ندا رحمانی به بهانه انتشار تازهترین اثر داستانی الیف شافاک گفت:
تصویری از بیوطنی الیف شافاک در «جزیرۀ درختان گمشده»/ وقایع تاریخی و سیاسی بنمایه شکلگیری این رمان است
مترجم رمان «جزیرۀ درختان گمشده» میگوید: الیف شافاک در رمان تازهاش با نقل مساله قبرس و نیکوزیا، این واقعیت را یادآوری میکند که تاریخ با تمام تلخیها، دردها و رنجهایش بخش جداییناپذیری از هویت ما را تشکیل میدهد.
رحمانی معتقد است که کتاب «جزیرۀ درختان گمشده» هم به نوعی موضوعی سیاسی دارد، و میگوید: «جدایی نیکوزیا و قبرس از ترکیه و موضوع جنگ داخلی از مواردی بوده که به گفته خود شافاک، همواره در ذهن داشته و در این کتاب مجال آن را یافته تا به آن بپردازد. موضوع هویت و ریشههای انسان از جمله مواردی است که شافاک در زندگی خود تجربه کرده و این درد را کشیده است. من فکر میکنم چیزی که جزیرۀ درختان گمشده را از سایر آثار شافاک متمایز و برجسته میکند، همین تجربه شخصی است. چون خود او مساله هویت و بیوطنی را به عینه دیده و چشیده و توانسته این درد و این دلبستگی را در کمال زیبایی و شاعرانگی وصف کند.»
در ادامه گفتوگویی با ندا رحمانی ترتیب دادیم تا بیشتر با حالوهوای داستان، روایان و دغدغههای الیف شافاک در این اثر آشنا شویم.
کتاب «جزیرۀ درختان گمشده» نوشته الیف شافاک که به تازگی با ترجمه شما از سوی نشر چترنگ منتشر شده است، ضمن روایت داستانی عاشقانه به مسائل سیاسی و تاریخی سال ۱۹۷۴ قبرس میپردازد. از تاثیر استفاده از وقایع تاریخی بر شیوه روایت و باورپذیری داستان بگویید.
وقایع تاریخی و سیاسی در اصل بنمایه شکلگیری این داستان هستند. مساله قبرس و نیکوزیا حقیقتی است که هنوز هم در تاریخ قبرس اثرگذار است. هنوز هم موضوع تقسیم قبرس و جدایی افتادن بین بخشهای ترکنشین و یونانینشین در محافل سیاسی مورد بحث قرار میگیرد. اینکه در نتیجه قدرت استعماری انگلیس در قبرس، مردم بسیاری جان خود را از دست دادند و حتی بعد از سالها مفقود هستند و خانوادههای بسیاری خانه و زندگی خود را از دست دادند، در روایتهای داستان نقش پررنگی دارند؛ خواه موضوع برای خواننده باورپذیر باشد یا نه، اما این وقایع تاریخی در تاریخ این کشور روی داده و انکار ناپذیرند. در واقع میتوان گفت که الیف شافاک با نقل این ماجرا تلنگری به این حقیقت زده که تاریخ ما با تمام تلخیها، دردها و رنجهایش بخش جدایی ناپذیری از هویت ماست.
روایت فصلی از رمان برعهده درخت انجیر است. به نظر شما انتخاب درخت به عنوان راوی با چه هدفی انجام شده است؟ و این انتخاب چه تاثیری بر داستان داشته است؟
من فکر میکنم درخت انجیرِ این کتاب را میتوان دانای کل قلمداد کرد. هدف از انتخاب او میتواند بیطرفی او باشد. او بیشتر از همه شخصیتهای این داستان عمر کرده و شاهد وقایعی بوده که بر این سرزمین و کاراکترهای داستان گذشته است. زاویه دید او نسبت به تمام مسائل خیلی دقیقتر و دلنشینتر است. او به عنوان عنصری از طبیعت، چیزهایی را دیده و با آنها در ارتباط بوده که ما در زندگی روزمره خیلی ساده از کنارشان رد میشویم و وقتی این حرفها را از زبان او میشنویم، تازه میفهمیم چقدر جزئیات مهمی در زندگی هستند که ما به واسطه انسان بودن نسبت به آنها بیتفاوتیم. انتخاب درخت به عنوان راوی، علاوه بر اینکه دیدگاه منصفانه او را برای خواننده نقل میکند، لطافت، شاعرانگی و در عین حال دلچسبی خاصی به داستان اضافه میکند.
از یکسو وقایع و رخدادهای واقعی بسیاری در طول داستان در جریان است و از سوی دیگر شاهد حضور خیال در داستان هستیم(به طوری که حتی درخت انجیر روایتگر داستان است). از ویژگیهایی که ترکیب رئال و سورئال در داستان به آن دست یافته، بگویید.
به نظر من مهمترین حاصل این ترکیب اضافه شدن بار ادبی و شاعرانگی به کتاب است. ما به واسطه درخت انجیر و ارتباط او با سایر جانداران مثل حیوانات و حشرات و سایر گیاهان، حتی شده برای دقایقی از این دنیای پرمشغله انسانی فاصله میگیریم و ظرایف و جزئیات زندگی را از دریچه نگاه این موجودات زنده تماشا میکنیم. خیالانگیز بودن برخی وقایع که ترکیبی است از رئال و سورئال، به نظر من تلنگری است به ما که چقدر در دنیای خودمان غرق روزمرگیها هستیم. این ترکیب حالت قیاس به وجود میآورد و به درک بهتر داستان و روند آن کمک میکند.
با توجه به اینکه در این کتاب به برخی از باورها و مسائل فرهنگی ترکیه اشاره شده است، این اثر تا چه میزان بومیسازی شده است؟ تا چه میزان زمینه شناخت مخاطبان جهانی از فرهنگ ترکیه را فراهم میکند؟
خانم شافاک نویسنده ترک است و گرچه این کتاب را به زبان انگلیسی نوشته؛ اما به طور پررنگی ترکیه و فرهنگ آن در این کتاب منعکس شده است. نه فقط این کتاب، بلکه در اکثر کتابهای الیف شافاک میتوانیم این بومیسازی را ببینیم. طبیعتا وقتی شما اهل جایی بوده و در آن کشور زندگی کرده باشی، هم شناخت خوبی از آن داری و هم انتقال و شناساندن آن فرهنگ برایت سادهتر و البته مهمتر میشود. در این کتاب هم سه نفر از شخصیتهای اصلی کتاب ترک هستند و هر کدام به نوعی جنبههای مختلف فرهنگ ترکیه را نشان میدهند. موضوع کتاب هم به جنگ داخلی بخش ترکنشین و یونانینشین قبرس اشاره دارد و لاجرم بخش مهمی از کتاب به همین فرهنگ و تفاوت مذهب و عقاید اشاره دارد. بنابراین اگر از منظر مخاطبان جهانی به کتاب «جزیرۀ درختان گمشده» نگاه کنیم، بله، قطعا آنها میتوانند تا حد زیادی فرهنگ و تفکر ترکی را در این کتاب ببینند و بشناسند. غذاهای ترکی، باورها و سنن ترکها جایگاه خاصی در این کتاب دارند.
از آنجایی که برخی از فرهنگها و باورهای ترک زبانهای ایران و ترکیه شباهتهایی با یکدیگر دارند، آیا الیف شافاک در این کتاب اشارههایی به فرهنگ ایرانی ترکزبانان ایران دارد؟
به طور خاص نمیتوانم بگویم که موارد فرهنگی صرفا به ترکزبانان ایران مربوط است. مساله فرهنگ در «جزیرۀ درختان گمشده» فراتر از یک زبان و قومیت است. شاید هم چون خودم ترک زبان هستم خیلی متوجه این تفاوتها نشدم؛ اما چیزی که برای من پررنگ بود اشتراکات فرهنگی بین ترکها و ایرانیهاست. یک جایی از کتاب آدا که متولد لندن است به خالهاش که باقلوا میپزد، میگوید: «خب همه باقلوا درست میکنند و میشود آن را از سوپرمارکت خرید» و خالهاش میگوید که «بله همه باقلوا درست میکنند اما همه در این کار موفق نمیشوند.» این تفاوت در فرهنگها را میتوان در همین چیزهای ساده دید. یا اینکه وقتی مریم میگوید: «در کشور ما دختر هفده ساله که میشوی، داری جهیزیه آماده میکنی و در هجده سالگی داری برای خواستگارت که در پذیرایی نشسته قهوه دم میکنی و نوزده سالت که شد، شام مادر شوهرت را آماده میکنی و از نوجوانی آنطور که باید لذت نمیبری». این حرفها برای آدا عجیب است چون در فرهنگ انگلیسی چنین چیزی خیلی غریب و نامانوس است؛ اما ما ایرانیها این چیزها را خوب میفهمیم چون ما هم مشابه همین موارد را در کشور خودمان به وفور میبینیم.
تنها مورد خاص که بهنظرم ترکزبانان ایرانی در این کتاب برایشان قابل درک است، اسامی و اصطلاحات ترکی است مثل آشکیم، جانیم، کارپوز.
این کتاب را در مقایسه با دیگر آثار الیف شافاک چگونه میبینید؟
شافاک انسانی است آگاه و پردغدغه. در اکثر کتابهایش نیز موضوعات خاصی را مورد توجه قرار داده و به آنها پرداخته از جمله فرهنگ ترکی، سیاست، زنان، آزادی بیان و عقیده، مهاجرت، و باورهای عامه مردم. کتاب «جزیرۀ درختان گمشده» هم به نوعی موضوعی سیاسی دارد. جدایی نیکوزیا و قبرس از ترکیه و موضوع جنگ داخلی از مواردی بوده که به گفته خود شافاک، همواره در ذهن داشته و در این کتاب مجال آن را یافته تا به آن بپردازد. موضوع هویت و ریشههای انسان از جمله مواردی است که شافاک در زندگی خود تجربه کرده و این درد را کشیده است. من فکر میکنم چیزی که جزیرۀ درختان گمشده را از سایر آثار شافاک متمایز و برجسته میکند، همین تجربه شخصی است. چون خود او مساله هویت و بیوطنی را به عینه دیده و چشیده، توانسته این درد و این دلبستگی را در کمال زیبایی و شاعرانگی وصف کند.
در پایان از تمامی عزیزانی که در طول ترجمه این کتاب مشوقم بودند، تشکر میکنم مخصوصا مادر عزیزم که حمایت و دلگرمیهایش مرا در کارم مصممتر کرد و همچنین ویراستاران و تیم خوب چترنگ که پابهپای من تلاش کردند. خواندن این کتاب را به تمام مخاطبان پیشنهاد میکنم و امیدوارم که از آن لذت ببرند.
نظر شما