ادبيات گنوسي، ريشه در ادبيات عرفاني دارد. كلمه «گنوس» به معني معرفت و عرفان است. اين واژه در ادبيات قديم ايران، «قنوصي» نوشته و خوانده ميشد. گنوسيسم را بايد يك جريان عرفان، مذهبي و ادبي صدر مسيحيت دانست. «ادبيات گنوسي» برگزيده بيست و هشتمين كتاب سال جهموري اسلامي ايران شد.
پژوهشهاي جديد و روزافزون صاحبنظران و پژوهشگران مغرب زمين درباره آثار و نوشتههاي گنوسي فراوان است، اما هنوز بسياري از منابع اصيل ادبيات و نوشتههاي گنوسي به فارسي ترجمه نشده است. دکتر ابوالقاسم اسماعيلپور يکي از پژوهشگران و مترجماني است که مقالهها و جستارهاي مهم ادبيات گنوسي را به فارسي ترجمه و منتشر کرده است.
فقدان منابع اصيل ادبيات و نوشتههاي گنوسي به فارسي، نويسنده را بر آن داشته كه گزيدهاي از مهمترين آثار عرفاني صدر مسيحيت، معروف به رسالهها و انجيلهاي گنوسي را به زبان فارسي ترجمه كند و تحليلي بر آنها بنويسد.
وي بخشهاي مهمي از كتاب «كيش گنوسي» استوارت هالرويد چاپ 1997 را به عنوان درآمدي بر كتاب يادشده برگزيده و ترجمه كرده است. 500 صفحه را از بين 5 هزار صفحه متن گنوسيكي كه به زبان انگليسي در سايتي در اين زمينه موجود است، انتخاب و به زبان فارسي ترجمه كرده و اين براي اولينبار است كه به صورت مستقل، كتابي در اين حوزه ترجمه و منتشر شده است.
به باور عضو هيأت علمي دانشكده شهيد بهشتي درباره زبان اصلي نوشتههاي گنوسيكي، متنهاي گنوسيكي در ابتدا به زبانهاي لاتيني، قبطي و يوناني بودهاند و بعد به انگليسي ترجمه شدهاند.
مجموع جستارهاي برگزيده در دو بخش جداگانه در كتاب آورده شده است؛ بخشي شامل بررسي و تحليل ابعاد گوناگون كيش گنوسي، تاريخچه آن از آغاز تا امروز، كيش گنوسي، بدعتي مسيحي، كيش مندايي، ماني و كيش مانوي، بررسي تطبيقي كيش مانوي و مسيحي و تأثيرپذيري از آن، تاريخچه پژوهشهاي مانوي و بررسي متون مانوي. بخش دوم هم شامل متون اصيل گنوسي است.
درآمدي بر انجيلهاي گنوسي سرآغاز اين بخش است كه به معرفي مهمترين انجيلهاي غيررسمي ميپردازد و آنگاه ترجمه مهمترين بخشهاي انجيل توماس، انجيل حقيقت، انجيل فيليپ، انجيل به روايت مريم مجدليه، انجيل مرقيون، انجيل صلح و ديگر متنهاي گنوسي و مندايي و مانوي ارائه ميشود. همچنين پايانبخش كتاب، پارههاي گنوسي مزامير عهد عتيق و كتاب جامعه است.
گنوس (گنوسيس يا غنوص) به معني «عرفان و معرفت»، اصطلاحي است كه در صدر مسيحيت رواج يافت. هرچند در سدههاي نخستين مسيحيت، فرقههاي بسياري پيرو كيش گنوسي شدند؛ اما كيش مزبور، پيشينهاي بس كهنتر داشت و در واقع، آميزهاي از عقايد فلسفي ـ ديني يهودي، مصري، بابلي، يوناني، سوري و ايراني بود.
درخشش ادبيات گنوسي در دوره تاريخي ساسانيان
پيشتر دكتر ابوالقاسم اسماعيلپور در نشست نقد و بررسي كتاب «ادبيات گنوسي» كه در شهر كتاب مركزي برگزار شده بود، درباره ادبيات گنوسي و تبلور آن در دوره تاريخي ساسانيان سخن ميگفت. وي همچنين معتقد بود كه دوره ساسانيان تبلور ادبيات غني ايران به حساب ميآيد و يكي از آنها «پارآمو» است كه سرودههايي همانند «گويدك مان» به معني خجستگي براي ما و سروده ديگري به نام «روشناييهاي كامل» از او بهجاي مانده است. اينها جزيي از ميراث شعر و عرفان ايران است.
نويسنده كتابهاي «سرودهاي روشنايي: جستاري در شعر ايران باستان و ميانه و سرودهاي مانوي» خاطرنشان ميكند كه ادبيات گنوسي ريشه در ادبيات عرفاني دارد. كلمه «گنوس» به معني معرفت و عرفان است. اين واژه در ادبيات قديم ايران، «قنوصي» نوشته و خوانده ميشد. ولي سالهاست كه واژه «گنوسي» در زبان ما جا افتاده است. گنوسيسم را بايد يك جريان عرفان، مذهبي و ادبي صدر مسيحيت دانست.
وي درباره انگيزه نگارش اين كتاب ميافزايد: من به اين علت به ادبيات گنوسي روي آوردم و اين كتاب را نوشتم چون موضوع پايان نامه من «اسطورهآفريني در آيين ماني» بود و من ناگزير بودم كه كتابهاي گنوسي را ببينم. در ضمن مطالعاتم دريافتم كه تحقيقات درباره عرفان ايران را نبايد از سنايي آغاز كرد، بلكه ريشه و پيشينه آن را بايد در ادبيات گنوسي، كه قدمتي 1700 ساله دارد، جست.
نويسنده كتاب «زير آسمانههاي نور، جستارهاي اسطورهپژوهي و ايرانشناسي» ميگويد: اين نكته را در مقالهاي به نام «ديباچه مثنوي و اشعار گنوسي» نوشتم و ارائه كردم. از سويي ديگر چون ماني يكي از بزرگترين چهرههاي گنوسي است؛ پس ما در بررسي عرفان خود نميتوانيم ادبيات ساساني و مانوي را ناديده بگيريم.
پنج چهره گنوسي برجسته جهان كهن
به گفته اسماعيلپور، ما پنج گنوسي برجسته و بزرگ در جهان باستان داريم. «شمعون مغ» اولين گنوسي، از آن پنج تن است كه در سده اول ميلادي ادعاي كيش گنوسي داشت. شمعون، همسري به نام «هلنا» داشت كه او را سمبل و نماد روح هبوط كرده به جهان مادي ميدانست. شمعون تاثير فراگيري نداشت، اما يك آغازگر بود. او انديشه هبوط را كه جانمايه گنوسي است، مطرح كرد. شمعون از هبوط روح و هبوط نور سخن ميگفت. اين همان سخني است كه در عرفان ما و نيز در مثنوي مولوي وجود دارد.
نويسنده كتاب «اسطوره، بيان نمادين» خاطرنشان ميكند: «مرغيون» يكي ديگر از بزرگان گنوسي است. او انجيلي نوشته است كه من برگزيدهاي از آن را در كتابم آوردهام. انجيلهاي گنوسي غيررسمي و عرفاني هستند. آنهايي كه راه و روش كليسا را نميپسندند، به انجيلهاي گنوسي گرايش دارند.
وي ميافزايد: «والنتين مرين»، شاعر و عارف گنوسي ديگري است كه به احتمال زياد «انجيل حقيقت» را او نوشته است. او به مكاشفه و كشف و شهود معتقد بود. چهارمين گنوسي بزرگ را بايد «بايليت» دانست كه يكي از مروجان بزرگ گنوسي است در قرن اول و دوم ميلادي است. انجيل بازيليت يكي از متون عرفاني مهم صدر مسيحيت است. او فلسفه شرق و غرب را تلفيق كرد و نكات مشترك آنها را يادآور شد.
نويسنده كتاب «جستاري در فرهنگ ايران» ميگويد: پنجمين گنوسي مشهور «ماني» است. او پس از آن چهار نفر، در حدود سال 216 ميلادي و در قرن سوم، از تلفيق آراء گنوسيها، يك جريان فكري محدود فلسفي را كه مربوط به خواص بود، تبديل به يك كيش عظيم جهاني كرد. آيين او تا قرن چهاردهم ميلادي دوام آورد. اين دورهاي طولاني و بيش از هزار سال است، اما چون او معتقد به «دو بن نگري» بود، انديشهاش در جامعه مسيحي، زرتشتي و مسلمان طرد شد.
مترجم «دانشنامه اساطير» خاطرنشان ميكند: اما آنچه در تحقيقات ايرانشناسي مهم است، اين نيست كه آيين او چقدر دوام آورد، بلكه تاثير او در فرهنگ و هنر ايران است كه اهميت دارد. او بنيانگذار هنر مينياتور بود. خوشنويسي و معماري مانوي نيز از او سرچشمه گرفت. از طرف ديگر، چالشهاي كلامي كه ميان مانويان و مسيحيان اتفاق افتاد، گنجينه كلامي مهمي پديد آورد. ما نيازمنديم كه محققاني داشته باشيم كه روي ادبيات مانوي تحقيق كنند تا ميزان تاثيرگذاري آنها بر ادبيات و عرفان ايران مشخص شود.
ابوالقاسم اسماعيلپور، داراي درجه دکترا در رشته فرهنگ و زبانهاي باستاني و عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي و همچنين عضو پيوسته انجمن انسانشناسي دانشگاه تهران و انجمن انسانشناس اروپاست.
نظر شما