سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) _ علیرضا خلیلزاده؛ محمدحسین مهدویان، کارگردان جوان و خلاق سینمای ایران، با سریال «زخم کاری» توانسته است نگاهی تازه به هنر اقتباس در عرصه نمایش خانگی ارائه دهد. این سریال، که برگرفته از رمان «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینینژاد است، خود اقتباسی آزاد از نمایشنامه «مکبث» شکسپیر به شمار میرود. مهدویان در این اثر، با تلفیقی هنرمندانه از داستانهای کلاسیک و مضامین معاصر، توانسته است یک اثر نمایشی متفاوت و جذاب خلق کند که مخاطبان را به دنبال خود کشانده است. او در مصاحبهای تأکید کرده است که اقتباس نه تنها ریسک تولید را کاهش میدهد، بلکه فرصتی است برای انتخاب از میان آثار داستانی متعددی که پیشتر مخاطبسنجی شدهاند.
مهدویان با نگاهی عمیق به اقتباس، آن را به عنوان یک فرصت برای بازآفرینی داستانهای موجود و ارائه آنها با دیدگاهی نو به مخاطبان میبیند. او معتقد است که اقتباس باید ۹۰ درصد از سریالها را تشکیل دهد، چرا که این رویکرد در صنعت سریالسازی جهانی نیز مرسوم است و آثار مهم بر پایه داستانها و رمانهای معتبر ساخته میشوند. با این حال، او در فصل دوم «زخم کاری» با چالشهایی مواجه شده است. اقتباس از «هملت» شکسپیر در این فصل، با وجود افزودن جزئیاتی برای مهیجتر کردن داستان، نتوانسته است همان استقبال فصل اول را از سوی مخاطبان به دست آورد.
با این وجود، تجربه «زخم کاری» برای مهدویان و هنر اقتباس در ایران، گامی مهم به شمار میرود. این سریال نشان داده است که چگونه میتوان با احترام به اصل اثر و در عین حال افزودن بعدی نو به آن، یک اثر هنری ماندگار و تأثیرگذار خلق کرد. مهدویان با «زخم کاری» نه تنها به مخاطبان ایرانی بلکه به جامعه هنری نشان داد که اقتباس میتواند فراتر از تکرار یک داستان باشد و به عنوان یک ابزار خلاقانه برای بیان دیدگاهها و نگرشهای جدید به کار رود. این سریال، با تمام فراز و نشیبهایش، نمونهای بارز از توانایی هنر اقتباس در ایجاد ارتباطی معنادار و عمیق با مخاطبان است و میتواند الهامبخش نسل جدیدی از سریالسازان باشد که به دنبال خلق آثاری با ارزش و ماندگار هستند.
حال امروز، محمدحسین مهدویان با فصل سوم «زخم کاری» قدمی بزرگتر در عرصه اقتباس برداشته است و این فصل را بر اساس روایت «شاه لیر» و «ریچارد سوم» تولید کرده است.
شاه لیر و ریچارد سوم، دو نمایشنامهی تراژیک از ویلیام شکسپیر هستند که به ترتیب در قرن شانزدهم نوشته شدهاند. شاه لیر داستان پادشاهی است که در پیری تصمیم میگیرد قلمرو خود را بین سه دخترش تقسیم کند، اما این تصمیم به فاجعهای برای او تبدیل میشود. او از دخترانش میخواهد که میزان عشق خود به او را بیان کنند، و در نهایت به دلیل حرفهای چاپلوسانهی دو دختر بزرگتر، کوردیلیا، دختر کوچکتر و صادقتر را که واقعاً او را دوست دارد، رد میکند. این اقدامات منجر به سقوط شاه لیر و از دست دادن همهچیز میشود.
ریچارد سوم، از سوی دیگر، داستان صعود و سقوط شاه ریچارد سوم انگلستان را روایت میکند. ریچارد، که به عنوان یک شخصیت منفور و مکار تصویر شده، به قدرت رسیدن و حفظ آن را بیش از هر چیز دیگری میخواهد. او به طور بیرحمانهای برای رسیدن به تخت پادشاهی، حتی به قتل برادرزادههای خود دست میزند. نمایشنامه با مرگ تراژیک ریچارد و از دست دادن تاج و تختش به پایان میرسد.
هر دو نمایشنامه به موضوعاتی مانند قدرت، خیانت، و عواقب فاجعهبار تصمیمات نابخردانه میپردازند. شکسپیر با استفاده از شخصیتهای پیچیده و داستانهای درهمتنیده، تصویری قدرتمند از طبیعت انسانی و تاریکیهای آن ارائه میدهد. این دو اثر، به دلیل تأثیر عمیقی که بر تئاتر و ادبیات گذاشتهاند، به عنوان برخی از بزرگترین نمایشنامههای تاریخ شناخته میشوند و همچنان مورد مطالعه و اجرا در سراسر جهان قرار میگیرند. این دو نمایشنامه نه تنها به خاطر داستانهای جذابشان بلکه به خاطر زبان شاعرانه و قدرتمند شکسپیر مورد تحسین قرار گرفتهاند. در نهایت، شاه لیر و ریچارد سوم نمونههای برجستهای از تراژدیهای شکسپیری هستند که نشاندهندهی تسلط او بر این ژانر ادبی میباشند.
با این حال که فصل دوم این سریال، با نوشتار ضعیف فیلمنامه، مخاطبان را از خود ناامید کرده بود، مهدویان با بازگشت خود در فصل سوم و پخش قسمت اول، توانست مخاطبان خود را دوباره با این سریال همراه کند و بازگشتی شکوهمندانه را در کارنامه خود به ارمغان بیاورد. به نظر برخی منتقدان، محمد حسین مهدویان جسورانه به سراغ اقتباس از شکسپیر رفته است و هنر او در شکل دادن خط ارتباط داستانی بین ۴ اثر نمایشنامهای شکسپیر، تحسینبرانگیز است.
نظر شما