مدرس دانشگاه زنجان و نویسنده کتاب وظیفهگرایی کانت، با اشاره به جایگاه فضیلتگرایی در میان آثار فلاسفه مسلمان اظهار کرد: کانت فیلسوف واقعگرای اخلاقی است._
وی میافزاید: «به عبارت دیگر، عقل است که با مصلحت سرو کار دارد و این رویکردی غلط است که ما بیاییم برای مسائل اخلاقی استدلال کنیم: ای مردم امین و درستکار باشید به این دلیل و آن دلیل سپس مصلحت امانتداری را ذکر کنیم و... پس عقل است که دنبال مصلحت میرود، احکاماش همیشه مشروط است به مصلحت اما فرمان وجدان مطلق است و بدون هیچ قید وشرطی.»
کانت معتقد است که وجدان اخلاقی، انسان را به کمال دعوت میکند، نه به سعادت. سعادت یک مطلب است و کمال، مطلب دیگری و چون کانت یک نیکی و خوبی بیشتر نمیشناسد میگوید: «در همه دنیا یک خوبی وجود دارد و آن اراده نیکو است و اراده نیک هم یعنی مطیع مطلق بودن در برابر فرمانهای وجدان؛ پس باید امر وجدان را اطاعت و تسلیم مطلق در برابر او بود، زیرا وجدان اخلاقی به نتایج کار توجه ندارد، پس با سعادت انسان کاری ندارد.»
این مطالب بخشی از نظریات کانت و البته بخشی از رویکرد اخلاقی وی را بیان میکند. به تازگی خبردار شدیم که دکتر حسین اترک، عضو هیات علمی دانشگاه زنجان، تالیف جدیدترین اثر خود با عنوان «وظیفهگرایی کانت» را به پایان رسانده است و این کتاب طی دو ماه آینده به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر میشود.
در این باره گفتوگویی با دکتر حسین اترک انجام دادهایم.
با توجه به اینکه کتاب وظیفهگرایی کانت بهزودی منتشر میشود، توضیح دهید که موضوع اصلی این کتاب حول چه محورهایی است و اساسا دیدگاه کانت را از چه ابعادی بررسی کرده است؟
موضوع اصلی این کتاب فلسفه اخلاق است و در این اثر نظریه اخلاقی کانت از جمله وظیفهگرایی اخلاقی، بررسی شده است. واقعیت این است که در حوزه اخلاق نظریات مختلفی از سوی اندیشمندان جهان غرب ارایه شدهاند که به موازات آن در اسلام هم از نظرگاهی متفاوت مباحث اخلاقی از سوی فیلسوفان تحلیل شدهاند. ضمن آنکه در حوزه اخلاق هنجاری سه نظریه متمایز وجود دارند که شامل نظریه غایتگرایانه سودگرایی، وظیفه گرایی و اخلاق فضیلت میشود که در این میان، نظریه وظیفهگرایی کانت به نسبت دیگر نظریات از شهرت بیشتری برخوردار است و در این کتاب بهصورت مبسوط به آن پرداخته شده است.
کانت در این نظریه چه مباحثی را طرح کرده و کتاب حاضر از چه ابعادی اخلاق کانتی را بررسی میکند؟
در این کتاب نظریات فرااخلاقی کانت طرح شده است. کتابهای دیگری که در این حوزه تاکنون نوشته شدهاند، بیشتر همان اخلاق هنجاری را بحث میکنند و کمتر به مباحث فرااخلاقی میپردازند که اتفاقا بیشتر در اخلاق هنجاری اثر دارند.
کانت در این نظریه، مخالف نظریه امر الهی است. در این کتاب مفاهیم مختلف با توجه به این نظریه کانت عنوان شدهاند که از جمله آنها میتوان به مفهوم خوبی، درستی، مسوولیت و فضیلت اشاره کرد. همچنین درباره مباحث وجودشناسی از دیدگاه کانت هم در این کتاب موارد تحلیلی بیان شده است.
به هرحال کانت فیلسوف واقعگرای اخلاقی است. اینطور نیست؟
بله و دقیقا از این نظر بود که مبحث وجودشناسی مورد توجه قرار گرفت. کانت میگوید: «چنان رفتار کن تا بشریت را چه در شخص خود و چه در شخص دیگری همیشه به عنوان یک غایت به شمار آوری، نه هرگز تنها همچون وسیلهای». به زعم کانت، مبنای اراده نیک در عقل است و هر چیزی که به عنوان مبنا و منبع خیر و ارزش مطلق است، خود واجد ارزش ذاتی است. بنابراین، هر انسانی ارزش مطلق دارد، چراکه انسان بهعنوان موجود عقلانی مبنای اراده نیک خودش است که ارزش و خیریت مطلق دارد.
در این کتاب منشا الزامات اخلاقی هم بررسی شده است، چراکه این منشا به نگاه کانت، عقل و او معتقد است که احکام اخلاقی با تامل عقلانی میسر میشود.
منشا اخلاق از دیدگاه کانت چیست؟
او منشا اخلاق را فاهمه و وجدان اخلاقی عنوان میکند و معتقد است انگیزش اخلاقی است که مشخص میکند انسان چهطور به امری اخلاقی کشانده شود.
آیا طرح مساله وظیفهگرایی در میان آثار فلاسفه مسلمان هم جایگاهی دارد؟
بیشتر فلاسفه مسلمان، به فضیلتگرایی توجه کردهاند، یعنی اغلب فضیلتمحورند، کمتر فیلسوف مسلمانی را داریم که هم نتیجهگرا و وظیفهگرا باشد.
بیشتر نظریات اخلاقی فلاسفه اسلامی، فضیلت محور است و آنها اغلب فضیلت محورند، یعنی کمتر فیلسوف مسلمانی را داریم که توامان نتیجهگرا و وظیفهگرا باشند. اگرچه در مباحثشان به مفهوم نتیجه و وظیفه توجه دارند اما به معنای دقیق کلمه نمیتوان گفت که آنان نتیجهگرایند؛ هرچند که توجه به مولفههایی نظیر نیت در مباحث فلاسفه مسلمان وجود دارد.
و نیت هم از جمله شاخه مباحثی است که کانت نیز آن را طراحی کرده است؟
بله و این وجه اشتراک محسوب میشود. ضمن آنکه مشخص میشود که توجه فلاسفه مسلمان فارغ از جنبه فضیلتگرایی، در برخی موارد نتیجهگرا هم هست.
نظریه فضیلتگرایی دقیقا مبتنی بر چه مباحثی است؛ با توجه به اینکه اشاره کردید بیشتر فلاسفه مسلمان به آن توجه داشتهاند؟
در این نظریه سعادت، غایت نهایی انسانها مطرح میشود و مولفهها و سوالاتی نظیر اینکه «چهطور به سعادت برسیم؟» از جمله موضوعاتی است که در این نظریه طرح میشود.
انسان کامل در فلسفه اسلامی یعنی حکیم کامل، مانند ملاصدرا که اتحاد نفس با عقل فعال و انسان کامل را کسی میداند که این ویژگی را احراز کرده باشد. در واقع، فلاسفه مسلمان بعد از بیان راه رسیدن به سعادت وارد مباحث اخلاقی میشوند و شرط وصول به این امر را تهذیب اخلاق و طهارت نفس عنوان میکنند. به عنوان مثال، اگر قوه غضبیه ما دارای اعتدال باشد، به شجاعت میرسیم. بنابراین، آنها تحقق تمامی فضایل را از طریق اعتدال ممکن میدانند و افراط و تفریط را عامل ایجاد رذایل اخلاقی.
از میان حکما و فیلسوفان مسلمان کدامیک به این موضوعات اشاره داشته و اخلاق را از این جنبه طرح کردهاند؟
بزرگانی مانندابنسینا، فارابی، نراقیها، ابن مسکویه و ملاصدرا. بهطور کلی نظریه اخلاقی دین اسلام نظریه فضیلتگرایی است، چراکه در این نظریه مداوم به کسب فضائل اخلاقی توصیه میشود. بنابراین، فیلسوفان ما بیشتر این نظریه را انتخاب کردهاند و نتیجهگرایی را اصل قرار ندادهاند و از آنجا که در جامعه اسلامی فضیلتگرایی با دین ساگاز است، در تاریخ فلسفه اسلامی هم این نظریه به نسبت رشد بیشتری داشته است.
یعنی فضیلتگرایی و وظیفهگرایی در اندیشه فیلسوفان مسلمان قابلیت اجماع را ندارند؟
چرا، اتفاقا ممکن است. به عنوان مثال، ما بهدنبال وصول به فضیلت اخلاقی مانند عدالتیم اما راه آن چیست؟ ممکن است فیلسوف بگوید به وظایف اخلاقی عمل کن که همان راه رسیدن به سعادت است. بنابراین این دو قابلیت اجماع دارند و در نظریه اخلاقی ملاصدرا هم به وظایف توجه شده است و هم به فضیلتگرایی.
بهعنوان آخرین سوال، در جوامع غربی نظریه وظیفهگرایی اخلاقی با کانت شناخته شده است، آیا افراد دیگری هم روی این نظریه کار کردهاند؟
بله، افرادی مانند دیوید راس، آکوییناس، و آنسل در این رابطه کار کردهاند اما بارزترین نظریه همین نظریه کانت است.
کتاب وظیفهگرایی کانت طی دوماه آینده در 380 صفحه به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر میشود.
نظر شما