10 بهمن، زادروز حمید مصدق
ابومحبوب: مصدق صاحبسبک بود و از کسی الگو نمیگرفت/ مروری بر زندگی و آثار شاعر «من اگر برخیزم»
احمد ابومحبوب، نویسنده و محقق ادبیات به مناسبت دهم بهمن، سالروز تولد حمید مصدق، شاعر معاصر گفت که مصدق صاحبسبک بود و از شخص خاصی الگو نمیگرفت، البته او به شاعرانی مانند شاملو و اخوان ثالث ارادت خاصی داشت اما فضای ذهنی مصدق با شاعران همعصر خود متفاوت بود.
این شاعر معاصر، هفتم آذرماه 1377 در اثر سکته قلبی در تهران درگذشت. سالروز تولد این شاعر معاصر بهانهای شد تا به بررسی زندگی او بپردازیم و نظر احمد ابومحبوب نویسنده کتاب «در هایوهوی باد» را که کتابی درباره حمید مصدق است جویا شویم.
معرفی شاعر از زبان خودش
حمید مصدق در معرفی خود گفته است: شناسنامهام میگفت که من در روز دهم بهمن 1318 در شهرضا واقع در هشتاد کیلومتری اصفهان به دنیا آمده بودم. از سال دوم دبیرستان مقیم اصفهان بودم و دیپلم ادبی خود را در اصفهان گرفته بودم. در سال 1339 به تهران آمده و در رشته بازرگانی در دانشگاه تهران بهکار تحقیق مشغول گردیدم. از سال 1342 مجدداً در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شدم. پس از گرفتن لیسانس حقوق معادل فوقلیسانس اقتصاد را گرفتم و در سال 1350 فوقلیسانس حقوق اداری را دریافت کردم. از سال 1351 بهعنوان عضو هیأت علمی به کار تدریس در مدارس عالی و دانشگاهها مشغول شدم. در سال 1352 پروانه وکالت دادگستری را دریافت و ضمن پرداختن بهکار وکالت دادگستری، مشغول تدریس حقوق در دانشگاه علامه طباطبایی بودم.
نخستین اثر من «درفش کاویانی» بود. این منظومه در سال 1340 منتشر و در همان سال توقیف شد. منظومه شعر زیاد دارم، اما مجموعهای که خیلی با حسن استقبال روبرو شد و من هم دوستش دارم، منظومه «آبی، خاکستری، سیاه» است که در سال 1344 انتشار یافت. این منظومه حال و هوایی لیریک و درعینحال اجتماعی دارد. این منظومه تاکنون بارها توسط ناشران رسمی و مخفی در ایران و خارج چاپ شده است. در هر صورت مجموعه آثار من در اسفند 1369 تماماً در مجموعه «تا رهایی» چاپ شد.
روی دیوان حافظ و سعدی و عطار کار کردهام، در سال 1351 کتاب «مقدمهای بر روش تحقیق» را برای استفاده دانشجویان و چند کتاب دیگر درباره مسائل حقوقی و نیز مجموعه رباعیات مولانا جلالالدین مولوی را چاپ کردهام. غزلیات حافظ را که هفت سال روی آن کار کردهام چاپ شده است. باید بگویم شعر، رابطه دوگانهای را ایجاد میکند رابطه شاعر با خودش با درونش و از سویی دیگر با خواننده و مردم، این دو نوع رابطه مسلماً یگانه نیستند و شعری با مردم رابطه برقرار میکند که از دل برآمده و لاجرم بر دلها بنشیند. آنچه که زمانه ما به آن نیازمند است، بیان اینگونه اشعار است، اشعاری که آن رابطه دوگانه درونی و بیرونی را به خوبی بر قرار میکند.
جوانان با شعرهای مصدق ارتباط برقرار میکنند
احمد ابومحبوب در گفتوگو با ایبنا اظهار کرد: به خاطر دارم که در دوران دبیرستان با شعرهای حمید مصدق آشنا و از آن زمان پیگیر آثار او شدم، بعدها با خانواده مصدق آشنا شدم و با پرسوجو کردن و تحقیق، تصمیم گرفتم کتابی درباره آثار استاد بنویسم.
وی در توضیح شروع شاعری حمید مصدق گفت: وی از دوران دبیرستان کار سرودن شعر را آغاز کرد و در اصفهان با شاعران و نویسندگان زیادی در ارتباط بود اما با قبولی در دانشگاه، او به تهران آمد و در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت.
نویسنده کتاب «در هایوهوی باد» ادامه داد: بعدها مصدق با شرکت در جلسات شعر تهران، دوستانی پیدا کرد و میان علاقهمندان ادبیات شناخته شده شد. وی در تهران به شکلی جدی کار شعر را دنبال و در تمامی جلسات شرکت میکرد.
ابومحبوب با اشاره به شیوه شعرهای مصدق اظهار کرد: با مطالعه شعرهای مصدق متوجه این نکته خواهیم شد که وی صاحبسبک بود و از شخص خاصی الگو نمیگرفت. البته او به شاعرانی مانند شاملو و اخوان ثالث ارادت خاصی داشت اما فضای ذهنی مصدق با شاعران همعصر خود متفاوت است.
وی ادامه داد: زبان شعرهای مصدق امروزی و بسیار ساده است اما نوشتههایش دارای معانی عمیق است، درواقع این طور میتوان گفت که زبان مصدق را همه دوست دارند چراکه مانند شاملو از زبان پیچیده و آرکائیک استفاده نمیکند و دنبال واژهسازی نیست.
این نویسنده با اشاره به دلایل توجه جوانان به شعرهای مصدق گفت: در شعرهای مصدق نشانههایی از نگرشهای رمانتیک وجود دارد و جوانان نیز که سرشار از عشق و فضای رمانتیک هستند با شعرهای او ارتباط برقرار میکنند.
وی افزود: باتوجه به اینکه فضای دانشگاهها پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی بسیار سیاسی و ملتهب بود، شعرهای سیاسی مصدق، به شدت مورد توجه دانشجویان بود. به همین دلیل شخصیت او به عنوان یک شاعر تاثیرگذار در محافل ادبی جا افتاده است و فکر میکنم همه شعر «من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمی خیزند» را به خاطر دارند.
ابومحبوب در توضیح دیدگاه و دغدغههای مصدق اظهار کرد: دغدغههای اصلی شاعران نیمایی، تعهد اجتماعی است که در اکثر کارهای شاعران آن دوره مشاهده میشود و مصدق نیز جزئی از آن است. در واقع تعهد اجتماعی مصدق یکی از دلایل ماندگاری شعر اوست.
وی در بخش پایانی صحبتهای گفت: شعر مصدق فریاد میزند، شعرش بوی خون نمیدهد، اما صدای فریاد از آن به گوش میرسد. شعر او علاوه بر جنبه عاشقانه، جهتگیری سیاسی نیز دارد، هرچند گویا بهطور مستقل هرگز فعالیت سیاسی آشکاری نداشته است.
نظرات برخی شاعران و نویسندگان درباره حمید مصدق
منصور اوجی، شاعر نوپرداز معاصر با اشاره به اقبال گسترده مردم به کتاب «آبی، خاکستری، سیاه» حمید مصدق و تبدیل بندهایی از آن به شعارهای تظاهرات دانشجویی میگوید: اگر شاعران را به دو گروه شاعرانی که محتوا برایشان مهم است و شاعرانی که فرم و شعر ناب برایشان اهمیت دارد، تقسیم کنیم؛ حمید مصدق از گروه اول است، یعنی در هر شعری میخواهد مطلبی را به خواننده ارائه دهد. او از شاعران اجتماعی بود که در دهه ۴۰ با دو کتاب مورد توجه قرار گرفت. مصدق تا اواخر عمر در کارهایش، به محتوا اهمیت میداد. البته او برخلاف برخی شاعران که راحتتر عمل کردند و وزن را از کارهای خود کنار گذاشتند، در شعرهایش تا آخر به وزن وفادار ماند.
فرخ تمیمی، شاعر معاصر نیز درمورد مصدق میگوید: حمید مصدق، وکیل دعاوی بود؛ ولی با آن جماعت شباهتی نداشت؛ او مشکلگشا بود. خوش داشت به دولت خدمت کند. در سالهای وکالت، دفاع از چند نویسنده را بیچشمداشت تقبل کردهبود و چنانکه معروف است، «حقوقدان بیحقوق» بود.
پرویز خائفی، شاعر و پژوهشگر، در مورد این شاعر نوپرداز گفته است: من مصدق را به جهات مختلف دوست داشتم، شعرش و تشابه اسمی او، صداقت و جوانمردیهایش و مهمتر از همه شعر او و استقلال بیانی و عمق تفکرات انسانیاش بود. مسائل اجتماعی هرگز او را به شعار نزدیک نمیکرد و در تغزل، لطیفترین و صادقانهترین مفاهیم را بیان میکرد.
ضیاء موحد، شاعر و منتقد در بررسی شعر حمید مصدق گفته بود: مصدق، زمانی از سیاوش کسرایی نقلقول میکرد که به او گفته است: "من در منظومه «آرش کمانگیر»، منظومه حماسی ساختهام؛ تو دیگر لازم نیست منظومه حماسی بسازی، منظومه عاشقانه بساز و این چنین است که میبینیم منظومههای بلند مصدق، منظومههای عاشقانهای است که در ضمنش، مسائل اجتماعی و سیاسی هم وارد شده است و همین موضوع، شاعر را در یک دوره زمانی بر سر زبانها انداخت.
موحد در ادامه، در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان تأثیر شاعران خاصی را بر روی شعر حمید مصدق مشاهده کرد، گفت: نمیتوان او را شاعر چندان تأثیرپذیری دانست؛ اما او به سیاوش کسرایی ارادت زیادی داشت و کسرایی یکی از مشوقان جدی او بود؛ اما حال باید دید آیا میتوان رگههایی از زبان کسرایی را که خود نیز شاعر متوسطی است، در شعر مصدق پیدا کرد؟
مرحوم محمدعلی سپانلو نیز در توضیح شعر مصدق گفته است: هرچند حمید مصدق فعالیت سیاسی هم داشته، اما این در شعرش دخالتی ندارد و همیشه میگفت شعر من عاشقانه است.
شمس آل احمد هم اعتقاد دارد شعر «آبی، خاکستری، سیاه» مصدق، تأثیر خیلی خوبی داشته است.
محمد شمس لنگرودی نیز درباره این منظومه مصدق چنین عقیده دارد: شعرهای نوی مصدق در قالب نیمایی، بهغایت عاطفی، ساده، روان، آهنگین و زبان حال پردرد و تمنای عاشقی است که معشوقش بر اثر کدورتی او را رها کرده و رفته است. واگویههای شاعر، او را به واقعیت زندگی نزدیک و از رمانتیسم «شب جشن عروسی عروسکهای خواهر من» دور میکند.
مرحوم سیمین بهبهانی درباره مصدق گفته بود: کمترین شاعری این خوشبختی مصدق را داشته است. اما چرا؟ شاید همه اینها از صدقهسری «آبی، خاکستری، سیاه» باشد، یا زبان نرم و روشن او و یا سادگی و صمیمیت و صداقت کلامش. منظومههای «آبی، خاکستری، سیاه» و «در رهگذر باد» بیانی روایی و محتوایی اجتماعی دارند.
و در پایان اخوان ثالث در تمجید او گفته است: مردم ما با شعر پرورده میشوند. از روز اول تولد شعر در گوش آنها است تا تعزیه، عروسی، زیارت، مدرسه و تا سنگنوشته گورشان. شیوه نو، نوعی آسانی، فهم بهتر و زیبایی بیشتر با خود آورده است. اما باید آثار خوب آفرید. بنده رفتنیام. نسل بعد من باید کار تازه بیاورد. کار تازه و خوب را مردم استقبال میکنند. همین منظومه آقای مصدق به چاپ چهارم رسید.
نظر شما