«كتابت بهار» نام مجموعه داستاني از مهدي مرعشي است كه هفته گذشته از سوي انتشارات «ققنوس» منتشر شد. نويسنده در اين مجموعه برشي كوتاه از زندگي آدمها را با نگاهي فلسفي از ديدگاه خودشان روايت كرده است._
جستوجوي معنا و فلسفهاي تازه از زندگي در مواجهه با هر آنچه انسان امروزي آن را عادت يا روزمرگي ميدانند، از مفاهيمي است كه مرعشي در اين مجموعه داستان به آن پرداخته.
اين جست و جو به دنياي درون و بيرون در داستان اول كتاب كه «سهشنبه آخر سال» نام دارد، به گونهاي در شخصيت «بابا» نمودار است. او در آستانه سالهاي پيري به مفاهيم دنياي اطرافش با نگاهي متفاوتتر از خانوادهاش مينگرد و دنياي خاص خود را طلب ميكند.
هر چند كه به نظر ميرسد زبان در اين مجموعه داستان در خدمت معنا به كار رفته؛ ولي براي مخاطب خوانشي آسان دارد و از سادگي و رواني بيبهره نيست.
بخشي از داستان «سهشنبه آخر سال» اينگونه نوشته شده:
«فردا جمعه بود. چهار روز ديگر مانده بود تا عيد. نازي پردهها را شسته بود و حالا داشت اطوشان ميزد. من بايد شيشهها را ميشستم و روزنامه ميكشيدم، هر چند به گمانم كار مسخرهاي بود و بعد از چند ساعتي خاك رويشان مينشست كه فكر ميكردي به عنوان ابلهترين فرد بايد مدال بگيري. بعد نوبت جارو كشيدن بود و زنگ زدن به قاليشويي كه گفت قاليها آماده است..»
مرعشي درباره برخي شخصيتهاي اين مجموعه داستان اينگونه گفته: برخي از آنها به سایهای دل خوش کردهاند و گروهي به دنبال ردپايي از خاطره يا نشاني ميگردند تا به زندگي خود انگيزه و اصالتي بدهند و از اين طريق به نيازهاي درونيشان پاسخ گويند.
«سهشنبه آخر سال»، «کسی نیست»، «سفید در زمهریر»، «آشنا»، «به همین سادگي»، «ققنوس» و «کتابت بهار» نامهاي چند داستان این مجموعهاند.
«كتابت بهار» نوشته مهدي مرعشي، به شمارگان 1650 نسخه از سوي انتشارات «ققنوس» روانه بازار كتاب شده است.
اين كتاب 103 صفحهاي باقيمت 2000 تومان در بازار نشر ارايه ميشود.
نظر شما