چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۴
«دویدن با درختان » با موضوع هزاوه زادگاه امیر کبیر در اراک منتشر شد

مرکزی– کتاب «دویدن با درختان» جُستارهایی درباره‌ روستای «هزاوه» زادگاه امیر کبیر به انتخاب رضا مهدوی هزاوه منتشر و وارد بازار کتاب شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، کتاب «دویدن با درختان» مجموعه جستارهای ۱۲ نویسنده با دیدگاهی متفاوت نسبت به روستای هزاوه زادگاه قائم مقام و امیرکبیر است که به کوشش رضا مهدوی هزاوه گردآوری و توسط انتشارات دده اراک به زیور طبع آراسته شد.

در این مجموعه آثاری از ایرج احمدی هزاوه (درباره روستای هزاوه)؛رضا مهدوی هزاوه (راه نجات در زیرکی نیست)؛غزاله آیین بند فرد (هزارتوی آن آرزوها و امروزها)؛سهیلا بکایی (یه دوش شربت آلبالو)؛ فرشته توانا (دلم می‌خواهد گاهی فرشته نباشم)؛ زهرا درساژ (من به توان صفر)؛ علی درویشی (همه عمر دیر رسیدیم)؛ ملیکا سلیمی (خواب شیرین)؛راشین سهرابی (آواز تنهایی هر کس؛ نغمه خودش را دارد)؛ افسانه سید اجاقی (زمانی برای رسیدن)؛ شکوفه کمانی (ویرگول)؛ سید پرهام مختاری (یک فیلم کوتاه) و فاطمه منصوری (هنوز پابرجاست) چاپ شده است.

در مقدمه کتاب «دویدن با درختان» به قلم گردآورنده آمده است: «دویدن با درختان»؛ سومین کتاب منتخب آثار نویسندگان عضو آکادمی نامیرای اراک است. این جُستارها حاصل چندین بار سفر گروهی به روستای تاریخی هزاوه است و حکایت مواجهه نویسندگان با طبیعت، انسان، تاریخ، روستا و خودشان است و نیز روایت باغ‌های پر از خاطرات ازلی، سنگ چین‌ها، سایه ی بلند صنوبرها و تن دیوارهای کاگلی است. در پایان مقدمه نیز از کسانی که در تولد این کتاب سهم داشته‌اند قدردانی شده است.

«دویدن با درختان » با موضوع هزاوه زادگاه امیر کبیر در اراک منتشر شد

راه نجات در زیرکی نیست

بریده ی از نوشته گردآورنده کتاب «دویدن با درختان» را با عنوان «راه نجات در زیرکی نیست» را می‌خوانیم:

«…سال‌ها پیش در ابتدای ترم تحصیلی دانشگاه در اولین جلسه درس گزارش نویسی خواستم نوآوری کنم و روی تخته نوشتم «دانایی مرگ است!».

همین چند سال پیش در تهران رفته بودم یک کتابفروشی در شرق. عطیه پیرعلی؛ یکی از دانشجویان سال‌های قدیم را دیدم هر دو با دیدن هم اشک توی چشمانمان حلقه زد.

گفت: یادتون میاید اولین جلسه درس گزارش نویسی رو؟ ما همگی شلوغ کرده بودیم. شما آمدید و نگاهی کردید به ما بعد روی تخته نوشتید: دانایی مرگ است!

گاهی یک جمله می‌تواند تو را تا سال‌ها بیمه کند. که دیگران تو را از یاد نبرند. که اگر روزی ُمردی، عطیه پیرعلی بیاید اراک و بگوید یک نفر سال‌ها پیش روی تخته سفید با ماژیک سیاه نوشت: دانایی مرگ است و حالا خود گوینده آن عبارت مُرده است…»

«… یک شب دیگر هم گذشت. کتاب‌ها را سر جای خودشان می‌گذارم. در راهرو به آینه قدی نگاه می‌کنم. عصر امروز باید سر حال باشم. باید با بچه‌ها بخندم. باید زیلو پهن کنیم و چای بنوشیم. باید آن‌ها را به خانه امیرکبیر ببرم و بگویم این آدم فرجامش این شد که رگ دستش را بزنند. بگویم که صدراعظم هم که باشی آخرش تنها هستی. راه نجات از بیرون نیست از درون است…».

به گزارش ایبنا کتاب «دویدن با درختان» در ۱۳۶ صفحه به قطع رقعی و جلد شومیز به ویراستاری پریاصیعتی، طراح روجلد اردلان حسین آبادی، صفحه آرایی مهدیه سادات میراحمدی در شمارگان ۵۰۰ جلد در مهرماه سال جاری توسط انتشارات دده به زیور طبع آراسته، که پس از رونمایی وارد بازار کتاب شد.

عنوان کتاب نیز پیشنهاد محمد صالح علا است.

«دویدن با درختان » با موضوع هزاوه زادگاه امیر کبیر در اراک منتشر شد

هزاوه دره خوب و با صفا

روستای تاریخی هزاوه در ۱۸ کیلومتری غرب اراک و در دامنه کوهپایه‌های زاگرس قرار گرفته است. وجه تسمیه آن برگرفته از دره زیبایی است که این روستا در آنجا گرفته است. هزاوه به معنی دره بزرگ است. های اول به معنی خوب و خوش‌؛ های آخر پسوند مکان است؛ در کل به معنی دره خوب و با صفا است.

بر اساس کاوش‌های صورت گرفته توسط فرانسویان در اوایل قرن چهاردهم دیرینگی، سکونت در این روستا حداقل به ۳۰۰۰ سال می‌رسد.

تپه باستانی هزوشن متعلق به دوران ساسانیان واقع در این روستا ثبت ملی شده که روزگاری قلعه نظامی و مسکونی بوده، نشان از اهمیت تاریخی آن دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها