پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۰
كيمياي گمشده ورزش؛ ورزشي‌ها كتاب نمي‌خوانند

حبيب الله نيك نژاد،روزنامه نگارومترجم:ورزشكاران تا با فرهنگ و هنر مطالعه خو نگيرند دنياي ورزشي را با ميادين ديگر اشتباه گرفته و به همين خاطر است كه بسياري از بزرگان ورزشي ما وقتي دوران و دنياي بازيگري شان به سر مي‌آيد، با مشكلات خاصي روبرو مي‌شوند و ...

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) حبيب الله نيك نژاد،روزنامه نگار و مترجم: براي رشد و ارتقاي ورزش، دانش، يك ركن اساسي است. دانش، نه تنها براي مديران، كه براي بازيكنان و مربيان و كادرهاي مديريتي هم  ضرورتي اجتناب‌ناپذير به حساب مي آيد.
متأسفانه ساختار غلط‌ آموزشي كه ورزش و پرورش جسم را جزئي از خود نمي‌داند، باعث شده است طي سالها، جامعه ورزش ما از دانش و علم جدا باشد. بسياي از ورزشكاران،‌ براي آن كه بتوانند در عرصه ورزش بمانند، ناگزير تحصيل علم و دانش را رها كرده‌اند و بسياري از استعدادهاي ورزشي هم براي آن كه خواسته‌اند در عرصه علمي رشد كنند، ورزش را كنار گذاشته‌اند. به همين دليل اين دو شاهين ترازو، همواره توازن خود را از دست داده و كفه ترازو، يا به سوي ورزش ميل كرده است يا علم. در حالي كه در كشورهايي كه به طور پايه ورزش را دنبال كرده‌اند، تربيت علمي در كنار تربيت و پرورش بدني مطرح بوده و ورزشكاراني كه تربيت شده‌اند، گاه در زمينه رشته‌هاي علمي،‌ در حد استاد دانشگاه بوده‌اند، يا چنان بوده‌اند كه در يك رشته علمي، از جايگاهي والا برخوردار بوده‌اند.
 
ريشه اين مشكل را در بسياري از رفتارهاي نظام آموزشي مي‌توان يافت. بسياري از كادرهاي آموزشي، دانش‌آموزان احياناً‌ درس نخوان، اما ورزشكار خود را همواره نصيحت كرده‌اند كه توپ را رها كن و به درس بچسب. حال آن كه اگر نظام آموزشي، تربيت بدني را در كنار تحصيل، جدي بگيرد، زمينه‌اي ايجاد مي‌كند كه بازيكن با استعداد در كنار ورزش، بتواند تحصيل هم بكند و اين تحصيلات به موازات تربيت بدني پيش مي‌رود. 

ورزشكاران حرفه‌اي در ليگ‌هاي معتبري چون NBA، يا NFL يا NHL دوره پايه حرفه‌اي خود را در دانشگاه‌هاي مي‌گذرانند و از اين زمينه بركشيده مي‌شوند و همزمان، به طور خاص تحصيل هم مي‌كنند. اين در حالي است كه تعداد ورزشكاران با تحصيل دانشگاهي در ايران، به زحمت به عدد انگشتان دو دست مي‌رسد و حتي در رشته‌هايي كه به دانشگاهي معروفند، شمار تحصيلكردگان اندك است.
ريشه‌يابي مشكل ساده است، اما شايد بحثي دراز را بطلبد كه جاي آن، اينجا نباشد، ليكن اين سئوال همواره پايه‌اي و مطرح است كه چرا براي انتخاب بازيكنان، در كنار ملاك‌هاي مختلف فيزيكي و فني،‌ ملاك تحصيلات را قرار نمي‌دهيم تا وقتي براي مثال از يك بازيكن ملي‌پوش پرسيده شود كتاب بوستان اثر كيست؟ نگويد حافظ! يا ديوان حافظ را به فردوسي و سعدي ارتباط دهد!
سواد، تحصيل و آگاهي بايد در نظام ورزشي ما، نهادينه شود تا بتوانيم در اين عرصه هم رشد كنيم. بدنهاي قوي، بدون مغزهاي آگاه و با دانش، ارزشي ندارد.
نگارنده طي سالها حضور در ميادين و حشر و نشر با مربيان و بازيكنان بزرگ و حتي بسياري از دست اندركاران ورزشي به اين نتيجه رسيده‌ام كه كيمياي ورزش ما و آنچه بعد از حذف تيم ملي در پانزدهمين دوره از رقابتهاي جام قهرماني ملت‌هاي آسيا اتفاق افتاد، فقط و فقط نا آگاهي‌هاي تجربي و مكالمه‌اي افراد بود كه چنين شرايطي را رقم زد، زيرا اگر آنان شناخت و معرفتي از دنياي كتاب داشتند، با درايت و شرايط بهتري تيم  ملي را سربلنبازيها‌ بيرون مي‌آوردند.
ما بايد گفت و گو و كسب دانش را براي بازيكنان در عرصه‌هاي مختلف نهادينه كنيم و تا زماني كه ورزشكاران ما با مطالعه نگارش و آشنايي با فرهنگ كتاب و كتاب‌خواني آشنا نشوند، هيچ تغييري در فوتبال و اصولاً ورزشهاي ديگر ما به وجود نخواهد آمد، زيرا ورزشكاران تا با فرهنگ و هنر مطالعه خو نگيرند دنياي ورزشي را با ميادين ديگر اشتباه گرفته و به همين خاطر است كه بسياري از بزرگان ورزشي ما وقتي دوران و دنياي بازيگري شان به سر مي‌آيد، با مشكلات خاصي روبرو مي‌شوند و ...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها