اعظم کیانافراز میگوید؛ شرایط قرنطینه، فرصت خوبی است که مردم کتاب بخوانند اما چنین سازوکاری زمانی اتفاق میافتد که از قبل، فرهنگ کتابخوانی در افراد جامعه نهادینه شده باشد.
نشر ایران چند سالی است که به انحاء مختلف، تحت فشار اقتصادی قرار گرفته. در سال جاری نیز شیوع بیماری کرونا و برگزار نشدن نمایشگاه کتاب تهران شرایط را برای ناشران دشوارتر از قبل کرد، در حالی که برخی معتقدند اگر در سالهای قبل، زمینه توسعه این صنعت فراهم و راهکارهایی برای عبور از بحرانهای احتمالی اندیشیده میشد، امروز عبور کممخاطرهتری از این بحران داشتیم. نظر شما در اینباره چیست؟
باید بگویم همه اصناف در همه جای دنیا دچار آسیب شدند، اما در ایران برخی از اصناف بیشتر و صنف ناشران و کتابفروشان خیلی بیشتر از مشاغل دیگر دچار آسیب شدند؛ چراکه در برخی از کشورها، فعالیت ناشران به رونق رسید. وقتی در کشور یا منطقهای قرنطینه انجام شود، مردم زمان زیادی را در خانه میگذرانند و فرصت خوبی است که کتاب بخوانند و وقتشان را با مطالعه بگذرانند. چنین سازوکاری زمانی اتفاق میافتد که از قبل، فرهنگ کتابخوانی در افراد جامعه نهادینه شده باشد. فرهنگی که برای رسیدن به آن باید از سنین چهار تا شش سالگی، کودکان را به کتابخوانی عادت داد.
برخی از اهالی صنعت نشر سعی کردند در این ماهها با برخی اقدامات، خسارتهای خود را به حداقل برسانند.
بله. البته در این روند، تبلیغات و اطلاعرسانی خیلی مهم است؛ درصورتیکه زیرساختهای مبتنی بر اینترنت و تبلیغات در فضای مجازی در حوزه نشر کتاب خیلی کم مورد توجه قرار داشتهاست. ابزار تبلیغ ناشران در تمام سالهایی که فعالیت کردهایم، در حد حضور در خبرگزاری یا معرفی کتاب در روزنامهها بودهاست. سازمانها و ارگانهایی هستند که برای تبلیغات محیطی در سطح شهر، رادیو، تلویزیون بودجه فرهنگی دارند. آنها وظیفه دارند بودجههای تعریفشده را صرف امور فرهنگی کنند. بهنظر من اگر تبلیغ در حوزه کتاب و کتابخوانی در کشور ما آنطور که باید وجود داشت و کتابخوانی از سنین پایین در جامعه فرهنگسازی میشد، شاید کمتر دچار آسیب میشدیم.
خلأ زیرساختهای جدید و پلتفرمهای تخصصی
برخی از ناشران بعد از همهگیری بیماری کرونا، به سرعت فعالیت خود در فضای مجازی را گسترش دادند. این درحالی است که بسیاری از آنها نتوانستند چندان هم خود را با تغییرات هماهنگ کنند. موانع مدیریت این دگرگونیها را چه مواردی میدانید؟
در سالهای اخیر، در بحث زیرساختهای اینترنتی، شاهد شکلگیری شبکههای مجازی و کسبوکارهایی بودیم که در فضای مجازی رونق گرفتند، اما چرا در حوزه کتاب چنین شبکهها و اپلیکیشنها و پلتفرمهایی کمتر وجود دارد؟ چرا ناشران و کتابفروشان اپلیکیشنی ندارند که استفاده از آن در این حوزه عمومیت داشتهباشد؟ در تمام این سالها که فعالیت در حوزه نشر، بهروز میشود و امکانات جدید مانند اینترنت وارد زندگی ما شده است، صنعت نشر باید دست به کار میشد و از حالت سنتی که در آن همهچیز به شکل فیزیکی اتفاق میافتد، خارج میشد. باید صنعت نشر برای کار و فعالیت در فضای مجازی بسترهایی فراهم میکرد که در مواقع اینچنینی کمتر آسیب ببیند. ایجاد بستر در فضای مجازی، کاری نیست که ناشر و کتابفروش بتواند در کوتاهمدت، بهتنهایی انجام دهد؛ بلکه نیاز به همکاری چندین نهاد و ارگان دارد.
ناشران و کتابفروشان میتوانند در بستر فضای مجازی، جایگاهی برای معرفی و نقد کتاب داشته باشند. با توجه به سردرگمی جامعه، میان انبوه محتوای پوچی که در شبکههای مجازی منتشر میشود، در صورت وجود پلتفرمهای مناسب برای کتاب، ممکن است حرکت جامعه به سمت استفاده بیشتر از آن مهیا شود.
ضرورت فرهنگسازی و آموزش برای ناشران
یعنی این سلیقه ناشران نیست که فعالیت در حوزه کتاب کاغذی را ادامه دهند؟
در چند سال اخیر بسترهایی فراهم شد تا ناشران بتوانند در آن کتابهای الکترونیک تولید کنند، اما ناشران همچنان در برابر این سازوکارهای جدید، مقاومت کردند و خواستند به شیوه قدیمی به فعالیت ادامه دهند؛ چراکه به روشهای جدید اعتماد نداشتند. نمیدانستند اگر کتاب خود را در بستر کتاب الکترونیک ارائه کنند، آیا آسیب میبینند یا سود میکنند؛ زیرا به دلیل فعالیتهای مشابه، پیش از این ناشران آسیبدیده بودند و فکر میکردند کتابها در شبکههای مجازی، بدون رعایت کپیرایت دستبهدست خواهدشد. برای فعال شدن ناشران در مسیرهای جدید، باید به آنها باید آموزشهای لازم را میدادند و فرهنگسازی میشد.
به یاد دارم نخستین شرکتی که در حوزه کتاب الکترونیک فعالیت کرد، قراردادی انحصاری داشت تا ناشر نتواند جای دیگر کتابش را الکترونیک کند. باید همه ناشران این امکان را داشته باشند تا بتوانند کتابهای خود را در فرمت الکترونیک در بازار بهفروش برسانند. اما نبود آگاهی لازم درباره امنیت کتابی که به فرمت کتاب الکترونیک منتشر میشود و در دسترس نبود این امکان برای عموم ناشران، باعث شد بیشتر آنها به روش سنتی خود در انتشار کتاب ادامه دهند. تقریبا همه ناشران اولویت کار خود را بر فروش کاغذی کتاب گذاشتهاند، اما وقتی با عصر اینترنت همراه هستیم و مردم عمده فعالیتهای زندگی خود را در تبلت و گوشی تلفن همراه انجام میدهند، طبیعی است که مطالعه خود را هم با استفاده از این دستگاهها انجام خواهندداد. به همین دلیل است که ناشران باید در بازار سنتی و الکترونیک فعالیت داشته باشند.
فروش کتاب هنوز براساس سیستم سنتی است
در شرایط موجود، نقدینگی در بازار نشر، بسیار کاهش یافته است. وقتی میگوییم که نشر باید از روش سنتی خارج شود، این مساله فقط در انتشار کتاب الکترونیک مطرح نیست، حتی در نحوه مراودات و تعاملات صنف هم باید این اتفاق بیفتد. زمانی تیراژ کتاب 3000 یا 5000 نسخه بود و ناشر برای فروش، چک هشت ماهه و بلند مدت میگرفت. الان ناشر تیراژ را پایین آورده و روند چاپ، دیجیتال شدهاست و هزینهها را نقد تسویه میکنند و این درحالی است که فروش هنوز براساس سیستم سنتی پیش میرود. کتاب با تیراژ پایین و دیجیتال در طول دو روز چاپ میشود. درحالی که شیوه تعامل، مبادله و تسویهحسابها در شیوه سنتی باقیمانده است.
اگر این روند ادامه داشته باشد، ناشر آسیب میبیند و اگرچه طرحهای حمایتی فصلی در حوزه کتابفروشان نقدینگی ایجاد کند، اما آیا کتابفروش میتواند با ناشر به صورت نقدی حساب کند؟ نقدینگی ناشری که در تمام سال هزینه کردهاست و چکهای هشت ماهه و 10 ماهه گرفته، معمولا به ایام نمایشگاه کتاب محدود میشود و اگر مانند امسال نمایشگاه کتاب برگزار نشود، ناشر بیشتر از همیشه آسیب میبیند؛ چراکه نقدینگی لازم را برای سرپا نگهداشتن نشر ندارد. این را درباره عمومیت جامعه ناشران بیان میکنم.
در این میان، انتظاری که از دولت در قبال حلقههای مختلف صنعت نشر میرود چیست؟
در مورد کاغذ و نمایشگاه میان ناشران و دولت وابستگیهایی وجود دارد. در همه جای دنیا به این صورت است. در برخی کشورها با کارشناسی درست، بیش از ایران از بخش فرهنگ حمایت و به آن بودجه تزریق میشود. این یک قاعده است که بخش فرهنگی نیاز به حمایت دارد تا بتواند سرپا بماند. اینطور نیست که بخش فرهنگی بتواند مستقل بماند. اما اینکه این حمایتها باید به چه شکلی انجام شود، نیاز به کارشناسی دارد تا حمایت، به موقع، مناسب و با توجه به فعالیتهای فرهنگی باشد. با توجه به نوسانات قیمت ارز، وابستگی قیمت کاغذ به قیمت ارز و همچنین بالا بودن قیمت کاغذ آزاد، ناچار به پذیرش حمایتها هستیم.
درست است که ناشر، کتابفروش و توزیع کننده، سه ضلع نشر هستند و هر کدام نباشند کار دیگری پیش نخواهد رفت، اما وقتی ناشر نتواند تولید داشتهباشد، دو ضلع دیگر با مشکل مواجه میشوند. ممکن است یکسال یا یکسال و نیم کتابفروشان بتوانند به شیوه سنتی ادامه حیات دهند اما آیا واقعا نشر به همین شیوه میتواند به فعالیتش ادامه دهد؟ بخش خصوصی و همکاران باید به فکر راه حل باشند و کار خود را بهروز کنند و همچنین نهادهای مربوطه باید فکر کنند که چه کارهایی صورت نگرفته است و چه برنامههایی باید داشته باشند تا این راه بتواند ادامه داشته باشد.
اتحادیهها رابط خوبی میان دولت و صنعت نشرند
بخشی از کمک اتحادیه ناشران و کتابفروشان در ارتباط با دولت است. از طرفی انجمنهای صنفی مانند انجمن زنان ناشر اقداماتی برای حمایت از ناشران آسیب دیده در کرونا انجام دادند. آیا اتحادیهها و انجمنها میتواند بهصورت مستقل به مشکلات ناشران بپردازد؟
سندیکای یا اتحادیه باید تقویت شود و باید قدرت اجرایی داشته باشد. هرچند از نظر مالی ممکن است به دولت وابستگی داشته باشد، اما اتحادیهها رابط خوبی میان دولت و نشرهستند. آنها در مشکلات ناشی از پاندمی کرونا در تلاش بودند که چه کارهایی در حوزه نشر میتوانند انجام دهند. انجمنها شرایط مالی قوی ندارند و فقط میتوانند بازوی اجرایی باشند. ما از طرف انجمن زنان ناشر نامهای نوشتیم تا بودجهای که باید صرف نمایشگاه کتاب تهران میشد، بعد از برگزار نشدن آن، صرف ناشرانی شود که کتاب تولید کردهاند و اگر بخواهند همان کتاب را در بازار بفروشند، بازگشت پول برایشان تا یک سال دیگر زمانبر است.
ناشران در گروه مشاغلی هستند که از بیماری کرونا آسیب جدی دیدند و نیاز به حمایتهای خاص دارند تا بتوانند سرپا بمانند. بسترهای فضای مجازی و تبلیغات گسترده در فضای نشر خیلی کم است. همچنین باید از مدارس و پیشدبستانی کودکان به کتابخوانی عادت کنند. شاید اینگونه در نسلهای بعدی، شاهد مطالعه مردم در مترو و اتوبوسهای شهری باشیم. آنوقت است که میتوانیم بگوییم جامعهای کتابخوان دارم.
نظرات