پنجشنبه ۳ دی ۱۳۸۸ - ۲۳:۴۸
سعدی فردوسی ثانی است

دادبه در پانزدهمين مجموعه از درس‌گفتارهايي درباره سعدي گفت: آنچه با فردوسي در سده چهارم رخ داد و ايرانيان با شاهنامه توانستند هويت خود را بازيابي كنند، با شعر سعدی نيز روی داد. هر دو آن‌ها آشفتگی‌ای را كه در زمينه زبان و فرهنگ ايراني پديد آمده بود، سامان دادند.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر اصغر دادبه در پانزدهمين نشست «درس‌گفتارهایی درباره سعدی» كه به «حسب‌الحال مشتاقي» و بررسي غزل سعدي اختصاص داشت، گفت: غزل سعدي همواره مورد توجه بوده است اما از روزگاري به اين سو، به دلايلي خاص، از جمله شرايط اجتماعي، توجه به غزل حافظ بيشتر شده است. 

وي كه عصر روز چهارشنبه (2 دي‌ماه) در مركز فرهنگي شهركتاب سخن مي‌گفت به توجه مردم به غزل‌هاي سعدي اشاره كرد و افزود: اگر به سده‌هاي پيشين بنگريم درخواهيم يافت كه غزل سعدي بيش‌تر از غزل حافظ خوانده مي‌شده است. هنوز هم مردمي كه با شعر كلاسيك انس و ارتباط دارند، به غزل سعدي گرايش بيشتري نشان مي‌دهند. 

سعدي فردوسي ثاني است
 
وي سعدي را فردوسي ثاني دانست و گفت: سعدي فردوسي ثاني است. به اين معنا كه اتفاقي كه با فردوسي در سده چهارم افتاد و ايرانيان با شاهنامه توانستند هويت خود را بازيابي كنند، با شعر سعدي نيز براي ما روي داد و همان تاثير را داشت. هر دو آن‌ها گسستگي و آشفتگي را كه در زمينه زبان و فرهنگ و هويت ايراني پديد آمده بود، سامان دادند. 

مولف كتاب «فرهنگ اصطلاحات کلامي» خاطرنشان كرد: در سده‌هاي آغازين شعر دري، حركت فرهنگي ما رو به فراز بود. از سده چهارم با روي كار آمدن سامانيان، كه دولتي ايران‌دوست بودند، بزرگاني همانند فردوسي، هويت ما را بازسازي كردند. اگر ما هويت را مثلثي فرض كنيم كه اضلاع آن زبان و ادب، اسطوره و تاريخ، حكمت و فلسفه است، مي‌توان گفت كه فردوسي هر سه اين اضلاع هويتي، حتي ضلع فلسفي آن را بازسازي كرد. 

به گفته اين استاد دانشگاه، درست است كه ابن سينا و ديگران نيز در اين زمينه تلاش كردند، ولي اين چنين تلاشي هنگامي معني دارد كه به زبان فارسي گفته شده باشد. اهميت فردوسي در اين بود كه تاريخ و اسطوره و حكمت را به زبان فارسي گفت.

دو جزيره فرهنگي در ادب فارسي 
مصحح «ديوان نجيب کاشاني» به دو جزيره فرهنگي در ادب فارسي اشاره كرد و گفت: در آن روزگار ما با دو جزيره فرهنگي، در بيرون از مرزهاي ايران روبه‌رو هستيم كه پشتيبان فرهنگ و ادب ايران بودند. يكي جزيره روم بود و ديگري جزيره هند. سلجوقيان روم حتي از سامانيان هم به ايران دلبستگي بيشتري داشتند. 

وي افزود: اگر نام‌هاي شاهان آن سلسله را نگاه كنيد مي‌بينيد كه نام‌ها برگرفته از چهره‌هاي شاهنامه است. طبيعي است بزرگاني که به هر دليلي از داخل ايران نا اميد بودند، به آن سوي مي‌رفتند. هند نيز وضعيتي اين گونه داشت. 

فارس، پناهگاه گريختگان از مغول 
نويسنده «رساله منطق هنر شهر» در ادامه سخنانش خاطرنشان كرد: پيشتر اشاره شد كه فرهنگ و ادب از خراسان به فارس انتقال يافت. اين انتقال به‌تدريج صورت گرفت و اتابكان فارس، كه در آن ناحيه حكومت مي‌كردند، در فراهم آوردن بستر چنان انتقالي سهم داشتند. آن‌ها اين اندازه خردمند بودند كه نگذارند مغولان به فارس هجوم بياورند. در نتيجه حكمت و فلسفه و ادب به فارس منتقل شد و دو مكتب پديد آمد. 

وي به اين دو مكتب اشاره كرد و گفت: يكي مكتب فلسفي، به پيشوايي «عزالدين ايجي» و ديگري مكتب ادبي به رهبري سعدي. همه آنچه در خراسان، از رودكي تا قرن هفتم به‌وجود آمده بود، پشتوانه سعدي براي بنيان‌گذاري چنان مكتبي به‌شمار مي‌رفت. 

به گفته اين استاد دانشگاه، اگر از يك سو مجموعه گران‌بهاي ادب و فرهنگ خراسان را «تز» بدانيم و از سوي ديگر شخصيت و فضاي ويژه سعدي را «آنتي تز»، آنگاه درخواهيم يافت كه حاصل اين دو، برآيندي درخشان بوده است. 

نويسنده كتاب «شناخت شناسي در فلسفه اسلامي» خاطرنشان كرد: مغولان گسستي پايدار و اثرگذار در فرهنگ خراسان پديد آورده بودند. لطمه‌اي كه آنان به فرهنگ خراسان وارد كردند، بسيار جدي بود. يك نمونه‌اش مفقود شدن ديوان رودكي است. اين وضعيت اسفبار آن‌گونه بود كه ديگر خراسان نتوانست به وضعيت پيشين خود باز گردد.
 
وي افزود: سعدي اين هنر و توانايي را داشت كه با انتقال آن ميراث به فارس، گسست پديد آمده را بازسازي كند. شاهكار او نيز تاليف كتاب «گلستان» است كه در معنا و بيان بهتر از آن كتابي سراغ نداريم. 

حمله به سعدي در اين صد سال اخير، زيان‌بار بود 
وي به لزوم توجه به سعدي اشاره كرد و گفت: وقتي مي‌خواهند بنايي را فرو بريزند، ستون‌هاي استوار آن را نشانه مي‌روند. براي همين است كه كسي مانند «ادوارد براون» با همه ارجي كه دارد، به گونه‌اي از فردوسي، سعدي و خيام، كه دنيا آن‌ها را ستايش مي‌كند، حرف مي‌زند كه كه گويي مي‌خواهد آن‌ها را ويران كند. حمله به سعدي در اين صد سال اخير، زيان‌بار بود. پس بايد هوشيار باشيم. اما خوشبختانه امروز بازگشتي به سخن سعدي صورت گرفته است.

نويسنده «کليات فلسفه» يادآور شد: يك نمونه‌اش همين نشست‌هايي است كه درباره سعدي برگزار مي‌شود. پس من مخاطب اين سخن سعدي را خود سعدي قرار مي‌دهم و مي‌گويم «چو تو آمدي مرا بس كه حديث خويش گفتم / چو تو ايستاده باشي، ادب آنكه من بيفتم». 

تعصب درس‌خواندگان نظاميه 
وي به تعصب درس‌خواندگان نظاميه اشاره كرد و گفت: در مدارس نظاميه تنها شافعي‌ها راه داشتند و اين فاجعه بود. اگر قرن‌هاي پيش از آن را نگاه كنيم از اين تعصبات نمي‌توانيد نشان بدهيد. «بهمنيار» بزرگ‌ترين شاگرد ابن سينا، زرتشتي بود. چنان آزادانديشي و تسامحي وجود داشته است كه دقيقي در ستايش دين زرتشتي شعر مي‌سروده است. 50-60 سال بعد چنان اتفاقي افتاد كه نه تنها شيعيان بلكه حنفي‌ها، حنبلي‌ها و مالكيان نيز به مدارس نظاميه راه نمي‌يابند. 

اين استاد دانشگاه پرسشي را طرح كرد و گفت: اكنون پرسشي پيش مي‌آيد كه سعدي در چنان مدرسه‌اي و در ميان معلمان متعصبي پرورش يافت، چگونه مي‌توانست تعصب مليتي داشته باشد؟ پاسخ اين است كه در دوره سعدي، مذهب شافعي رنگ ديگري مي‌گيرد. سعدي كه در قرن هفتم و در فضاي نظاميه تنفس مي‌كند، با اشعرياني سروكار دارد كه متحول شده‌اند. اين تحول تا بدانجا بوده است كه اشعري‌گري مدخل عرفان مي‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط