سه‌شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۲
سروده‌های انقلابی به شناخت شعر نیما کمک کرد

نخستین نشست بررسی «شعر انقلاب» شب گذشته (دوشنبه 16 دیماه) با حضور جمعی از شاعران این حوزه در سالن سلمان هراتی موسسه فرهنگی حوزه هنری برگزار شد. صابر امامی در این نشست با رد نظریه تاثیر منفی شعر انقلاب بر پیشرفت شعر فارسی، پیدایش این شعر را در شناخت گونه‌های شعر نو موثر دانست./

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) صابر امامی در ابتدای این نشست بادسته‌بندی جریان شعر نو ایران به دو بخش آغاز شعر نیمایی تا 1357 و شعر نو پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، بیان کرد: برخی اظهارنظرها درباره شکل‌گیری نظم و نثر فارسی در سه دهه اخیر مبنی بر اینکه شعر انقلابی سدی برای رسیدن نظم فارسی به دروازه‌های جهانی ایجاد کرد، از روی کم‌اطلاعی است. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، گروه‌های متعددی علیه رژیم پهلوی مبارزه می‌کردند و آن سال‌ها شعری به نام شعر مبارزه در ادبیات ایران شکل گرفته بود. البته درونمایه این اشعار تفاوت زیادی با هم داشت و موتیف ‌برخی از آن‌ها دربرگیرنده مضامینی با مایه‌های مارکسیستی و مقاومت‌های التقاطی بود. 

وی افزود: در کنار این تفکرات ادیبانی که پیرو راه امام خمینی (ره) بودند و فکر قرآنی و سالمی داشتند، پایه‌گذار ادبیات انقلاب شدند. باید توجه داشت که مبارزبودن تنها وجه شعر آن زمان نیست و ممکن بود، سروده‌های شاعران منتسب به گروه‌های مختلف مبارز  مثلاً در زمینه عدالتخواهی با هم اشتراک داشته باشند اما این اشعار در جنبه‌های دیگر با هم متفاوت بودند. 

سراینده مجموعه شعر «بر سنگفرش یاد» درباره سیر جریان شعر ایران پیش از انقلاب اسلامی توضیح داد: جریان شعر ایران پیش از سال 57 به شعر چریکی رسیده بود و در آن وقت شعر معاصر فارسی با بن روبرو شد و حیاتش با خطر روبرو شده‌بود. آن‌ سال‌ها شاعرانی مانند علی موسوی گرمارودی و مرحوم طاهره صفارزاده که اندیشه‌های امام خمینی (ره) را باور داشتند، پا به عرصه شعر فارسی گذاشتند. انقلاب اسلامی که با شعار بازگشت به خویش معروف شده بود، جریان شعر را هم با ریشه هزاروچهارصدساله‌اش در فرهنگ مواجه کرد. به این ترتیب شعر فارسی در شکل جدید خود به یک باروری رسید و سروده‌های شاعران ایران هم  به یک باغ پر درخت در ادبیات فارسی بدل‌شد. 

امامی با اشاره به اثرگذاری شعر انقلاب بر شعر کلاسیک فارسی افزود: اینکه بعضی وقت‌ها گفته می‌شود شعر انقلاب باعث ارتجاع شعر نو فارسی شد به نظر من اجحاف در حق شعر انقلاب است و این‌گونه اظهار نظرها باعث مظلومیت شعر انقلاب شده‌است. 

در ادامه نشست، آرش شفاعی هم با اشاره به ویژگی‌های شعر انقلاب، اظهار کرد: نمی‌توانیم منکر این نکته شویم که شعر نیما دست و پای شعر فارسی را از زنجیر باز کرد، اما شعر انقلاب با خصوصیاتی که داشت به قالبش رجعت کرد و به این دلیل در حرکت رو به جلو شعر فارسی برای رسیدن به سطوح جهانی اثر گذاشت. به نظر من برخی اظهارنظرها درباره تاثیر شعر انقلاب در بازگشت به عقب شعر فارسی قابل تامل است. البته این شعر، مضامین شعر کهن را هم زنده کرد. 

امامی در پاسخ به شفاعی، توضیح داد: در شعر انقلاب شاعری مانند ضیاءالدین ترابی وجود دارد که از سال 1357 تا کنون شعر نیمایی و سپید سروده است. سیدحسن حسینی، قیصر امین‌پور و  عبدالملکیان هم شعر نیمایی و سپید دارند. پس  این نظر که بگوییم شعر انقلاب سدی برای سرودن اشعار نیمایی و سپید ایجاد کرده است، چندان علمی نیست. شعرانقلاب دعوت به خویشتن بود و این دعوت به معنای بستن درهای شعر نیمایی یا موج نو و شعر سپید نبود. 

این شاعر درباره دلایل کمرنگ شدن شعر نیمایی و سپید در ادبیات معاصر، بیان کرد: شعر نیمایی به دست خود «آقایان» شهید شده‌است. شاعرانی نوگرا، پس از نیما مسابقه رسیدن به سبک و امضا با یکدیگر داشتند و عجله برای رسیدن به این مقوله‌ها باعث شد آن‌ها شعر نیما را پشت سر بگذارند. اتفاقا! شعر انقلاب اسلامی به شناخت شعر نیمایی کمک هم کرد. 

سپس محمدکاظم کاظمی درباره اتهام واپس‌گرایی و عقب‌گردی که به دلیل پیدایش شعر انقلاب در ادبیات فارسی به وجود آمد، توضیح داد: به هرحال قالب شعر انقلاب، کلاسیک بود. از آنجا که انقلاب رویکردی مردمی داشت، طبیعی است که شعر بازگشت به مردم داشته باشد و این مساله چیز عجیبی نیست. عامه مردم بیشتر به شعر کلاسیک گرایش داشتند و این گونه از شعر که نسبت به شعر نو آوانگاردتر بود، عمومیت پیدا کرد. 

کاظمی ادامه داد: گمان می‌کنم جریان پیشرو شعر انقلاب اسلامی که از کلی‌گویی فاصله می‌گیرد در دهه‌های 70 و 80 شکل گرفت. به نظر می‌رسد ویژگی‌های اشعار این نسل به لحاظ فرم و صورت و تجربی بودن شعر و امکانات بیانی شاعر، شعر فارسی را غنی‌تر کرد. 

سپس آرش شفاعی در نقد صحبت‌های امامی و کاظمی، عنوان کرد: شخصیت ادبی شاعرانی مانند طاهره صفارزاده و علی موسوی گرمارودی پیش از انقلاب اسلامی شکل گرفت و نمی‌توانیم آن‌ها را از دایره شاعرانی بدانیم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ظهور کردند. 

امامی هم در پاسخ گفت: منظور من شاعرانی بودند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دعوت امام خمینی (ره) لبیک گفتند و برای شعر انقلاب زحمت کشیدند. 

شفاعی ادامه داد: با این تعریف هم باید اعتراف کرد که ظهور و بروز شعر انقلاب در قالب کلاسیک است و تا دهه 70 برای نوگرایی در این شعر غفلت به وجود می‌آید. من پرسشی دارم مبنی بر اینکه چرا شاعران انقلاب از دهه 70 به بعد به سرودن شعر نو روی آوردند. آیا خودشان به این نتیجه رسیدند که باید از قالب کلاسیک برگردند و رجعت آن‌ها اشتباه بوده‌است؟ 

کاظمی در پاسخ به این پرسش بیان کرد: تا دهه 60 بسیاری از شاعران شهرهای کوچک و دورافتاده ایران، امکانات شاعران شهرهای بزرگ را نداشتند. شاعرانی مانند قیصر امین‌پور و یوسفعلی میرشکاک که تحت تاثیر انجمن‌های ادبی شهر خود بودند و با حضور در مرکز با جریانات نوگرا در شعر آشنا شدند، به این ترتیب به سرودن اشعار نو پرداختند. 

وی با اشاره به شاعران پیش از انقلاب اسلامی، ادامه داد: متاسفانه اوایل انقلاب ذهنیتی بین مردم به وجود آمده بود که شاعران چپ را ضددین می‌دانستند. دلیل آن هم این بود که پیش از انقلاب بیشتر شاعران نوگرا وابسته به جریانات چپ بودند. به این ترتیب عامه مردم گمان می‌کردند شعر نو زاده غرب است و با شعر اسلامی کلاسیک تضاد دارد. با گذشت سال‌ها و با کمتر شدن حساسیت‌ها، شاعران دریافتند که برای عینی کردن سروده‌هایشان به قالب‌های جدیدتری از شعر احتیاج دارند. 

در ادامه جلسه، ناصر فیض، طنز‌پرداز و شاعر و عضو دفتر طنز حوزه هنری، اظهار کرد: پیش از انقلاب اسلامی نوع خاصی از طنز در مجلات کشور دیده می‌شد که بیشتر به فکاهی شباهت داشت. آن زمان مسائلی مانند اجاره خانه و گرانی در طنز مطرح می‌شد و این طنزپردازی عمق زیادی نداشت. شاید به ندرت هم شخصیت‌های سیاسی مانند هویدا در این طنز‌ها دیده می‌شدند اما این طنز در حد کاریکاتور باقی می‌ماند. 

خالق «فیض‌بوک» ادامه داد: پس از انقلاب اسلامی طنز که پایه‌اش تضاد و تناقض است، گسترش بیشتری پیدا کرد. هرچند در آن زمان هم گروه‌های متعددی وجود داشتند اما نکات مشترکی آن‌ها را به هم پیوند می‌زد. مثلاٌ ضدیت با آمریکا باعث به وجود آمدن شخصیت «عمو سام» شد. البته باز هم طنز عمق نیافت. مثلاً شخصیتی به نام میلاد هر روز در کیهان مطالب طنز می‌نوشت اما نوشته‌های او هم به زندگی کارمندان محدود می‌شد. 

فیض با مقایسه داستان و شعر طنز بعد از انقلاب، عنوان کرد: داستان وضع بهتری از شعر داشت. شاید عمران صلاحی جسته و گریخته اشعار طنزی منتشر می‌کرد اما طنز واقعی آثارش بسیار کمرنگ بود. این جریان تا حدود 12 سال پیش که ابوالفضل زرویی نصرآباد دفتر طنز حوزه هنری را برپا کرد، ادامه داشت و این دفتر به واقع دستاورد ادبیات انقلاب اسلامی بود. از همین جا طنزپردازان زیادی به روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌ها رفتند. 

محمود حبیبی کسبی هم در پایان نشست گفت:  از آنجا که همه ما روشنفکر شده‌ایم، متاسفانه واژه رجعت بار منفی پیدا کرده‌است! شعر هم در شکل و هم در محتوا به باورهای مذهبی برمی‌گردد. پیش از انقلاب جریانی در ادبیات ایران به وجود آمد که به بهانه مدرنیزاسیون می‌خواست قواعد کهن شعر فارسی را کنار بگذارد. 

حبیبی کسبی با اشاره به محتوای اشعار قبل از انقلاب،اضافه کرد: متاسفانه آن جریان هر شاعری را که رنگ و بویی از ارزش‌ها داشت، کنار می‌گذاشت. این اتفاق در دیگر هنرها هم می‌افتاد و مثلاً گالری‌ها و نمایشگاه‌های نقاشی و عکس، تنها آثار مدرن را به نمایش می‌گذاشتند. در نشر و پخش کتاب هم وضع همین‌طور بود و البته هنوز هم پخش کتاب در دست یک جریان مافیایی است. 

وی افزود: اگر شعر طنز و شعر آیینی را دو لبه تیغ اثرگذار ادبیات فارسی بدانیم، باید اعتراف کنیم، سرودن شعر طنز از ورای خنده و شعر آیینی از ورای سوگ و مرثیه چندان جدی گرفته نمی‌شد. چون قرار بود جدی گرفته نشود! خوشبختانه با پیروزی انقلاب اسلامی و از آنجا که ذات انقلاب مردمی است، شاعران به برقراری ارتباط با مردم رو آوردند و این بسترساز پیدایش شعر انقلاب شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها