در نشست «تصویر پیامبر اسلام (ص) در ادبیات داستانی معاصر» عنوان شد:
ضرورت تغییر رویکرد آثار داستانی نبوی از بازنویسی تاریخی به بازآفرینی ادبی/ نویسندگان از مطالعه تاریخی و عنصر خیال بهره ببرند
مجید قیصری، نویسنده، برگزیده و داور رویدادهای مختلف ادبی در نشست «تصویر پیامبر اسلام (ص) در ادبیات داستانی معاصر» تاکید کرد که برای خلق آثار داستانی جذاب باید نویسندگان از عنصر بازآفرینی ادبی با استفاده از مطالعات تاریخی گسترده و عنصر خیال استفاده کنند و از بازنویسی تاریخی فاصله بگیرند.
در این میزگرد قیصری به بیان دیدگاههای خود درباره میزان ادای دین ادبیات داستانی معاصر به ساحت پیامبر اسلام (ص) پرداخت و عنوان کرد: پرداختن به این مساله مستلزم چاپ چندین عنوان کتاب در قالبهای رمان و داستان کوتاه است که متاسفانه به تعداد انگشتان دست نمیرسد. باید به این مساله توجه کرد که چرا درباره پیامبر اسلام که در طول تاریخ بشری شخصیتی به عظمت ایشان نداشتهایم، داستان و رمان اندکی نوشته شده است، شخصیتی که از ابتدای خلقت بشر کسی مانند ایشان نبوده که یک تنه ایدهای و آرمانی بزرگ بیاورد که تاکنون باقی مانده و مخالفان و موافقان بسیاری دارد. جای تامل است که چرا نویسندگان ما از کنار ایشان به سادگی میگذرند و آثار دندانگیری را خلق نکردهاند.
سمیعی نیز ضمن تایید انگشتشمار بودن آثار داستانی معاصر درباره پیامبر اسلام (ص) تاکید کرد: ادبیات کلاسیک فارسی بسیار تحتتاثیر پیامبر اسلام بوده است و با دقت در شاهنامه فردوسی میبینیم که پس از ستایش خرد و اشاره به آفرینش به نعت پیامبر اسلام پرداخته و تمام مثنویهای فارسی نعت نبوی داشتهاند. مثنوی معنوی نیز که با نعت نبوی شروع نشده سراسر مملو از داستانهای مرتبط با پیامبر و صحابه است. همچنین به احتمال قوی منظور از پیر مغان پیامبر اسلام است و حافظ دائم در توصیف یا در گفتوگو با پیامبر بوده است. در ادبیات منثور نیز امثال کشف المحجوب، رساله قشیریه و غیره همه زیر سایه نور محمدی شروع شدهاند.
وی افزود: نخستین رمانهای جدید فارسی که در حدود سال 1253 به بعد ظهور کردند از جمله آثار آخوندزاده، سیاحتنامه ابراهیم بیک و غیره تاریخ معنوی از رمانها جدا شد و پس از انقلاب نیز هنوز به تاریخ معنوی در آثار ادبی توجه چندانی نشده است.
سمیعی با ابراز ناخرسندی از عدم خلق آثار قابل توجه درباره پیامبر اسلام در ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی عنوان کرد: البته با اینکه اسمی از پیامبر اسلام نیامده به طور غیرمستقیم به ایشان توجه شده است.
قیصری نیز ضمن تایید گفتارهای سمیعی در این باره توضیح داد: نویسندگان معاصر ما پیامبر اسلام (ص) را درک کردهاند و در آثارشان به نوعی توجه دارند که گویی اسلام و مسلمان مساوی پیامبر است و اگر داستانی به مباحث اسلامی توجه دارد، نبوی شده است. در حالیکه لازم است تصویر، سلوک، گفتار و شخصیت شخص پیامبر اسلام در اثر بیاید و روایت تلویحی چندان حق مطلب را ادا نمیکند.
وی افزود: ادبیات غرب توانسته به نحو ویژه و خاص به حضرت مسیح بپردازد ولی در ادبیات فارسی به ساحت پیامبر اغلب تلویحی اشاره شده است.
نویسندگان درباره حضرت محمد (ص) به طور مستقیم داستان و رمان خلق کنند
در ادامه سمیعی به سنت موجود در میان عربها در توصیف چهره بزرگان اشاره کرد و گفت: در سیره ابن هشام تصویر و چهره پیامبر اسلام نیز توصیف شده است. میتوانست این اشارهها در رمان فارسی نیز منعکس شود. اکنون زمان آن فرارسیده که نویسندگان درباره حضرت محمد (ص) به طور مستقیم داستان و رمان خلق کنند. البته در این مسیر دشواریهایی وجود دارد که مانع شدهاند. آثاری از جمله «عروس قریش» درباره آمنه مادر پیامبر و «امپراتور عشق» درباره یکی از یاران ایشان نوشته شده؛ ولی درباره شخص ایشان رمان چندانی نداریم.
وی ادامه داد: وقتی تعلیق را از رمان بگیریم باید از فنی جایگزین استفاده کنیم که به عنوان نمونه قیصری توانسته این کار را در کتابش درباره پیامبر انجام دهد و به شخصیت اصلی بپردازد. وقتی به افراد پیرامونی پیامبر میپردازیم جای کار برای نویسنده بیشتر است و تعلیق به رمان بازمیگردد؛ اما انجام این امر برای شخصیت پیامبر اسلام دشوار است. با اینکه خوردن و خوابیدن و اعمال انسانی منافی مقام پیامبر نیست مخاطبان اغلب اشاره به کارهای معمولی و عادی را نمیپسندند و باور ندارند که میتوان بدون گذشتن از مرز عصمت، داستان خلق کند. بنابراین نویسنده با ترس توهین و انکار مواجه میشود و از خیر خلق اثر میگذرد.
سوپرمن را نمادی از مسیح میدانند
قیصری نیز با اذعان بر دشواریهای ورود نویسندگان به موضوع پیامبر اسلام عنوان کرد: چه بخواهیم و چه نخواهیم اسلامهراسی ایجاد شده و سنگزنیها و هجمههای بیرونی چشم و دست نویسنده را لرزانده است. از سوی دیگر در رمانهای غرب الگوهایی به عنوان نماد و اشاره به عیسی مسیح خلق میشود که جای آن در ادبیات ما درباره پیامبر اسلام خالی است. به عنوان نمونه در غرب حتی سوپرمن را نمادی از مسیح میدانند که از آسمان میآید و نجات دهنده است. ما بیشتر درباره حضرت محمد به بازنویسی تاریخی اکتفا کردهایم که چندان برای مخاطب امروز جاذبه ندارد، مگر آنکه به آن عنصر خیال و چاشنی ادبیات را اضافه کنیم و به بازآفرینی بپردازیم.
وی افزود: اگر تا اندازهای تساهل داشته باشیم میتوان درباره حضرت محمد نیز داستانهای زیبایی نوشت که متاسفانه در این باره غفلت داشتهایم. پیامبر اسلام که شخصیتی بزرگ است و هویت ما و سلوک معنوی و اعمال و منش اسلامی ما نشانی از ایشان دارد میتواند با کمک گرفتن از بازآفرینی ادبی به جای بازنوشت روایتها، سوژه خلق بزرگترین آثار ادبی معاصر باشد.
کمکاری و کملطفی اغلب نویسندگان
سمیعی نیز در بخشی از این میزگرد به کمکاری و کملطفی اغلب نویسندگان اشاره کرد و گفت: شاید بتوان گفت خود نویسندگان معاصر نیز ضعف دارند، آستانه تحمل را میتوان کاری کرد و نویسندهای که عاشق نگارش داستان و رمان درباره محمد(ص) است به دنبال شعله درونی وجودش میرود و راهش را پیدا میکند. نویسنده واقعی و عاشق که باشد امکانات وجود دارد، جای تعلیق را میتوان با فنی دیگر پرکرد و به جای پرداختن به اینکه چه رخ داد میتوان به این اشاره کرد که چگونه اتفاق افتاد؟ نویسنده برای توفیق در این مهم باید از مطالعه تاریخی و عنصر خیال استفاده کند. فرض کنید که اطراف پیامبر (ص) همهچیز سخنگوست یا میتوان از روایت در خواب استفاده کرد، این امور بسیار فنی و هنری است که نویسنده از خواب روایت موازی دربیاورد یا از رئالیسم جادویی استفاده کند. یک نویسنده خاص میتواند از اشیا یا خواب در روایت داستان استفاده کند و سهم نویسنده در عدم خلق آثار قابل توجه در ادبیات داستانی این حوزه بیشتر از سایر عوامل است. البته ناشر، رسانه و سیاستگذاران نیز در این زمینه نقش دارند.
وی افزود: نویسندگان معاصر ما باید داستاننویسان بهتری باشند. امروز نمیتوان جریان داستاننویسی و نشر ایران را با سایر کشورها مقایسه کرد. از قرن 17 و 18 سنت رماننویسی را در غرب داشتهایم که چرخهای بیپایان است. اثر نویسنده در کشورهای مختلف منتشر میشود، همچنین از آن برای خلق نمایشنامه رادیویی، سریال و فیلم سینمایی استفاده میشود و حق تالیف نویسنده همیشه در هر استفاده از اثرش در هر کشور و به هر شکلی پرداخت میشود. در چنین شرایطی نویسنده خود را مسئول میداند و نسبت به اثر خود احساس وظیفه میکند.
استفاده از نویسندگان درجه چندم
قیصری نیز به مساله سفارشی نوشتن در حوزه ادبیات داستانی دینی اشاره کرد و گفت: نهادهای سفارش دهنده اغلب تلاش دارند که از نویسندگان درجه چندم استفاده کنند که بر اساس سیاست و نیازهای آنها بنویسد. این آثار سفارشی اغلب مخاطب را راضی نمیکنند ولی تولید میشوند و انتشار مییابند. نویسنده آثار سفارشی مبلغ اندکی را پیش از چاپ گرفته و خلاقیت چندانی در اثرش انجام نمیدهد، درحالیکه اگر پرداخت حق تالیف به زمان پس از فروش کتاب موکول باشد داستان بهتری نیز خلق خواهد شد.
ضرورت سیاستگذاری بر نقطه توزیع اثر
وی ضمن تاکید بر توجه به بازار توزیع کتاب در خلق آثار ادبی افزود: مشکلی نیست که نهادها و سازمانها اثری را بخرند ولی باید نقطه توزیع ایجاد کنند. همچنین باید سیاست تشویقی دائمی برای حمایت از رمانها و آثار داستانی فاخر و باارزش وجود داشته باشد. سازمانها و نهادهایی که اثر یک نویسنده را خریداری میکنند عمر و خلاقیت وی را میخرند که ما به ازای مالی ندارد و فقط امکان نوشتن را برایش فراهم میکند.
قیصری به جشنواره خاتم نیز اشاره کرد و گفت: در مدت حدود هفت سالی که جشنواره خاتم برگزار میشود، شاهد ایجاد حرکتهایی در خلق داستانهای کوتاه باارزش شدهایم و کارگاههای مجازی را نیز برگزار کردهایم. این امر نوید میدهد که نسل جدیدی از نویسندگان جوان با آینده روشن به این عرصه میآیند که دیگر کلیشهای نمینویسند و خلاقیت دارند.
وی در پایان گفت: اکنون تصویر و سایهای از عیسی (ع) در جایجای ادبیات غرب دیده میشود که به عنوان نمونه میتوان به «شور زندگی»، «جنایت و مکافات» و «ابله» اشاره کرد. هنوز در ادبیات معاصر ما انس واقعی با داستاننویسی درباره پیامبر اسلام (ص) ایجاد نشده که اگر این مهم حاصل شود، داستان و رمان ما رنگ و لعاب میگیرد.
نظر شما