سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - کریم زمانی، مولویشناس و مترجم و مفسر قرآن: «با آنکه مولانا در یکی از بحرانیترین ادوار تاریخی میزیست، ولی شادی و امید آفرید.
«ناامیدان که فلک ساغر ایشان بشکست / چون ببینند رخ ما طرب از سر گیرند»
مولانا عارفی جامع بود، هم شیدایی و شوریدگی داشت و هم حکمت و فرزانگی.
مثنوی مولانا وجهِ فرزانگی او را منعکس میکند و دیوان غزلیاتش وجهِ شوریدگی او را، و روی هم رفته آثار او آینهای است صاف و شفاف از سیرِ استعلاییِ روح و بیقراریِ آن برای پیوستن و یکی شدن با حقیقت کُل: «در هوایت بیقرارم روز و شب.»
مولانا می گوید انسان در ملکوت خدا زاده شده است و میسزد که به ملکوت خدا بازگردد: «خلق چو مرغابیان، زاده ز دریای جان / کی کند اینجا مقام، مرغ کز آن بحر خاست؟»
آموزههای مولانا بر بنیاد عشق استوار شده است، زیرا اگر زندگی انسان بر بنیاد عشق سامان بگیرد، قوانین و مقرراتِ وضعیِ بشری، وجهی ثانوی پیدا میکند، چون عشق، بر جمیع تعارضات درونی و بیرونی شخص چیره میآید و فاصلهها را از میان بر میدارد.
«آفرین بر عشق کل اوستاد / صدهزاران ذره را داد اتحاد»
اهم آموزه های مولانا فهرست وار بدین قرار است:
تکیه بر همدلی جهت پیوند جامعه بشری
نسبیت در برداشت از حقیقت تکیه بر نقاط مشترک ادیان
تکیه بر سبقت رحمت حق القای شادی و امید در زندگی
رجحان عالم معنا بر عالم ظاهر»
نظر شما