شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۳
نگاهی به زندگی و فلسفه آناکسیماندر

برخی مفهوم «بی‌نهایت» در فلسفه آناکسیماندر را منشأ گرفته از تفکر شرقی–ایرانی می‌دانند و معتقدند که امر بی‌نهایت و بی‌کران در تفکر یونانی سابقه نداشته و این اندیشه برای نخستین‌بار از طریق ایرانیان به اندیشه متفکران یونانی راه یافته است.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سید محمد نقیب، مترجم کتاب «آپیرون؛ ایجاد و انهدام در فلسفه آناکسیماندر»: شروع فلسفه با طالس (حدود وفات ۵۴٨/۵۴۵ حدود ولادت ۶٢۶/۶٢٣ ق.م) بود. او در شهر ملطیه یا به یونانی میلتوس، در منطقه ایونیا در قسمت جنوب غربی آسیای صغیر، یا ترکیه امروزی که از مهاجرنشینان یونانی تشکیل شده بود، زندگی می‌کرد. توجه اصلی فیلسوفان ملطی به عنصر بنیادی عالم بود. از نظر آن‌ها تغییرات حاصل در دنیای مادی باید بر اساس یک زیرنهاد و یا عنصر بنیادی که اصل و منشأ این تغییرات است صورت گیرد. طالس آب را منشأ ایجاد عالم دانست و آناکسیماندر شاگرد طالس، «آپیرون» یا «بی‌نهایت» را.

آناکسیمنس شاگرد و دستیار آناکسیماندر و سومین فیلسوف از سه‌گانه فیلسوفان ایونیایی، هوا را سرچشمه عالم مادی و ایجاد کننده اضداد دانست. طالس معتقد بود که زمین بر روی آب قرار دارد و خدایان در همه اشیاء حضور دارند. آناکسیماندر دوست، همکار و دستیار طالس بود. او بین سال‌های ۶۱۰ تا ۵۴۶ پیش از میلاد می‌زیسته است. ذکر کرده‌اند که او کتابی «در باره طبیعت» نگاشته که تا چندین قرن بعد از او موجود بوده به طوری که حتی در کتابخانه ارسطو در لوکیوم وجود داشته و ارسطو و تئوفراستوس از آن بهره برده‌اند. البته لازم به ذکر است که کلیه نوشته‌های پیش از سقراطیان عنوان «در باره طبیعت» را داشته‌اند و لذا کتاب مذکور اسم خاص کتاب آناکسیماندر نیست.

بعضی برای او چند کتاب ذکر کرده‌اند؛ مثل «در باره طبیعت»، «در توصیف زمین»، «ستارگان ثابت، «فلک» و چند اثر دیگر و البته گروهی همه آن‌ها را فصل‌های مختلف یک کتاب می‌دانند. علایق آناکسیماندر همچون استادش طالس بسیار گسترده بود. او علاوه بر توجه به فلسفه و موضوعات فلسفی به مسائل علمی نیز علاقه وافر داشت. هرچند تمایز علم از فلسفه در اوان دوران فلسفه هنوز به معنای حقیقی شکل نگرفته بود. به هر حال او همچون استادش طالس دانشمند و فیلسوفی جامع بود. چنان‌که در خصوص طالس ذکر کرده‌اند که علاوه بر نظریه‌پردازی درخصوص اصل و بنیاد عالم، کشفیات مختلفی در زمینه هندسه و سایر علوم دیگر نیز داشت. از جمله آنکه او توانست روش محاط کردن مثلث قائم‌الزاویه را در دایره و اندازه‌گیری ارتفاع اجسام را با استفاده از سایه آن‌ها و همچنین تساوی زوایای مثلث متساوی‌الساقین را نسبت به‌هم، و براساس این کشف تعیین فاصله کشتی‌ها از دریا را نسبت به خشکی تعیین کند و علاوه بر این در هواشناسی و نجوم هم تسلط داشت و هم او بود که سال را به ۳۶۵ روز تقسیم نمود.

تعیین اولین نقشه زمین و نقشه ستارگان، ساخت اولین ساعت آفتابی و خانگی بعضی از کارهای علمی دیگر آناکسیماندر هستند. همچنین او معتقد بود که زمین در فضا بر چیزی اتکا ندارد چون فاصله آن از همه چیز به یک اندازه است. به عبارتی نطفه نظریه جاذبه عمومی که بعدها توسط نیوتن بیان و صورت‌بندی شد، توسط او برای اولین بار بیان شده بود.

نگاهی به زندگی و فلسفه آناکسیماندر

فلسفه آناکسیماندر

فلسفه آناکسیماندر حول محور ایجاد آرخه نخستین جهان می‌گردد. آرخه از نظر یونانیان، منشأ و سرچشمه، حکومت، سلطه و یا حاکمیت معنا می‌دهد. آرخه و منشأ جهان از نظر آناکسیماندر «آپیرون» است؛ چیزی نامتعین، بی‌کران یا بی‌نهایت‌، جاودان‌، ازلی و ابدی که طبیعتی فرامادی دارد و در فوق تجربه بشری قرار گرفته است. او معتقد بود که آرخه جهان نمی‌تواند از جنس این جهان (مثلاً آب) باشد. زیرا آب، خود یکی از اضداد است و بر اساس گذشت زمان، هر چیزی می‌تواند در یک عنصر مادی جذب و منحل شود. این عنصر برتر از اضداد است. از آپیرون ابتدا چیزی همچون تخم یا بذر خارج می‌شود و سپس از آن تخم، اضداد شکل گرفته و خارج می‌شوند. بعضی این اضداد را حداقل یک زوج دانسته‌اند که شامل گرما یا سرماست. این زوج گرم و سرد موجب ایجاد آتش و آب یا رطوبت می‌شود. آتش جهانی با انفجار خود حلقه‌هایی را تشکیل می‌دهد که توسط هوا یا رطوبت پوشیده شده‌اند و از خلال شکاف‌های این پوشش نمدی، نور این آتش نمایان است که ما آن‌ها را اجرام آسمانی از جمله خورشید و ماه و امثال آن می‌نامیم.

زمین در ابتدا پوشیده از آب بود که به مرور زمان بر اثر گرمای خورشید، بخش‌هایی از آن به صورت خشکی نمایان شد. حیات در زمین از دریا نشأت گرفت. حیات و زندگی موجودات، محصول، آب و گرما، رطوبت و گل‌ولای یا لجن است.

از نظر آناکسیماندر انسان در ابتدا حیات فعلی را نداشته و منشأ آن به ماهی‌ها برمی‌گردد. انسان در ابتدا در بطن ماهی‌ها به وجود می‌آمد و درون آن‌ها به رشد و بلوغ می‌رسید و بعد از رسیدن به سن کمال از آن‌ها خارج می‌شده است. سرانجام پس از طی کردن مراحل خاص، به مرحله فعلی رسیده و نوع و نژاد فعلی انسان که توانایی حفظ و بقای خود را دارد، ایجاد شده است. آپیرون همان فوزیس و یا طبیعت است، زیرا فوزیس در زبان یونانی چیزی است بارور و زاینده که از او چیزهای دیگر نیز شکل گرفته و ایجاد می‌شود.

همچنان‌که طبیعت مادی نیز به خاطر برخورداری از صفات آپیرون، زاینده و بارور است و موجب رشد، ایجاد و تغییر در دنیای مادی می‌شود. تغییرات جهان، نشانی از سریان حیات از آپیرون به طبیعت به‌ظاهر بی‌جان است‌. آرخه جهان یا آپیرون، بر جهان حاکمیت و سلطه داشته و آن را تحت هدایت و رهبری خود قرار می‌دهد و کل جهان در آپیرون است. آپیرون نیروی تأمین کننده انرژی و ماده جهان نیز است.

فرایند رشد و تکامل جهان پس از رسیدن به نقطه اوج که نقطه اوج تعادل اضداد نیز هست، پس از سیر نزولی به نابودی جهان منجر می‌شود و از آپیرون مجدداً جهان و آسمان‌های بی‌شمار همانند سابق شکل می‌گیرد. مفسرین باستانی آثار آناکسیماندر معتقدند که او به جهان‌ها و آسمان‌های بی‌شمار و هم‌بود معتقد بوده است. تشریح دیدگاه او در این خصوص از نظر مفسرین وی در جهات کاملاً متفاوت صورت گرفته به طوری که بعضی اظهار داشته‌اند منظور از جهان‌های بی‌شمار، عبارت از تشکیل جهان‌های بی‌شمار در فضا و زمان به‌صورت متوالی است. یعنی پس از شکل‌گیری و نابودی جهان، جهانی دیگر با همین مختصات زمانی–مکانی و سایر ویژگی‌های این جهان شکل می‌گیرد و این روند از بی‌نهایت گذشته شروع شده و تا بی‌نهایت در آینده ادامه خواهد داشت.

برعکس این دیدگاه، گروهی معتقدند که منظور او وجود جهان‌های مختلف با مختصات گوناگون فیزیکی و متافیزیکی به‌طور هم‌زمان است. شاید مثالی که برای ما ملموس باشد و با ساختار اعتقادی ما هماهنگ باشد، وجود هم‌زمان دنیا و آخرت، شامل: برزخ، دوزخ و بهشت و یا ساختارهای گوناگون آسمان‌های هفت‌گانه باشد که ظاهراً در شرایط حال، همه وجود دارند ولی هر کدام جدای از دیگری و در شرایط خاص خود قرار دارند.

گروهی از محققین هم مفهوم «بی‌نهایت» در فلسفه آناکسیماندر را منشأ گرفته از تفکر شرقی–ایرانی می‌دانند و معتقدند که امر بی‌نهایت و بی‌کران در تفکر یونانی سابقه نداشته و این اندیشه برای نخستین‌بار از طریق ایرانیان به اندیشه متفکران یونانی راه یافته است. آنها برای این امر دلایل گوناگونی از جمله وجود نور بی‌آغاز و زمان بی‌نهایت در متون زرتشتی و زروانی را ذکر کرده‌اند. این دیدگاه با توجه به سلطه سیاسی ایرانیان بر منطقه‌ای که آناکسیماندر در آن زندگی می‌کرده، قابل تأمل و یا شاید حتی تایید باشد.

درمجموع می‌توان گفت که آپیرون، فوزیس یا طبیعت یا فراتجربه، که معنای جاودانه، بی‌مرگ و فناناپذیر را دارد، در همان ابتدا علت بوجود آمدن جهان بود؛ از زایش و ایجاد آسمان‌ها و جهان‌های بی‌شمار گرفته تا زمین، خورشید، ماه و ستارگان، و همچنین پیدایش گیاهان، حیوانات و انسان. آن به عنوان اصل رشد و حرکت هنوز در هر چیزی که هست، وجود دارد. و با نابودی همه‌چیز از جهان گرفته تا موجودات زنده نیز باقی می‌ماند. ثانیاً، نیروی خلاق طبیعت بی‌کران است به این معنا که از نظر مکانی در همه‌جا حضور دارد و تمام آفرینش را فراگرفته و یگانه و تنها قدرت طبیعت است، همان‌طور که بود خود را در هر موجودی متجلی می‌سازد و نشان می‌دهد. طبیعت بی‌کران چیزی خارج از جهان نیست، و نه چیزی که صرفاً وظیفه آفرینش را بر عهده دارد. برعکس، همیشه و در همه‌جا به‌عنوان نیرویی حضور دارد که همه چیز را تولید، حرکت، تغییر و اصلاح می‌کند. ثالثاً نیروی خلاق طبیعت، به‌معنای «تجربه‌ناپذیر» یا «فراتر از تجربه» است. آنچه ما در جهان مشاهده می‌کنیم انبوهی از چیزهای فردی است، اما قدرت خلاقیت را تنها از طریق نتایج می‌توانیم درک کنیم. او در همه‌جا حاضر اما پنهان است، و باعث حرکت تغییر و اصلاح آن‌ها می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط