شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۸
از پزشکی تا شهادت/ گاهی برای وطن باید جان داد

همدان - کتاب «پسرها مادری‌اند» نوشته لیلا گودرزیان‌فرد، روایت زندگی شهید احمدرضا احدی، شهید نخبه‌ای است که پس از قبولی در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران راهی جبهه‌های حق علیه باطل می‌شود و پس از یکسال به شهادت می‌رسد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - لیلا گودرزیان‌فرد، نویسنده: شهید احمدرضا احدی در آبانماه سال ۱۳۴۵ در اهواز به دنیا آمد.اصالت پدر و مادر ایشان به شهرستان ملایر بر می‌گردد اما به واسطه شغل عبدالمحمد احدی پدر شهید احمدرضا احدی که نظامی بود به اهواز نقل مکان می‌کنند و در همان جا احمدرضا و دو برادر دیگرش حمیدرضا که اکنون پزشک حاذقی است و محمدرضا که خلبان هستند، به دنیا می‌آیند.

مادرش اشرف عروجی بانویی متدین و از خانواده‌های سرشناسی بود که در رشد و تربیت فرزندانش به خصوص شهید احدی نقش مهم و تاثیر گزاری را ایفا کردند.

اختلاف سن احمدرضا با مادرش فقط ۱۵ سال است که این اختلاف سن کم باعث رابطه بسیار نزدیک و صمیمی آنها باهم می‌شد.

شهید احمدرضا احدی از همان دوران ابتدایی، دانش‌آموزی نخبه شناخته شد به طوری که حتی وقتی بعد از مدتی که بیمار بود و نتوانست به مدرسه برود و مجدد به سرکلاس برگشت مسلط بودن ایشان به تمام دروس باعث حیرت و شگفتی معلمش شد و توصیه به خانواده که ایشان از هوش بالایی برخوردار است و او را به مدرسه دیگری ببرید اما پدرش مخالفت کرد و گفت فرزند من باید بین بچه‌های عادی درس بخواند.

احمدرضا احدی تمام مراحل تحصیلی را جزو شاگردان ممتاز و با معدل بالایی گذراند اما آغاز جنگ تحمیلی زندگی برای احمدرضا جور دیگری ورق خورد.

از پزشکی تا شهادت/ گاهی برای وطن باید جان داد

به واسطه شغل پدرش که درجه‌دار ارتش بود، همراه با خانواده به زادگاه پدر و مادر خویش به ملایر در استان همدان بازگشت و تحصیلات متوسطه را در رشته علوم تجربی در دبیرستان دکتر شریعتی دنبال کرد و سرانجام در سال ۱۳۶۳ موفق به کسب دیپلم شد. این در حالی بود که به طور مرتب از سال ۶۱ که در عملیات رمضان اولین حضورش را در جنگ تجربه می‌کرد و از ناحیه پا هم به شدت مجروح شده بود، در جبهه‌های غرب و جنوب حضور داشت.

۱۳۶۴ در کنکور سراسری تجربی موفق به کسب رتبه اول در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران شد و در این رشته ادامه تحصیل داد، حضور پیاپی او در جبهه‌های غرب و جنوب به عنوان یک دانشجوی پزشکی هیچگاه موجب برتری و غرور وی نمی‌شد. آنگونه که دوستان او گفته‌اند: اهل تهجّد و شب زنده‌داری بود.

شهید احمدرضا تا هنگام شهادتش به صورت دائم در جبهه‌های جنگ حضور داشت و در تمام نبردها از رزمندگان ویژه و فعال گردان‌ها و دسته‌ها بود و در مواقع سخت و پیچیده در میادین نبرد، دیگران را نیز هدایت و مساعدت می‌کرد و گاه اتفاق می‌افتاد تا یک شبانه‌روز در میان سپاه دشمن پنهان می‌شد و جز خدا کسی از او خبر نداشت.

در مدت چهار سالی که در جنگ حضور داشت، بارها مجروح شد و در نهایت پس از شرکت فعال در عملیات کربلای ۵ در شب دوازدهم اسفندماه سال ۱۳۶۵ همراه چند نفر از همرزمانش چون شهید مجید اکبری به شهادت رسید و پس از ۱۵ روز که پیکر مطهرشان زائری جز حضرت زهرا (س) نداشت به ملایر برگشت و در گلزار شهدای عاشورای ملایر در کنار همرزمان شهیدش آرام گرفت.

کتاب پسرها مادری‌اند توسط انتشارات حماسه ماندگر منتشر شده و دربردارنده ۶ روایت از ۶ مادر شهید است که علاقه زیادی به فرزندان خود داشتند که دو روایت از این کتاب درباره دو شهید نخبه شهید احمدرضا احدی و شهید حیدر کاظمی نوشته شده است.

هدف از نگارش این کتاب پرداختن به جایگاه رفیع مادران شهدا و عشق و علاقه‌ای که بین این مادران و فرزندان شهیدشان وجود داشته است.

درباره این شهید نخبه کتاب‌های متعددی نوشته شده که معروف‌ترین آنها حرمان هور است که بر اساس دست‌نوشته‌های خود ایشان تالیف شده است، کتابی که باعث شد من نویسنده علاقه‌مند به نوشتن کتاب برای شهدا شدم.

کتابی که مرا تشنه شنیدن از احمدرضا احدی کرد و سرانجام موفق شدم طبق قولی که به ایشان دادم کتابی بنویسم متفاوت‌تر از همه کتاب‌هایی است که تا به حالا درباره ایشان نگارش شده است.

دلم می خواست این بار شهید احمدرضا احدی را نه از زبان خودش، نه از زبان همرزمانش بلکه از زبان پرورش دهنده‌اش، رفیق و یار همیشگی‌اش یعنی مادرش معرفی کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها