حجتالاسلام علی آرمین در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره کمیت و کیفیت ایرانیبودن شخصیتهای رمانهای نوجوان ایرانی گفت: به نظر من معمولاً هر نویسندهای سعی میکند شخصیت داستانش با ایرانیبودن اثر یکسان باشد اما شکافی بین شخصیت داستان و کودک و نوجوان امروز ایجاد نشود و اثر بتواند ارتباط خوبی با کودک و نوجوان برقرار کند. من تسلطی روی تمامی رمانهای منتشرشده ندارم که بتوانم بگویم فرضا این چند رمان اینطور نیست یا این چند رمان اینطور است؛ اما موضوعی که فکر میکنم جای افسوس دارد این است که بر اساس فروش رمانهای حاضر در بازار کشور، میتوان گفت بیشتر آثار موجود در بازار ما ترجمه هستند و بازار را به دست گرفتهاند.
او افزود: به عقیده من، اگر کسی بخواهد نوجوان ایرانی را به رمانهای داخلی نزدیک کند، این نزدیکی به دو شکل ممکن است صورت بگیرد. زمانی هست که شما میگویید سبک زندگی برخی از نوجوانان امروز ما غربی شده است و لذا ما باید طوری برای آنها بنویسیم که کاملاً شبیه آنها باشد؛ یعنی تاحدودی قلم خود را در اختیار سبک زندگی نوجوان امروز قرار دهیم و بگوییم که چون تو اینطور زندگی میکنی پس من طبق ذائقه تو مینویسم. همانطور که اکنون مشاهده میکنید محصولاتی هم که در حال تولیدشدن هستند به همین صورتاند؛ توجه نمیشود که محصول به درد کودک و نوجوان ما میخورد یا خیر، مفید است یا مفید نیست، فقط تولیدکننده و ناشر میگوید شما چه میخواهید و هر محصولی که شما بخواهید تولید میکند. برای مثال ناگهان میبینید که کشور چین برای ما مهر و تسبیح تولید میکند و کاری به این موضوع ندارند که این تولید با دینشان همخوانی دارد یا ندارد. فقط میگوید شما مهر و تسبیح نیاز دارید؛ پس من به قیمت مناسب تولید میکنم و پولش را میگیرم. اگر قرار باشد که نویسنده با این رویکرد بگوید که هر چه شما خواستید من طبق ذائقهتان مینویسم تا کتابم فروش برود و شما بتوانید با رمان من ارتباط بگیرید و نروید رمانهای خارجی را بخوانید، به نظر من نویسنده در این حالت از موضع ضعف وارد شده است و در واقعیت کمکی به رشد یک نوجوان نمیکند.
آرمین در ادامه بیان کرد: این نویسنده مانند پدر و مادرهایی است که به فرزندشان میگویند تو چه میخواهی، چیپس میخواهی، پفک میخواهی، هر چه میخواهی من در خدمت تو هستم. در این موقعیت آن کودک و نوجوان میگوید بَهبَه چه پدر و مادر خوبی دارم، غافل از اینکه این خوراکی ضرر بسیاری برای او دارد. به نظر من ما نباید این شیوه را پیش بگیریم؛ بلکه باید بینابین عمل کنیم؛ یعنی علاوه بر اینکه نوجوان امروز و ذائقههایش را بشناسیم، باید یک داستان جذاب تولید کنیم که نه فقط آن چیزی که او دوست دارد بلکه آن چیزی را که او نیاز دارد به او بدهیم. براساس کتاب قرآن که میفرماید: «وَعَسَی أَنْ تَکْرَهُوا شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَعَسَی أَنْ تُحِبُّوا شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»، چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است و خدا میداند و شما نمیدانید. بنابراین همانطور که والدین هر چه را فرزندانشان دوست داشته باشند به آنها نمیدهند و اول نیازهایشان را در نظر میگیرند، ما هم در زمینه نویسندگی باید نیاز را در نظر بگیریم، نه صرفاً آنچه را که مخاطب دوست دارد؛ اما در عین حال، خودِ من همیشه سعیام بر این بوده است که کودک و نوجوان امروز واقعاً بتواند با کودکان یا نوجوانانی که در داستانهایم هستند، ارتباطی صمیمی و نزدیک برقرار کنند.
نظر شما