علی شاهمرادی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره تازهترین اثر ترجمهایاش با عنوان «هیچکدام از اینها حقیقت ندارد» نوشته لیزا جوئل توضیح داد: این کتاب که از سوی نشر آموت به چاپ رسیده، قصه دو زن است که شباهتهایی به هم دارند؛ آنها در یک روز و یک جا به دنیا آمدهاند. همین مسئله باعث نزدیکیشان میشود و ضعف و قدرتشان را برای هم آشکار میکند و در نهایت تا فاجعه پیش میرود. یکی پادکستری است شناخته شده و به نظر با زندگی نرمال و خوب و دومی زنی زخمخورده و آشفته که موضوع اصلی کتاب، درواقع روانشناسی این زن عجیب است. روایت داستان بهشدت رازآلود و کاملاً در فضایی غیرقابلاعتماد اتفاق میافتد و تعلیق کتاب از همین وضعیت پر از رمز و راز نشئت میگیرد.
مترجم رمانهای «خانهای که در آن بزرگ شدیم» و «وقتی باران میبارد» با اشاره به چگونگیِ پرداخت شخصیتها، درباره تاثیر این مسئله بر بُعد روانشناختی «هیچکدام از اینها حقیقت ندارد» اظهار کرد: انسان در طول تاریخش غیرقابلپیشبینیترین موجود بوده و این کتاب هم قصه همین است. شخصیتهای کتاب، چه آنکه نشان میدهد و چه آنکه معلوم نمیکند، هر دو پُر از درد و سَرخوردگیاند. در یکی منشا طغیان و سرکشی میشود و همین زندگی شخصیت دیگر را نیز به هم میریزد. نقص ارتباط همیشه با انسان بوده و خواهد بود و «هارولد پینتر» جایی میگوید: «ما به ظاهر خوب ارتباط برقرار میکنیم… و آنچه اتفاق میافتد گریزی ممتد است… ارتباط بسیار ترسناک است.» ماجرا بی شباهت به این چند جمله از پینتر نیست.
وی در پاسخ به این پرسش که «لیزا جوئل در این اثر از پادکست و پادکستر که برآمده از جامعه معاصر است، میگوید؛ از این حیث این کتاب تا چه میزان به دغدغههای انسان امروز میپردازد؟»، گفت: کتاب کاملاً در بستر همین شرایط و وضعیتی که در آن هستیم جریان دارد؛ واقعیتی است که رسانه، به معنای امروز آن، تغییرات اساسی در زندگی انسان به وجود آورده و با وجود وجوه مثبتش، متاسفانه آسیبهایی هم به همراه خودش دارد که یکی همین نوع ارتباط سطحی، نمایشی و به قولی وانموده است. یکی از وجوه کتاب این است که چطور شبکههای اجتماعی و وضعیت پُر زرق و برقی که وجه بیرونی زندگی آدمها را، فارغ از ضعفها و مشکلاتشان نشان میدهد، ممکن است این فرضیه اشتباه را تقویت کند که همه چیز به نوعی در بهشت دارد اتفاق میافتد و همین باعث ایجاد نوعی سوءتفاهم و ایجاد معضلات بیشتر برای انسان شود.
شاهمرادی درباره لیزا جوئل و شاخصههای داستانهای وی توضیح داد: اولین رمانی که ترجمه کردهام و اولین باری که از جوئل کتاب به فارسی ترجمه شد، رمان «خانهای که در آن بزرگ شدیم» از همین نویسنده است که در نشر آموت منتشر شد و تا امروز سه کتاب از جوئل ترجمه کردهام؛ اینکه یک نویسنده مدت طولانی میتواند مخاطبش را حفظ کند، نشان از قلم قوی و به قاعدهاش دارد؛ کتابهایش هم چندان شباهتی به هم ندارند و هر بار تجربهای تازه است؛ چه در ژانر و جنس کار و چه شیوه روایت. شاید بشود گفت که همین عادتزده نشدن در جذابیت کارهایش نقش عمدهای دارد. جوئل به تجربههای متفاوتی دست میزند و هر تجربه جدیدی المانهای جدیدی به دنبال خودش دارد. بالطبع برای ترجمه بهتر باید همراهش شوید و این تجربهها را شما هم از سر بگذرانید، تا در زبان مقصد مفهوم و معنا از دست نرود و شاید همین چالش هربارهی سراغ کتابهای جوئل رفتن باشد.
این مترجم در پایان با بیان اینکه این نخستین کتابی است که در سال جاری از من به چاپ رسیده است، افزود: در حال حاضر چهار کتاب آماده چاپ دارم. یک ترجمه از شاعران برزیل و سه کتاب تالیفی؛ یک مجموعه شعر (جایی در من درد میکند، بی من)، یک مجموعه داستان (فاصلهی پلک زدنِ یک کبکِ گمشده) و یک رمان (غرق شدگان)؛ که تا پایان سال منتشر خواهند شد.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «دهان آلیکس خشک شده است. انتظارش را داشت. این همان خط فرضیای است که او از اول در رابطهی خود با جوزی کشیده بود و از آن روز آرامآرام به هم نزدیکتر و نزدیکتر میشوند و حالا دیگر آنقدر این فاصله کم شده که میتواند با انگشتانش آن را لمس کند و تقریباً دیگر هیچ خط و فاصلهای در کار نیست. آلیکس دیگر هیچ ایدهای ندارد که چگونه کنترل اوضاع را دوباره به دست خواهد آورد. او با اطمینانی بیمارگونه میداند که باید جوزی تا بعدازظهر شنبه از خانهاش برود. اما همچنین میداند که حالا کنترل در دست جوزی است، و اگر قبل از پایان کارِ پاکدست او را از خانه بیرون بیاندازد، کار نیمهتمام میماند؛ آن هم درست وقتی که درآستانهی تبدیل شدن به چیزی جذاب و غیرقابل چشمپوشی است.»
«هیچکدام از اینها حقیقت ندارد» در ۳۵۲ صفحه، به قیمت ۲۹۹ هزار تومان و با شمارگان ۵۵۰ نسخه از سوی نشر آموت به بازار کتاب راه یافت.
نظر شما