هرچند که ماجرای تغییر در داستان «قلب کوچک را به چه کسی بدهیم» نوشته نادر ابراهیمی در کتاب هفتم دبستان و خبر تغییر متن داستان «سفرنامه اصفهان» از سری داستانهای «قصههای مجید» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی اخیرا مطرح شده است، اما این مساله سالهاست که در آثار نویسندگان و شاعران دیگر هم دیده میشود و شاهد اعمال تغییر یا حذفیاتی هستیم که مورد تایید مولفان نیست.
شعبانی: جان کلام شعرم را حذف کردهاند
اسدالله شعبانی، شاعر و نویسنده پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان در این باره میگوید: من شعری دارم به نام «ای ایران» که با «زیبا زیبا زیبایی...» آغاز میشود. این شعر سالهاست در کتاب فارسی اول دبستان چاپ میشود و از آن دهها سرود هم ساخته شده است. نمیدانم چرا چند سالی است که بیت آخر آن را که حرف اصلی من هم بوده، در کتاب درسی حذف کردهاند؟! این کار به کلیت شعر آسیب زده و آن را ناقص و ناتمام کرده است. صورت کامل شعر که سالها هم در کتاب درسی چاپ میشده به این شکل است:
«زیبا زیبا زیبایی
ای ایران!
میهن خوب مایی
ای ایران!
هم کوه و جنگل داری
هم دریا
هم باغ و بستان داری
هم صحرا
من یک دنیا خاکت را
دارم دوست
من این خاکِ پاکت را
دارم دوست
هر جای تو قشنگ است
سرتاسر
تو مهربانی با ما
چون مادر»
این شاعر پیشکسوت میافزاید: من در بیت آخر، میهن را به مادر تشبیه کردهام، از آنجا که مادر به ما مهربانی میآموزد، همچون میهن ماست، حرف اصلی من هم همین بوده که آن را حذف کردهاند. ولی خود من هروقت این شعر را برای بچهها میخوانم، بیت آخر آن را هم اضافه میکنم. من بارها این مشکل را با مسئولان مربوطه در آموزش و پرورش مطرح کردهام و گفتهام که اصل مضمون این شعر در بیت آخر است چرا آن را حذف کردهاید، اما پاسخی نگرفتم و امیدوارم در چاپهای بعدی اصلاح شود.
شعبانی در ادامه توضیح میدهد: حرف من این است که تصمیم گیرندگان دفتر تالیف کتابهای درسی وقتی میخواهند تغییری در متن کتابها ایجاد کنند نخست باید به شاعر یا نویسنده اثر اطلاع دهند، شاید صاحب اثر پیشنهادهای بهتری بدهد و نیاز به اعمال تغییرات سلیقهای نباشد.
او درباره سایر آثارش در کتاب درسی نیز میگوید: شعر دیگری هم دارم به نام «آریوبرزن» که دو بند از آن را به صورت پراکنده لابهلای متنی استفاده کردهاند که متن از من نیست، اما در انتهای متن نام مرا آوردهاند. امیدوارم این شعر را هم به صورت کامل چاپ کنند و متن افزوده شده را درکنار آن بیاورند. کلا در کتابهای درسی به جنبههای هنری شعر و داستان کمتر توجه میکنند و بیشتر به جنبه زبانآموزی و جنبههای دیگری که مورد نظرشان است توجه میکنند که البته ایرادی هم ندارد. اما به بهانه زبانآموزی درست نیست متن دیگران را بدون اجازه تغییر بدهند.
شعبانی در ادامه با اشاره به شعر دیگرش در کتاب درسی، بیان میکند: شعر دیگری هم دارم به نام «قایق کاغذی» که در کتاب سوم دبستان چاپ شده است. از آنجایی که منبع مورد استفاده این شعر احتمالا نشریه بوده و من آن را بعدها ویرایش کرده و در کتابی چاپ کردم، بهتر بود از منبع معتبری استفاده میکردند هر چند که ایراد عمدهای پیش نیامده اما در یکی از بندهای این شعر هم ویراستار محترم دست برده و دوبار کلمه «ناگهان» را در آن بند گنجانده است در حالی که این کار نوعی بیذوقی و ضعف تالیف بهشمار میآید.
او همچنین یادآوری میکند: از منظر زبانآموزی کارشناسان کتابهای درسی این حق را دارند که از متنهایی استفاده کنند که در ارتباط با محتوای آموزشی کتابها باشد، این مساله از نظر علمی اشکال ندارد اما قبل از اعمال هرگونه دستکاری در متن بهتر است با مولف اثر مشورت کنند و بدون اطلاع تغییری ایجاد نکنند، قطعا خود مولف در صورت لزوم، بهتر میتواند در متنش تغییر ایجاد کند. این کارها از نظر فرهنگی و اخلاقی و حقوقی به ویژه از سوی آموزش و پرورش کار درستی نیست.
به گفته شعبانی، نکته دیگری هم که در کتابهای درسی قابل توجه است، این است که ما در کل کتابهای درسی در کنار آموزش زبان فارسی، دستور زبان عربی را هم آموزش میدهیم و بچهها بههیچ وجه نمیتوانند دستور زبان فارسی را به درستی یاد بگیرند. این اشکال بزرگی است که ساختار نظام آموزشی کشور به هیچ وجه زیر بار اصلاح آن نمیرود. چون میترسند اگر دستور زبان عربی را از کتابهای درسی حذف کنند، زبان کتابهای دینی و قرآن برای بچهها ناشناخته بماند که ترس بیجایی است. چون وقتی بچهها در دوره دبستان زبان فارسی را به درستی یاد بگیرند در دوره متوسطه به راحتی میتوانند دستور زبان عربی را به عنوان زبان دوم بیاموزند. مهم این است که نباید دستور زبان فارسی را که یک زبان پسوندی -پیشوندی است با دستور زبان عربی که یک زبان زایشی است آمیخته شود. این دو زبان از بنیاد با هم متفاوتند و بهتر است جداگانه آموزش داده شوند.
ابراهیمی شاهد: دستکاری در شعر و داستان کجسلیقگی و اشتباه است
جعفر ابراهیمی شاهد، نیز از دیگر شاعران و نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان نیز در این باره میگوید: این اتفاق برای من هم افتاده و بخشی از شعرم را در کتاب درسی حذف کردهاند. شعری دارم به نام «دریا» که درحال حاضر در کتاب فارسی اول دبستان چاپ شده است. اما اوایل انقلاب یعنی دهه 60 این شعر در کتاب فارسی پایه اول راهنمایی چاپ شده بود با نام «آبی بیپایان». این شعر در قالب چهارپاره سروده شده و چهار یا پنج بند دارد. من همیشه معتقد بودم این شعر برای پایه اول راهنمایی خیلی ساده است و برای پایه سوم یا چهارم دبستان مناسبتر است و این موضوع را هم بارها مطرح کرده بودم. تا اینکه چند سال بعد این شعر را در کتاب فارسی پایه اول دبستان چاپ کردند اما نه بصورت کامل، فقط دو بند آن را چاپ کردند و بقیه شعر را حذف کردند، بدون اینکه با من مشورت کنند و اجازه بگیرند و در سالهای بعد هم آن را اصلاح نکردند. درحالیکه این شعر الان کاملا ناقص شده و برای پایه اول دبستان سخت است و اصلا مناسب نیست. شاید حذفیاتشان به این دلیل بوده که آن را سادهتر کنند اما کار درستی نبوده. این اتفاق دو سه سال پیش افتاده و بدون اطلاع من بوده است.
خالق «خوشا به حالت ای روستایی» در ادامه میافزاید: درواقع مخاطب که از اصل شعر خبر ندارد و فکر میکند کل شعر همین است. این کج سلیقگیهایی که اعمال میشود از سوی افرادی است که تخصصی در زمینه ادبیات کودک ندارند و اینکه چیزی را حذف میکنند یا اضافه میکنند کار صحیحی نیست.
مرادی کرمانی: اگر آثارم را همانگونه که هست نمیپسندند، کلا آن را کنار بگذارند
هوشنگ مرادی کرمانی نیز درباره تغییراتی که در داستان مجید اعمال کردهاند، میگوید: کار اشتباهی انجام دادهاند. اصل کلی وجود دارد و آن این است که وقتی میخواهند کسی را به کاری عادت دهند، باید بدانند چقدر و در چه زمانی این کار را انجام دهند. براین اساس تغییری که از سوی آموزش و پرورش در متن داستان «سفرنامه اصفهان» ایجاد شده که نماز خواندن مجید است هم جای بدی استفاده شده و هم تکرار شده است. من بارها و بارها در قصههای مجید درباره نماز خواندن بیبی نوشتهام و جای مناسبش هم پیدا کردهام و به اندازه به این مساله پرداختهام تا تاثیر مناسب را داشته باشد.
خالق «خمره» در ادامه توضیح میدهد: در این داستان «مجید» پسربچهای است که هنوز به سن تکلیف نرسیده است که نماز خواندن بر او واجب شود، از سویی فضای داستان به گونهای است که او میخواهد به اصفهان برود تا آثار تاریخی آنجا را ببیند، چه لزومی دارد در این میان موضوع وضو گرفتن و نمازخواندن مطرح شود؟ مثل این است که شما میخواهید برای انجام کار اداری بیرون بروید اما ناگهان سر از کفاشی دربیاورد و درباره کفاشی صحبت کنید، درحالی که اصلا ربطی به کار شما ندارد. از سویی مجید شخصیتی بینالمللی است و همه مردم او را میشناسند، اصلا اهل خودنمایی نیست که مرتب، جا و بیجا، بگوید «نماز خواندم» و این کار را به رخ دیگران بکشد.
مرادی کرمانی همچنین خاطرنشان میکند: من نویسنده زندهای هستم؛ چرا بدون اجازه در آثار من دست میبرند؟ اگر متن من را همینطور که هست نمیپسندند، آن را کلا کنار بگذارند و به شخص دیگری سفارش بدهند مطلبی مطابق نظرشان برایشان بنویسد و آن را چاپ کنند. لزومی ندارد داستانی را که 35 بار در ایران تجدید چاپ شده و به زبانهای زیادی هم مانند انگلیسی، هلندی، کردی، ترکی، صربی و ... ترجمه شده و همه مردم دنیا از همه ادیان با آن آشنایی دارند و شخصیت «مجید» را میشناسند، تغییر دهند.
تغییری که بهجا، به موقع و بهاندازه نباشد، به ضد تبلیغ تبدیل میشود
این نویسنده پیشکسوت یادآوری میکند، اگر میخواهید کسی را از چیزی زده کنید از آن چیز زیاد به او بدهید و بیجا و بیموقع بدهید. مثلا اگر به بچهای که بستنی دوست دارد، زیاد بستنی بدهید و بیموقع و بیجا به او بستنی بدهید؛ از بستنی زده میشود. این یک فرمول ساده است و در مورد هر موضوعی صدق میکند. در داستان «سفرنامه اصفهان» هم مجید میخواهد از کرمان به اصفهان برود و آثار تاریخی را ببیند اگر میخواست نماز بخواند به مسجد میرفت نه به اصفهان! و این تغییری که ایجاد کردهاند کاملا بیجا و بیموقع بوده است. از سویی باید اندازه را نگه داشت تا به ضد تبلیغ تبدیل نشود.
رحماندوست: دستکاری در متن نویسندگان یا شعر شاعران حماقت است
مصطفی رحماندوست، نیز که شعر «انار» او هرگز از یاد و خاطره کودکان و نوجوانان دیروز و امروز پاک نمیشود، در این باره میگوید: این اتفاق برای من نیفتاده چون بهنظر من نمیتوانند در شعر دست ببرند، مگر اینکه فقط بیتی از آن را حذف کنند. بهرحال از من دو سه تا شعر بیشتر در کتابهای درسی چاپ نشده با عنوانهای «انار»، «زردآلو» و «سفره شام» که شنیدهام برخی از اینها را هم از کتاب درسی برداشتهاند اما دقیقا اطلاعی ندارم. ولی تا زمانی که این شعرها چاپ میشد، حذف و اضافهای در آنها صورت نگرفته است.
این نویسنده و شاعر پیشکسوت در ادامه میافزاید: به نظر من دستبردن در متن یک نویسنده یا شعر یک شاعر حماقتهایی است که مدیران انجام میدهند، وقتی به جایی میرسند، احساس میکنند که میتوانند دنیا را هدایت کنند و همه چیز را تغییر بدهند. این جنگ همیشگی است که بین هنرمند و معلم و موعظهگر بوده، معلم و موعظهگر همیشه به هنرمند میگفتهاند آنطور که ما میخواهیم حرف بزن، هنرمندان هم میگفتهاند که ما هرطور که بخواهیم حرف میزنیم. در همه جای دنیا هم در نهایت موعظهگر نیازمند هنرمند میشود. اما بطور کلی در همه جا، مخصوصا در حکومتهایی که بار ایدئولوژیک دارند این بحثها مطرح میشود.
رحماندوست یادآوری میکند: بهرحال باید به این نکته توجه داشت که وقتی هنرمندی اثری را میآفریند حتما دوست دارد، هدایت بیشتری در آن اثر ایجاد کند. اما دیگر اثر، بیشتر از این کشش ندارد. و وقتی کسی تغییری در متن ایجاد میکند درحقیقت اضافه کردن یا کم کردن از یک ساختمان حساب شده و ساخته شده است که آن را زشت میکند.
شعباننژاد: دست بردن در آثار هنری بینهایت ظالمانه است
افسانه شعباننژاد، شاعر و نویسنده نام آشنای حوزه کودک و نوجوان، هم میگوید: این اتفاق در کتاب درسی برای من نیفتاده ولی یک سال کتاب «صدای صنوبر» را داده بودم به مجلهای تا به صورت داستان دنبالهدار چاپ کنند، بعد از مدتی متوجه شدم پایان داستان را کلا تغییر داده و عوض کرده بودند که اعتراض کردم به این مساله اما آن مجله دیگر چاپ شده بود. بهنظر من دست بردن در یک اثر هنری بسیار کار اشتباهیست و بینهایت ظالمانه است.
حرف آخر:
مباحثی که مطرح شد، نظرات جمعی از صاحبنظران و پیشکسوتان حوزه ادبیات کودک و نوجوان است که سالها در این حوزه قلم زدهاند و آثارشان بارها در مجامع ملی و بینالمللی برنده و برگزیده شده است و همگی روی این مساله متفقالقولاند که کار آموزش و پرورش مبنی بر دستکاری در متون نویسندگان و شعر شاعران بدون اطلاع و اجازه مولف نهتنها از نظر اخلاقی و حقوقی اشتباه است، نوعی کجسلیقگی نیز محسوب میشود که نه تنها مسئولان این نهاد دولتی را به هدفشان نزدیک نمیکند، بلکه نوعی ضدتبلیغ نیز محسوب میشود.
نظر شما