آن اوایل کار من خودم متحیر میشدم. باورم نمیشد یک کتاب این قدر بتواند تأثیر بگذارد. من اثراتی از این کتاب در کشورهای دیگر دیدم؛ از همین کشورهای پیرامون خودمان بگیرید تا کشورهایی مثل لبنان و حتی کشورهای اروپایی و آمریکا.
همچون خونی تازه در رگهای جامعه
جمع آوری خاطرات شخصی افراد و علیالخصوص رزمندگان دفاع مقدس، مثل خونی است که میشود به رگهای یک جامعه تزریق کرد. یعنی به یک جامعه حیات میدهد؛ حیات به معنی حقیقیاش. در دوران جنگ، تمام همّ و غم دنیای استکبار ازبین بردن تاریخ ما بود. در دهههای اخیر تلاش دشمن این بوده که تا میتواند دو عنصر «معنویت» و «ارزش» را از بین ببرد. این نه تنها شامل جنگ و فضای انقلاب ما، بلکه از قبل آن بوده است. از صد سال پیش به صورت هدفمند در عربستان، بعضی آثار اسلامی و آثار اهل بیت علیهم السلام را از بین بردند. همچنین است بعضی کارهایی که صهیونیستها در فلسطین و دیگر نقاط دنیا انجام دادند. از اصلیترین هدفهای دشمنان ما این بود که چنین ارزشهایی را نابود کنند و هیچ چیزی از آن باقی نگذارند. در قضیه دفاع مقدس و جنگ ما نیز همین بود.
متأسفانه یکی از کارهایی که عدهای پس از جنگ شاید از روی جهل انجام دادند، این بود که مظاهر جنگ را از بین بردند! به عنوان نمونه در یک شهری پادگانی بود که رزمندگان حدود دو ماه آن جا مقاومت کردند. در این دو ماه در محاصره بودند و در همان پادگان شاهد معجزاتی بودند. از جمله این که چون در این مکان آب نداشتند و در مضیقه افتاده بودند، یک چشمه آبی از زیرزمین این محل جوشید. من چند سال قبل رفته بودم به این پادگان و دیدم این چشمه آب پر شده و رویش هم سیمان شده است!
رهبری در همان سالهای نخست پرچم حفظ آثار، خاطرات و اسناد دفاع مقدس را به دست گرفتند. من همیشه گفتهام که ندیدم کسی به اندازه ایشان به این مسأله اهمیت بدهد و در این زمینه تشویق کند. طبیعتاً وقتی یک عدهای رفتند به دنبال این قضایا و شروع کردند به جمعآوری خاطرات و اسناد، از دل اینها آثار مستند و ارزشمندی درآمد و آن فرهنگ دفاع مقدس به نحو بیحد و حصری منتقل شد.
شخصیت این شهید من را زیر و رو کرد!
نکته مهمتر، تأثیرات اجتماعی فراوان این خاطرات است. این خاطرات در همه زمینهها -در مباحث اقتصادی، مدیریتی، سیاسی، خانواده و حتی در آموزش و پرورش- که وارد شد، تأثیر خودش را گذاشت. برای نمونه به یک نامهای که در کتاب خاکهای نرم کوشک آورده شده است اشاره میکنم؛ یکی از معلمهای پرورشی ورامین به من میگفت: من یک دانش آموزی داشتم که ظاهرش مناسب نبود و یک ناهنجاریهای خاصی داشت؛ لباسهای آن چنانی، مدل موی آن چنانی و کارهای خلافی از او سر میزد. میگفت نهایتاً مدرسه تصمیم گرفت او را اخراج کند. در همان بحبوحه او تصمیم میگیرد که این کتاب خاکهای نرم کوشک را به او بدهد. بعد میگفت او را مدتی ندیدم. بعد از یک ماه که دیدمش، ظاهرش عوض شده بود! از آن حالت بیرون آمده بود و یک وضعیت ساده و جالبی پیدا کرده بود. میگفت برای من خیلی عجیب بود که این گونه او را دیدم. با او صحبت کردم؛ به من گفت این تأثیر آن کتابی بود که به من دادید. تا به حال بیشتر از پنجاه مشاور با من صحبت کرده بودند، من درست نشدم، ولی شخصیت این شهید من را زیر و رو کرد.
رهبر انقلاب اسلامی هم چند بار تاکنون در مورد این کتاب و شخص شهید برونسی صحبت کردهاند. به نظرم شخصیت این شهید تداعی مفهوم «کأنّهُم بُنیانٌ مَرصُوص» را برای انسان به وجود میآورد. از این جهت وقتی کسی در مسیر حق و در راه شهدا قدم بردارد، یکی از برکاتی که این شهدا به او میدهند، ثبات قدم است.
اثرات شگرف انتشار خاطرات دفاع مقدس
من یک وقت خدمت خود رهبری این جمله را گفتم. گفتم یک زمانی شما توصیه میکردید که هرکس میتواند، برود در این زمینهها کار کند. حدود سال های 68-69 ایشان تکلیف کردند که کسانی که از دستشان برمیآید، وارد این کار بشوند. ما آن موقع اثرات این کار را نمیدانستیم. میدانستیم که به هر حال این کار، کار ارزشمندی است، ولی نمیدانستیم چه اثراتی دارد. این که میگویند آن چه پیر در خشت خام میبیند، جوان در آینه میبیند، قصه همین است. بعد که کم کم جلو رفتیم، با چه سختیهایی این کتاب «خاکهای نرم کوشک» را کار کردیم، چقدر اذیت شدیم، چقدر موانع وجود داشت، ولی وقتی کار چاپ شد، آثار خودش را نشان داد.
آن اوایل کار من خودم متحیر میشدم. باورم نمیشد یک کتاب این قدر بتواند تأثیر بگذارد. من اثراتی از این کتاب در کشورهای دیگر دیدم؛ از همین کشورهای پیرامون خودمان بگیرید تا کشورهایی مثل لبنان و حتی کشورهای اروپایی و آمریکا. ما کسانی را داشتهایم که از قصه شهید برونسی و شهید کاوه تأثیر گرفتهاند. تنها در لبنان ظرف یک سال، «خاکهای نرم کوشک» به زبان عربی یک میلیون نسخه فروش داشت. من که به لبنان رفته بودم، اقبال ویژهای نشان میدادند. ما را که میدیدند، بسیار خوشحال میشدند و راجع به شهید برونسی سؤال میکردند. حتی تأثیرات شگرفی در همین جنگ 33 روزه و کیفیت جنگ و حال و هوای معنوی آنها داشت که مدارک آن هم جمع شده است. اینها از دیگر برکاتی است که قابل احصاء نیست.
من در دیداری که خدمت رهبر انقلاب اسلامی رفته بودم، که غیر از کتاب خاکهای نرم کوشک، برخی کتابهای ما را اسم آوردند، فرمودند: من کتابهای شما را خواندم، مثل این کتاب «حکایت زمستان» یا بعضی از این کتابهای دیگر. اهمیتی که ایشان به این بحث تاریخ شفاهی و خاطرات دفاع مقدس میدهند، در کنار اشرافی که ایشان در این موضوع دارند، خیلی جالب توجه است. من خیلی جاها گفتهام، در مقدمه یکی از کتابها هم آوردهام که واقعاً اشراف ایشان بینظیر است. حالا شما رهبری و مشغلههای ایشان و این مسائل جهانی را در نظر بگیرید؛ این اهتمام و تسلط ایشان به بحث ادبیات دفاع مقدس، هیچ دلیلی جز اهمیت ویژه آن ندارد.
نظر شما