به اعتقاد محبوبه ميرقديري در جهان فعلي كه روابط آدمها كم شده، نوعي سكوت به وجود آمده است كه ميتواند بازتابي در داستاننويسي داشته باشد و مينيمال، حاصل اين سكوت است.
او درباره ضرورت رويكرد داستاننويسان به داستان كوتاه كوتاه افزود: وضعيت فعلي جهان وقت آدمها را از آنها گرفته است و به همين دليل انسان امروز دوست دارد زودتر به پايان قصه برسد. در جهان فعلي كه روابط آدمها كم شده، نوعي سكوت به وجود آمده كه ميتواند بازتابي در داستاننويسي داشته باشد و مينيمال، حاصل اين سكوت است.
ميرقديري با انتقاد از رويكرد نويسندگان ايراني به داستانك و مينيمال اظهار كرد: گستردگي وسايل ارتباطي در دنياي امروز باعث شده است تا هر مكتب و سبك ادبي كه در كشورهاي غرب رواج پيدا ميكند با سرعت به ما برسد و نويسندگان ما بدون شناخت و مطالعه به تقليد از اين مكاتب و سبكها بپردازند. به همين دليل آثاري كه در قالبهاي غربي در سرزمين ما توليد ميشود به زيبايي آثار نويسندگان غرب نيست.
برگزيده جايزه ادبي مهرگان در پاسخ به اين پرسش كه توليد اثر در قالب داستانك يا داستانهاي كوتاه كوتاه و محدود كردن داستاننويس در مثلا 55 كلمه آيا ميتواند به ضرر ادبيات تمام شود، گفت: به كل ادبيات ما كه نميتواند ضربه بزند؛ زيرا اينها مثل موجهاي كوتاه ميآيند و ميروند. البته اين كار وقت و انرژي خيليها را ميگيرد.
او افزود: من اعتقادي به اين ندارم كه نويسندهاي بنشيند و بگويد من از اين لحظه قصد دارم مينيمال بنويسم. يك نويسنده بايد به جايي برسد كه داستانش ناخودآگاه در قالب مينيمال خلق شود. شرايط جامعه، ميزان مطالعه و شرايط شخصي نويسنده ميتواند زمينههاي خلق مينيمال شود. شرايط مختلفي باعث شده است تا نويسندگان غرب به جايي برسند كه در قالبهاي مختلف ادبي شاهكار خلق كنند.
اين داستاننويس در پايان داستانهاي كتاب و گريز از مجموعه «نقطه سر خط» را دو نمونه قوي مينيمال دانست و گفت كه در ميان آثار داستاننويسان ايراني مينيمال موفقي نديده است.
از محبوبه ميرقديري در حوزه رمان كتابهاي «پولك سرخ» و «خانه آرا» و در حوزه داستان كوتاه، مجموعههاي «روي لبهاشان خنده بود» و «شناس» منتشر شده است.
آثار اين داستاننويس تاكنون جوايزي مثل مهرگان و پكا را به خود اختصاص داده است.
نظر شما