سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: در بخش قبلی گفتوگو با مریم بیات، معلم تاریخ و فعال حوزه کتاب کودک و نوجوان، در مورد شرح فعالیتهای او در حوزه کتاب کودک و نوجوان، کارگاههای کتاب کودک و روش او برای پیوند کلاس تاریخ مدرسه با کتابها و کتابخوانکردن نوجوانان صحبت کردیم. در این گفتوگو، بیات به تأثیر فعالیتهای ترویج کتابخوانی نیز که در کلاس درسش انجام داده، اشاره کرده و درباره آن توضیحاتی ارائه داد که در ادامه میخوانید:
- خانم بیات، بیشترین تأثیری که در دانشآموزانتان به واسطه مطالعه مداوم کتاب در کلاس دیدید، چه بود؟
اولین و مهمترین تأثیری که من در خوانش کتاب بین نوجوانان دیدهام، بالارفتن اعتمادبهنفس دانشآموزان است. بچههایی که کتاب میخوانند حقیقتاً اعتمادبهنفس خیلی بیشتری دارند نسبت به دانشآموزانی که کتاب نمیخوانند. آنها بهتر میتوانند راجع به خودشان و احوالاتشان صحبت کنند؛ ولی بچههایی که کتاب نمیخوانند شرایط دیگری دارند. یکی از دانشآموزان پارسال من وضعیت درسی خیلی خوبی داشت؛ ولی هر موقع، من از این دانشآموز درس میپرسیدم نمیتوانست به سوالات جواب دهد. او را فراخواندم، با او و خانوادهاش صحبت کردم و در آخر به این نتیجه رسیدیم که این شخص، دانشآموز بسیار خوب و درسخوانی است، او درجه یک است و فقط مشکلش این است که چون کتاب نمیخواند، دایره لغات بسیار پایینی دارد و وقتی از او سوال میپرسم و از او میخواهم چیزی را تحلیل کند، نمیتواند این کار را انجام دهد. از پدر و مادرش خواستم در برنامه هفتگی او، مثلاً پنجشنبهها و جمعهها برنامه کتابخوانی را بگنجانند تا این دانشآموز بتواند دایره لغاتش را تقویت کند. بعد از اینکه او کتابخوانی را شروع کرد، من تأثیرات مثبتی را دیدم که در روند تحصیل او گذاشت. این دانشآموز دیگر نسبت به قبل بهتر میتوانست در پرسشهای کلاسی فعالیت داشته باشد و برگههای کلاسیاش را پاسخ دهد.
شاید خیلی درست نباشد که کتابخوانی را فقط برای بچهها تجویز کنیم؛ درواقع ما باید از پدرها و مادرها شروع کنیم، اگر پدر و مادری کتاب بخواند، فرزند او نیز مطمئناً کتاب میخواند و کتابخواندن بچهها میتواند برای جامعه ما خیلی مؤثر باشد. دانشآموزان کلاسم خیلی کتابخواندن را دوست داشتند و به آن علاقهمند شده بودند و پا به پای من پیش میرفتند. در یکی از روزهایی که کلاس شلوغ بود یا مثلاً کارهایمان زیاد بود و به کتابخوانی نمیرسیدیم، بچهها گفتند بیایید کلاس را طوری تنظیم کنیم که ۱۰ دقیقه آخر کلاس را فقط کتابخوانی داشته باشیم. از آنجایی که من تاریخ درس میدهم و این شوق بچهها را در مورد کتابخوانی دیدم، یک مجموعه به نام «سرگذشت استعمار» را از انتشارات مهرک انتخاب کردم و آن را به کلاس آوردم و به بچهها گفتم قصد دارم از این به بعد مطالب این کتاب را باهم مرور کنیم. بچهها بسیار بسیار از این مجموعه استقبال کردند؛ به طوری که من در هر کلاس و در هر هفته، ۴ جلد از این مجموعه را ارائه میکردم، به این صورت که بچهها کتاب را با خود به منزل میبردند، میخواندند و وقتی به کلاس میآمدند در فرصت کوتاهی مثلاً پنج دقیقه، نظراتشان را در مورد کتاب با بقیه دانشآموزان در میان میگذاشتند. این مجموعه مختص گروه سنی نوجوان است و من آن را به گروه سنی پایینتر پیشنهاد نمیدهم؛ اما برای بچههای نوجوان کلاس من خیلی جالب بود. گاهی آنها اذعان میکردند نکاتی که در این کتاب خواندهاند، چقدر برایشان تلخ و گزنده بوده است؛ اما همین آگاهی باعث شده بود آنها در پایان سال تحصیلی، تحلیلهای خوبی از تاریخ سالهای استعمار و وقایع آن در قرنهای ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ ارائه دهند. تجربه من به عنوان یک معلم از پیشنهاد کتاب و خوانش کتاب در کلاس مدرسه یا اینکه کتابی را به پیشنهاد من بچهها به منزل ببرند و مطالعه کنند و بعد آن را در کلاس برای دیگر دوستانشان ارائه دهند، تجربه واقعاً مثبتی بود.
- تابستان رسیده و کودکان و نوجوانان اوقات فراغت مناسبی دارند تا کتاب و کتابخواندن را هم تجربه کنند. نظر شما در اینباره چیست؟
تابستان فرصت بسیار مناسبی است که بچهها را به فعالیت کتابخوانی تشویق و ترغیب کنیم. هر کسی که دغدغهمند حوزه کودک و نوجوان باشد، میتواند با کمترین امکانات حتی با داشتن یک صفحه اجتماعی در اینستاگرام، بله، ایتا و غیره، به کودکان و نوجوانان کتاب معرفی کند؛ حتی میتواند برای بچههایی که در اطرافش در خانواده، فامیل و همسایه میبیند، کتاب بخواند و یا کتاب خوب به آنها معرفی کند. من نیز در مهمانیها به کودکان و نوجوانان فامیل، کتاب معرفی میکنم و به آنها میگویم که دوست دارم دفعه دیگری که او را میبینم آن کتاب را خوانده باشد تا با هم در مورد آن صحبت کنیم. احساس میکنم این رفتار نتیجه مثبتی تا به الان داشته است و آنها را به خواندن کتاب ترغیب کرده است.
- لطفاً چند کتاب برای مطالعه در تابستان پیشنهاد دهید.
- کتاب «رویای دویدن» به قلم وندلین ون درانن و ترجمه آناهیتا حضرتی، کتاب «مُتِل کالیویستا» از نشر پرتقال به قلم کلی یانگ و ترجمه مهتا مقصودی که میتوان گفت یک قصه دخترانه دارد؛ راجعبه دختری است که هدایت یک متل را قبول میکند و کتاب «دختری که ماه را نوشید» نوشته کلی بارن هیل با ترجمه فروغ منصور قناعی، همگی از نشر پرتقال.
- کتاب «خانم دات فایر» نوشته آن فاین با ترجمه هدا لزگی از نشر قدیانی؛ این کتاب را خیلی دوست دارم و خواندن آن را بهشدت به نوجوانان پیشنهاد میکنم، مخصوصاً بچههایی که پدر و مادرشان مشکلاتی باهم دارند و گاهی از اینکه چرا خانوادهشان همانند دیگر خانوادهها نیست، ناراحتاند و مجموعه «آنی شرلی» نوشته ال. ام. مونتگمری با ترجمه سارا قدیانی.
- کتاب «شگفتی» نوشته آر جی پلاچیو با ترجمه پروین علیپور از انتشارات افق؛ این کتاب جزو بهترینهاست و به نظرم هر نوجوانی باید آن را بخواند.
- مجموعه «رمانهای جاویدان جهان»، مجموعه «کلکسیون کلاسیک» و مجموعه «عاشقانههای کلاسیک» از انتشارات افق را هم خیلی به نوجوانان پیشنهاد میکنم. فکر میکنم این آثار جزو کتابهایی هستند که هر نوجوان باید خواندن دستکم دو تا سه جلد آن را در برنامههای تابستان خود قرار دهد.
- مجموعه «رولد دال» از نشر افق؛ این کتابها شامل دو مجموعه میشود که یکی از آنها برای کودکان و دیگری مناسب نوجوانان است. واقعاً آثار رولد دال، شاهکار است و به نظر من اگر بچهها رولد دال را نمیشناسند و اثری از او نخواندهاند، حتماً این مجموعه را بخوانند و با این نویسنده آشنا شوند.
- «کلاهسازها» با ترجمه هیرش خیر از نشر صاد، کتاب «آخرین خرس» نوشته هانا گلد با ترجمه ارنواز صفری از این نشر و «چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم» نوشته سودا مورتی با ترجمه سپهر سلیمی از نشر صاد. این کتاب از این جهت کتاب خوبی است که نویسندهاش، اهل هندوستان است و فرهنگی که در کتاب راجع به آن صحبت میکند خیلی به فرهنگ ایران و ایرانی نزدیک است. من همیشه سعی میکنم به بچهها پیشنهاد کنم رمان تألیفی بخوانند؛ ولی این کتاب با توجه به اینکه به فرهنگ ایرانی نزدیک است میتواند گزینه خوبی برای مطالعه نوجوانان باشد.
- کتاب «پسر چابکسوار» به قلم لیلا قربانی از انتشارات جمکران، کتاب «پرواز با پاراموتور را دوست دارم» نوشته علی آرمین از این نشر و «بهترین همبازی - ۱۰ حکایت از مهربانیهای پیامبر به کودکان» نوشته محسن نعماء از انتشارات جمکران. این کتاب برای کودکان دوره دبستان و دوره اول دبیرستان یعنی هفتم، هشتم و نهم خوب است؛ ولی من آن را برای دانشآموزان پایه دهم در کلاس خواندم و بچهها نیز محتوا و قلم آن را خیلی دوست داشتند. این نکته برای من خیلی جالب و عجیب بود؛ زیرا خواندن کتابهایی که حالوهوای مذهبی دارد واقعاً دقت انتخاب ویژه میخواهد و این کتاب جزو آثار خوب در این زمینه است.
- «درسا و ماجرای عجیب کلاس دوم» و «درسا و کلاس سوم پیتزایی» به قلم نسیم مرعشی و انتشارات کتاب چ. من این کتابها را پارسال دو دور خواندم. وقتهایی که واقعاً خسته و بیحوصله بودم و دنبال یک اتفاق درجه یک و حالخوبکن بودم به سراغ این کتابها میرفتم. این کتاب به طور ویژه برای بچههای دبستان، درجه یک است و میتواند یک تابستان خیلی خوب را برای آنها رقم بزند. نسیم مرعشی را با کتابهای بزرگسال میشناسیم؛ ولی وقتی جلد اول این کتاب را خواندم، به صفحه مجازی او رفتم و برایش نوشتم لطفاً بیشتر کتاب نوجوان بنویسید. به نظر من نسیم مرعشی با نوشتن این دو اثر نشان داد چقدر خوب فضای نوجوان و کودک را میشناسد و حیف است که در این زمینه بیشتر ننویسد؛ پس به بچههای دبستان واقعاً این مجموعه را توصیه میکنم.
- «همهی روباهها کت و شلوار نمیپوشند» به قلم الیار روشن از نشر هوپا نیز کتابی در فضای نوجوانانه است. بچهها معمولاً نویسنده این کار یعنی الیار روشن را با دوبله انیمیشن میشناسند؛ ولی او نویسنده هم است. این کتاب با تصویرگری غزاله باروتیان، کتاب فوقالعاده خوبی بود؛ درواقع جزو کتابهایی بود که من خیلی سخت آن را زمین میگذاشتم و با عشق آن را میخواندم. تقریباً دو هفتهای که این کتاب را میخواندم، او همسفر من در مترو، اتوبوس و دیگر جاها بود و من سعی میکردم فقط آن را بخوانم و به جلو بروم تا ببینم چه اتفاقی میافتد.
- مجموعه «سرگذشت استعمار» نوشته مهدی میرکیایی از نشر مهرک؛ کتابی بود که امسال تجربه خواندن آن را در کلاس همراه با دانشآموزان نوجوانم داشتم. مهدی میرکیایی جزو بهترینها در نوشتن رمانهای تاریخی است و من به نوجوانان پیشنهاد میکنم حتماً این مجموعه را بخوانند؛ چرا که مطمئنم از خواندن آن بسیار لذت خواهند برد.
- کتاب و کتابخوانی را چطور میتوانیم در دنیای کودکان و نوجوانان رو به جلو ببریم و بهبود ببخشیم؟
بچههای ما در حوزه کتاب و کتابخوانی به تشویق نیاز دارند. به نظر من هر کسی هر ایدهای دارد باید پای کار بیاید و کمکی در این مسیر انجام دهد که بچهها را به کتاب و کتابخوانی علاقهمندتر کنیم. اگر معلم هستید، به اندازه وقت پنج دقیقهای سر کلاس یک کتاب معرفی کنید یا یک کتاب بخوانید، اگر فعال حوزه کتاب کودک و نوجوان هستید راهی برای پیوندزدن کتاب با یک نوع از کارگاههای سرگرمی پیدا کنید؛ حالا فرقی نمیکند بازی و کاردستی باشد یا روانشناسی و هر نوع دیگری. اگر ناشر هستید کتابهای بهتری برای نوجوانان چاپ کنید، بهخصوص کتابهای تألیفی؛ زیرا کتابهای تألیفی میتوانند آثار خیلی خوبی برای بچهها باشند. این کتابها میتوانند فرهنگ ایران را به بچهها یاد دهند. ناشران ما علاقه دارند بیشتر کتابهایشان ترجمه باشد؛ ولی در مواقعی، واقعاً همین کتابهای ترجمه بچهها را از فرهنگ ایران دور میکنند. چقدر خوب میشود ناشران ما دغدغه این را داشته باشند که کتابهایی با موضوع فرهنگ ایرانی و روایت ایرانی برای بچهها چاپ کنند. امیدوارم نویسندههای ما نیز بیشتر کار نوجوان بنویسند؛ حتی اگر حوزه تخصصی آنها بزرگسال است و میتوانند مثل نسیم مرعشی، یک اثر نوجوان خوب هم بنویسند، دغدغه نوجوان را هم به کارهایشان اضافه کنند و از نوجوانان بنویسند. اگر واقعاً میخواهیم ایران بهتری داشته باشیم باید بچهها را تشویق و ترغیب کنیم کتاب بخوانند. تقریباً دو الی سه سال است که آموزش و پرورش زمزمه این را دارد که با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کلاسهایی را تعبیه کند که ساعتهایی از روز دانشآموز را به کتابخواندن اختصاص دهند. هنوز این طرح اتفاق نیفتاده است؛ ولی به نظر من اگر روزی این اتفاق صورت بگیرد واقعاً انقلابی در نگاه و تحولی در نسل نوجوان ما اتفاق میافتد که فردا بزرگ و وارد جامعه میشود. کلام آخر؛ اگر هر کسی به اندازه خودش یک قدم کوچک بردارد، مطمئن باشید اتفاقهای بزرگ میافتد.
نظر شما