جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۳ - ۰۱:۳۴
«نگهبان» يافتن هويت مردانه را به تصوير مي‌كشد/ اضطراب انسان امروز بی پدری است

در نشست نقد و بررسي رمان «نگهبان»، مجتبي گلستاني از روابط سه‌گانه‌ در اين رمان سخن گفت كه در همه آنها، شرايط اديپي، اضطراب اختگي و مقوله خيانت جاي دارد. محمدحسن شهسواري هم از قهرمان‌هاي مدرني گفت كه همه مشكل «بي‌پدري» دارند.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) بيست و هشتمين جلسه از سلسله جلسات «نقد چهارشنبه»، اين‌بار، پنج شنبه 25 دي ماه درباره كتاب «نگهبان» نوشته پيمان اسماعيلي برگزار شد.
در اين نشست علاوه بر پيمان اسماعيلي، نويسندگان و منتقداني چون محمدحسن شهسواري، مجتبی گلستانی، مسعود پهلوان‌بخش، طلا نژادحسن، هادي نودهي، مردعلي مرادي، ابراهيم مهدي‌زاده، پريا نفيسي، رضا فکری، پوريا فلاح، عباس باباعلی، محسن حكيم معاني، سیروس نفیسی. رسول آبادیان و... حضور داشتند كه هر يك درباره ابعاد مختلف رمان «نگهبان» سخن گفتند.
 
اين نشست با رمان‌خواني پيمان اسماعيلي از كتاب «نگهبان» آغاز شد. پس از آن مجتبي گلستاني گفت: بهترين رماني كه در ادبيات فارسي وجود دارد ولي هيچ‌گاه نقدي درباره آن نوشته نشده، «بوف كور» است. آنچه تاكنون درباره اين رمان نگارش يافته، فقط شرح جنبه‌هايي از آن است. در حالي كه وظيفه منتقد ادبي آن است كه اسير متن نشود.
 
گلستاني با بیان این‌که مي‌توان «نگهبان» را از منظر اسطوره‌شناسي بررسي كرد گفت: در اين متن، نوعي روانكاوي يونگي و اسطوره‌شناسي تعبيه شده است. برخي از عناصر رمان «نگهبان» از همان سطرهاي اول تكليف خواننده را با كتاب مشخص مي‌كند، عناصري مانند حلزون، گرگ و ديگر حيواناتي كه در اسطوره‌شناسي معاني مختلفي را در ذهن تداعي مي‌كنند.
این نویسنده افزود: براي نمونه، حلزون نماد حيواني است كه جنسيت ندارد. البته به لحاظي مي‌توان آن را نماد حيوان دوجنسي دانست. اين نماد در رماني مانند «يخ» نيز براي نشان دادن شخصيتي اخته به كار رفته است، شخصيتي كه علاقه زيادي به جمع‌آوري حلزون دارد.
 
وي با اشاره به شخصيت سيامك كه در كودكي سبيلي براي خود مي‌گذارد و در آينه خود را نگاه مي‌كند، گفت: اين داستان خود به خود ما را با شخصيتي مواجه مي‌كند كه در سير هويت‌يابي جنسي خود، ناكام مي‌ماند. ويژگي‌هاي مختلفي كه براي سيامك در اثر توصيف مي‌شود، موجب مي‌گردد تا ماجرا از منظر عقده اديپ بررسي شود. بنابراين، منتقد در نقد روانكاوانه «نگهبان» به بررسي نظرات فرويد و لكان سوق مي‌يابد.
 
اين منتقد ادامه داد: پيدا كردن عناصر تكرارشونده در يك متن اهميت زيادي دارد. اجبار در تكرار را اينگونه مي‌توان توضيح داد كه براي نمونه، تمام روابط عاشقانه يك مرد، همواره از يك نقطه آغاز شود و با يك شكل مشخص، به پايان برسد. و از طرفي، آن مرد، به زناني يكسان دل ببندد. اگر رمان «نگهبان» را از منظر مكانيزم اجبار در تكرار بررسي كنيم، به مجموعه‌اي از روابط سه‌گانه دست مي‌يابيم كه در همه آنها، شرايط اديپي، اضطراب اختگي، و مقوله خيانت جاي دارد.
 
گلستاني پس از بيان مصداق‌هايي از شخصيت‌هاي اثر كه اين رابطه سه‌گانه و سه‌وجهي را مي‌سازند، گفت: لكان معتقد است كه اديپ سه زمان دارد: اول، ميل به مادر كه شخص سعي مي‌كند اين جايگاه را از آن خود كند، دوم، حضور پدر كه مانع چنين رابطه‌اي مي‌شود و به عبارتي از زناي محارم جلوگيري مي‌كند، و سوم، كودكي كه بايد ناكامي خود را بپذيرد. تمام مثلث‌هايي كه در طول اين داستان ديده مي‌شود، به نوعي اين جريان را در بردارد.
 
وي افزود: فضاي اين داستان مملو از حيوان‌ها و حتي رفتارهاي حيواني انسان‌هاست. مهم‌ترين عنصر در اين فضا گرگ است. در داستان‌هايي كه گرگ وجود دارد، معمولا عنصر خيانت و اضطراب اختگي نيز ديده مي‌شود. گرگ به همان سان كه افراد در مثلث اديپ حضور دارند، 2 وجه مختلف دارد، يعني هم خوب است و هم نگران‌كننده. رابطه سيامك با پدر نيز 2 وجهي است، زيرا گرچه سيامك گاهي گمان مي‌كند كه پدر محافظت‌كننده و نگهبان نبوده، ولي در عين حال، مي‌كوشد كه به او شباهت يابد.
 
وي ادامه داد: فرويد معتقد است كه ترس از اختگي، نوعي ترس مواجه شدن با مرگ است. جنسيت شكل‌نگرفته و ترس از اختگي، دو عنصر مهم اين داستان به حساب مي‌آيد كه نشان مي‌دهد داستاني است با تقلاي پدر شدن و يافتن هويت مردانه خويش.
 
گلستاني درباره نقش زنان در «نگهبان» گفت: عاملي كه مردانگي و ذَكر بودن را يكي از اصول اساسي فرهنگ قرار مي‌دهد، موجب شده است كه رفتار افراد را نيز مردسالارانه كند. اين رمان، يك متن مردسالار است كه هويت جنسي در آن، در انطباق با يك مرد است. دليل بر صحت اين مدعا، اشاره نشدن به اسم كوچك مادر سيامك، در كل اين رمان است.
 
مسعود پهلوان‌بخش، يكي ديگر از منتقدان اين جلسه گفت: كشته شدن پدر و مادر در جنگ، فرار به دليل بمباران‌هاي فراوان، اشاره به سال‌هاي دهه شصت، و زندگي فقيرانه كپرنشيناني كه بر دريايي از نفت زندگي مي‌كنند، از ويژگي‌هاي مهم اين رمان به حساب مي‌آيد.
 
وي درباره اقليمي كه اسماعيلي به شكل درخشاني در اين رمان مي‌سازد گفت: نويسنده سعي كرده كه شخصيت اصلي داستان خود را در فضايي سرد و خشن بگنجاند، و مشكلات او را در همين مسير نشان دهد. ماجراي اصلي اين اثر، فاجعه‌اي است كه براي سيامك رخ داده. اين فاجعه به يك دليل كاملا انساني پيش آمده است. اين خطا، خطاي انسان مدرني است كه به قول سيامك، پايش روي زمين نيست؛ يعني انساني كه بي‌خطا نيست.
 
پهلوان‌بخش، ضمن اشاره به اهميت تاثير تقدير در تمام ابعاد زندگي سيامك گفت: شخصيت اصلي رمان «نگهبان» و ديگر شخصيت‌هاي مرد اين اثر، همگي به شكل مناسبي پرداخته شده‌اند. ولي نويسنده چنين پرداخت مناسبي را براي شخصيت‌هاي زن رمان خود مانند ندا و روشنك نداشته است. ضمن اينكه، رمان «نگهبان»، رماني نيست كه ساخته شدن شخصيت‌هاي ندا و روشنك را رها كند و به عهده خواننده بگذارد.
 
اين منتقد درباره زبان «نگهبان» گفت: اين اثر زبان بي‌عيب و پاكيزه‌اي دارد، ولي گويا نويسنده در حيطه زبان قصد نداشته كه كاري نو انجام دهد. تنها هدف او بيان داستان از زباني بي‌عيب بوده است و البته در اين امر، موفق بوده. ولي از اين نظر مي‌توان گفت كه اسماعيلي در حيطه زبان كاري متفاوت نكرده است.
 
پس از سخنراني مجتبي گلستاني و مسعود پهلوان‌بخش، جلسه نقد و بررسي رمان «نگهبان» با نظرات حاضران در جلسه ادامه يافت.
 
پوريا فلاح يكي از مهمانان جلسه گفت:‌ اسماعيلي در رمان خود فضاهاي بكر ترسيم كرده كه همگي قابل توجه‌اند. نور، هوا، فضا، حتي بوهاي مشمئزكننده که همگي فضاهايي بكر را به خواننده القا مي‌كنند. او گويي يك نور خاكستري سرد در كل فضاي رمان خود ريخته و در اين كار موفق بوده است.

اين داستان‌نويس ضمن مخالفت با نظر پهلوان‌بخش درباره زبان اثر افزود: متن اسماعيلي گاهي اوقات در حوزه زبان، نثر مبهمي مي‌يابد كه اشكالي بر او وارد نمي‌‌كند. ابهام در كلام او، بيانگر تلاش اسماعيلي براي كشف زباني است كه با توجه به تعداد آثار منتشرشده از او، تلاشي در خور توجه است.
 
محمدحسن شهسواري يكي ديگر از مهمانان حاضر در جلسه بود كه درباره «نگهبان» گفت: پيمان اسماعيلي در اين اثر هيچ كاري را با شلختگي و باري به هر جهت بودن اجرا نكرده است. اين رمان در حوزه پلات و فضاسازي بسيار خوب پرداخته شده، زيرا اسماعيلي هيچ عنصري را به دست حادثه نسپرده است. گرچه به نظر مي‌رسد، هر رماني بايد اين گونه باشد، ولي ما امروز در فضايي كار مي‌كنيم كه بسياري از نويسندگان اين مساله را فراموش مي‌كنند.
 
نويسنده «شب ممكن» افزود: من دغدغه‌هاي انسان مدرن را مي‌پذيرم و به نظرم اين رمان دغدغه انسان مدرن ايراني است. در «نگهبان» ترس از ديگري وجود دارد كه در شرايط ادبيات ما كه خود در فضايي مدرن رخ مي‌دهد، نوعي سنت است. سيامك در اين رمان، مانند تمام قهرمان‌هاي مدرن ما، مشكل «بي‌پدري» دارد. اضطرابي كه براي انسان مدرن امروزي وجود دارد، «بي‌پدري» است.
 
شهسواري با اشاره به اين نكته كه بعد از مدت‌ها يك رمان خوب فارسي را با لذت خوانده است، سخن خود را به پايان برد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها