در پی درگذشت عصمت اسماعیلی، استاد دانشگاه محمدرضا شفیعیکدکنی شعری برای او سروده است.
بارانَکی خُرد میبارد و باز
پیشانی ابری تو
آید به یادم در آن صبحگاهانِ اندوه
آن صبحگاهان، که در شامِ میهن
بر دوشِ اندیشه باری گرانند.
هنگامۀ زندگی-مرگ
میخوانْد سوی کدامت؟
رفتی به قربانگه و بازگشتی
همچون خداوندِ نامت
آن قصّهها و آرزوها
دَستانسرایانِ آن داستانند.
ای دخترِ شیخِ اشراق!
با عقلِ سرخت به میراث
راهِ زمستانی ما
فصلِ عبورِ صنوبر زِ دهلیزِ پاییز-
لغزنده و شیبناک است
آن برگهایی که از شاخهها اوفتادند
خود رازدارانِ آن ارغوانند.
تو ایستاده، روانی، چو شمشاد
سوی شکوهِ شکیبایی خویش
لبخندِ معصومِ پر عصمتِ دختری شاد
مصلوب بر دارِ دانایی خویش
داناییی کاندرین روزگارانِ زخمی
جمعی از آن خسته
جمعی از آن بر کرانند.
رفتی تو امّا نرفتی
تا یک تَنْ ایرانی، اینجا
بر روی سیّارۀ ما،
باقیست
در آرزوهای خود زندهای
آرزوهای تو جاودانند.
آن اورمزدیصداها
آن آرزوهای میهن
هرچند هرگز مجالی نیابند
و دانند
آن آرزوها
وآن نغمهها
وآن صداها
کاندیشه را ترجمانند.
عصمت اسماعیلی، استاد زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئتعلمی دانشگاه سمنان بود. کتاب «آموزش زبان فارسی به مجارستانیها» از آثار بهجامانده از اوست که سر ویراستاری بخش فارسی و تالیف بخشی از متون فارسی آن را برعهده داشت. اسماعیلی در اردیبهشتماه ۹۹ به دلیل ابتلا به ویروس کرونا درگذشت.
نظرات