«عباس سليمينمين»، پژوهشگر تاريخ معاصر ايران در ميزگرد «آسيبشناسي تاريخنگاري انقلاب اسلامي» بسنده كردن به اطلاعات شخصي و محفوظات راويتگر تاريخ را مهمترين چالش تاريخ شفاهي عنوان كرد و گفت ممكن است فرد راوي با گذشت زمان دچار فراموشي شده باشد و مطالبي را بيان كند كه كامل و مستدل نباشد. در اين صورت نميتوان به اين نوع روايت اعتماد و به آن استناد كرد.
وي كه عصر امروز (6 ارديبهشتماه) در تالار سوره حوزه هنري سخن ميگفت، افزود: «در برخي از جوامع، اسناد و مدارك پژوهشي دوره مشخصي مثلا 30 سال يا 50 سال در مالكيت اشخاص و يا سازمانهايي قرار دارد و پس از آن اسناد جنبه عمومي مييابد و در اختيار همه محققان و پژوهشگران قرار ميگيرد.»
اين محقق و پژوهشگر خاطرنشان كرد: «بعد از گذشت 30 سال از انقلاب اسلامي هنوز نتوانستهايم اين مطلب را به يك قاعده تبديل كنيم، وزارت امور خارجه هنوز اسناد دوران رضاخان را در مالكيت خود ميداند و اگر به عنوان استاد، پژوهشگر و دانشجو به وزارت امور خارجه مراجعه كنيد نميتوانيد به آنها دست يابيد.»
وي به آرشيو ملي انگلستان اشاره كرد و گفت: «يك محقق و پژوهشگر به سهولت ميتواند به آرشيو ملي انگليس و كشورهاي اروپايي مراجعه و درباره اسنادي كه ميخواهد تحقيق و بررسي كند.»
اين تاريخنگار انقلاب اسلامي به بخش تاريخ شفاهي اشاره كرد و گفت: «برخي كار تاريخ شفاهي را سهل و آسان ميپندارند و برخي از موسسات سرعت در انتشار روايات را حسن ميدانند، اين مسأله معضلات بسياري را در تاريخنگاري ايجاد ميكند و اين نوعي بيانضباطي قلمداد ميشود.»
وي به معضلات تاريخ شفاهي اشاره كرد و گفت: «ممكن است كه فرد راوي دچار فراموشي شده باشد و مطالبي را بيان كند، انتشار اين مطالب از يك موسسه با اعتبار رسمي به كار پژوهشگران تاريخنگار خدشه وارد كند؛ زيرا كسي كه روايت راوي دست اول را دريافت ميكند نقش تعيين كنندهاي دارد.»
سليمينمين در ادامه سخنانش گفت: «در داخل كشور برخي از موسسات تنها ضبط كننده روايتها هستند و اشرافي بر موضوعات تاريخي ندارند. به همين دليل در آينده مشكلات جدي براي تاريخنگاران ايجاد ميشود. اين مسأله لطمههاي جدي به تاريخ انقلاب اسلامي وارد ميكند.»
در ادامه اين همايش، «قاسم تبريزي» تاريخپژوه انقلاب اسلامي گفت: «هنوز ما وارد تاريخنگاري انقلاب اسلامي نشدهايم و آنچه منتشر شده و ميشود مقدمه، منابع و مأخذ تاريخ انقلاب اسلامي است.»
وي افزود: «بايد خاطرات و تحليلهاي انقلاب اسلامي نقد شود ولي هنوز بخش عظيمي از اسناد دوران انقلاب منتشر نشده و آنچه به عنوان اسناد منتشر شدهاند مربوط به آغاز نهضت تا پيروزي انقلاب اسلامي است.»
اين محقق و پژوهشگر يادآور شد: «خود انقلاب ماهيت اسلامي است، تحليل منابع بايد منطبق با ماهيت انقلاب باشد. در دوران مبارزات گروهها و احزابي وجود داشته و مبارزه كردهاند و اين مسأله به اين معنا نيست كه در انقلاب اسلامي حضور داشتهاند، بلكه برخي از گروهها و احزاب عليه انقلاب بودهاند.»
وي افزود: «در برخي موارد در تاريخنگاري انقلاب اسلامي حق ديگران را در نظر نميگيريم، جامعه ما با اعتقادات اسلامي به ميدان آمده و بايد اين مسأله در تاريخنگاري انقلاب اسلامي رعايت شود.»
«تبريزي» به جريانات ملي اشاره كرد و گفت: «جريانات ملي براي انقلاب اسلامي مبارزه نميكردند بلكه براي حكومت ملي و قانون اساسي مشروطيت كوشش ميكردند. در تحليل تاريخنگاري انقلاب اسلامي نيز برخي از محققان يا متوجه نيستند و يا شايد عمدي در كار خود دارند.»
وي افزود: «در خاطرات و نوشتههاي تاريخ انقلاب گاهي غرضها و نظرات شخصي مشاهده ميشود، معياري كه از امامخميني (ره) داريم اين است كه فرمودند: «هر كسي از من نقل كرد يا بايد مكتوب و يا با صداي من باشد و گرنه نقل اين گونه خاطرات خلاف است.»
اين محقق و پژوهشگر به مسأله ديگري در آسيبشناسي تاريخ انقلاب اسلامي اشاره كرد و گفت: «كمبود اسناد دوران انقلاب اسلامي مسأله ديگر آسيبشناسي تاريخ انقلاب اسلامي است، اسناد بايد منتشر شود و بدون انتشار آنها تدوين تاريخ انقلاب كاري نارساست.»
وي افزود: «اسناد پيش از انقلاب منتشر شده ولي بايد كار انتشار اسناد دوران انقلاب آغاز شود، به ويژه سال 68 كه آغاز جنگ است و تا اين مسأله عملي نشود كار تدوين تاريخ انقلاب اسلامي ممكن نخواهد شد.»
وي به عدم آشنايي نسل دوم، سوم و چهارم فرزندان ايران اشاره كرد و گفت: «نسل دوم، سوم و چهارم با تاريخ انقلاب اسلامي آشنا نيستند و اين معضل بزرگي براي جامعه ايران به همراه دارد، تاريخ منحصر به اسناد و خاطرات است و اسنادي كه منتشر ميشود منابع و دستمايه مورخان ماست نه نياز جامعه و فرزندان ايران.»
«تبريزي» يادآور شد: «در خاطرات جنگ و قصههاي جنگ موفق بودهايم اما اين مقدمه موفق بوده است. در تاريخ انقلاب چه مبارزات و پيروزي، نيازمند استفاده از ابزارها مانند داستان، رمان و قصه هستيم.»
نظر شما