یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۳:۵۵
عرفان ايراني ناجي جهان امروزي است

عرفان ايراني گنجينه‌اي را براي نجات از مشكلات فعلي جهان امروزي دارد، اما متاسفانه اين گنجينه در داخل ايران مهجور و غريب و بي‌مصرف مانده است. اينها بخشی از گفته‌هاي علي‌اكبر افراسياب‌پور در نشست مولوي‌پژوهي سراي اهل قلم است كه عصر ديروز( شنبه ۳ مرداد) با حضور وي و پرويز عباسي‌داكاني برگزار شد._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، علي‌اكبر افراسياب‌پور در نشست ديگری از سلسله نشست‌های مولوي‌پژوهي سراي اهل قلم كه عصر ديروز (شنبه ۳ مرداد) با حضور وي و پرويز عباسي داكاني برگزار شد، گفت: متاسفانه در كشور خود ما از عرفان ايراني چندان استقبالي نمي‌شود و این روزها كتاب‌هاي وارداتي در موضوعات ذن و بوديسم پر‌طرفدارترين كتاب‌ها در ايران هستند. 

وي افزود: عرفان ايراني گنجينه‌اي است كه دنيا را نجات مي‌دهد. اين گنجينه مهجور مانده و جامعه عواقب آن را متحمل مي‌شود. 

اين پژوهشگر درباره تجربيات و دريافت‌هاي مولانا اين‌گونه توضيح داد: مولوي از متن عرفان ايراني برخاسته. مسافت از بلخ تا قونيه، فرصتي براي او بوده تا معارف و تجربيات گران‌بهايي را بياموزد و تجربه كند. 

وي با توضيح درباره ديدگاه‌هاي زيبايي‌شناسانه در عرفان مولانا گفت: شايد اصلي‌ترين حرف مولانا عشق و زيبايي باشد. زيبايي قبل از مولانا، اولين بار در فلسفه هنر و با افلاطون شروع شد. افلاطون معتقد بود كه زيبايي در جهان بالا است. 

افراسياب‌پور اضافه كرد: اصلي‌ترين مبناهاي زيبايي‌شناسي، خدا، انسان، طبق نظريه اگزيستانسياليست‌ها و طبيعت است و اين نظريه در مورد مولانا يعني اعتقاد به عشق مجازي و عشق الهي. 

 اين مولف با بيان اعتقاد عارفان و از جمله مولانا به زيبايي توضيح داد: طبق اعتقاد عرفا، خورشيد چون ذات تابيدن دارد، مي‌تابد و هر كدام از موجودات، جلوه‌ها‌ي منحصر به فرد اين آفرينش هستند. يعني خلقت الهي در ذات خدا است و وقتي انسان از اين زيبايي بهره گرفت، خدايي مي‌شود. 

وي با اشاره به تاريخ‌چه زيبايي‌شناسي در ايران باستان و اعتقاد به غلبه روشنايي بر تيرگي اظهار داشت: اساس زيبايي در ايران باستان بوده و در دين زرتشت به كمال رسيده  که نظريه نور و ظلمت در ايران 
است. 

عباسي‌داكاني با بيان عقايد ديگري درباره عقايد عرفا در زيبايي‌شناسي سخن گفت و اظهار داشت: تئوري عرفا در باب زيبايي از خدا شروع مي‌شود و به خدا مي‌رسد. عطار اين را با سيمرغ و [چنین اشعاری] نشان مي‌دهد، ابتداي كار سيمرغ اي عجب/ در بلاد چين گذشتي نيمه شب / در ميان چين فتاد از وي پري / زان سبب پر شور شد هر كشوري. چرا سيمرغ نيمه شب عبور مي‌كند؟ شايد چون خداوند، نور است و ظهور او، ظهور زيبايي است و اين زيبايي با نور نسبت دارد.
 
وی ادعا کرد به باور عارفان حسن خدا تنها از طریق مظاهر ‌آن شناخته می‌شود، و این اشعار را برای ادعای خود مثال آورد: كس چو يوسف حسن در عالم نديد / حسن آن دارد كه يوسف آفريد / گر سزد بر حسن يوسف آفرين / چيست مدح حسن يوسف آفرين 

نويسنده «سهروردي و غربت غربي» به عقيده ابن‌سينا درباره زيبايي اشاره كرد و گفت: ابن‌سينا مي‌گويد جمال او مطلق است. چون خدا مطلق است؛‌ زيبايي او نيز مطلق است. درك زيبايي لذت مي‌آفريند و معرفت به زيبايي هرچه بيشتر شود، لذت زيبايي‌شناختي بيشتر مي‌شود و اين لذت در خداوند بي‌نهايت است. 

داكاني، در ادامه به طرح مساله زيبايي در عرفان از ديدگاه ديگري پرداخت و افزود: مساله ديگري كه از منظر روانشناختي عرفا درباره زيبايي‌شناختي مطرح مي‌شود، اين است كه زيبايي با پنهان شدن جور در نمي‌آيد و زيبايي با ظهور و آشكار شدن پيوند دارد:
حافظ مي‌گويد:
پري رو تاب مستوري ندارد
در ار بندي سر از روزن در آرد 
يا:
با صد هزار جلوه برون آمدي كه من
با صد هزار ديده تماشا كنم تو را
يعني خداوند در هر جلوه‌اي از هستي آيينه‌دار است. 

نويسنده «شمس من و خداي من» همچنين اضافه كرد: ما انديشه و خيال خداييم و خيال يعني ظرفيت فرامادي ديدار. بيدل در اين باره زيبا گفته: جهان گل كرده يكتايي اوست/ ندارد شخص تنها جز خيالات 

به عقيده قدما، زيبايي جز در فرم و صورت ظهور نمي‌كند. مولانا مي‌گويد: صورت از بي‌صورتي آمد پديد
و جالب است كه خلاق اين صورت‌ها خود بي‌صورت است:
اين جهان يك فكرت است از عقل كل 

داكاني نتيجه سخنان خود را اين‌گونه بيان كرد: 
مولانا زيبايي را به مطلق و مقيد تقسيم مي‌كند. زيبايي از جهات ديگر نزد او به ظاهري و باطني، مادي و معنوي، مطلق و نسبي و دروني و بيروني تقسيم مي‌شود. 

افراسياب‌پور نيز با اشاره به نظريه وحدت وجود نزد عرفا گفت: عرفاي ايراني به وحدت وجود اعتقاد دارند. اين نظريه زمان و مكان ندارد. مولانا عقيده دارد كه زيبايي غذاي روح است و اصل عرفان اسلامي زيبا شدن است. تمام آموزه‌هاي عرفا آن است كه ما زيبا باشيم. 

وي خاطر‌نشان كرد: خلاصه مثنوي، زيبا شدن است. در مثنوي معنوي مولانا، قدم به قدم از زيبايي ظاهري به باطني مي‌رسيم. موحد واقعي در عرفان، خود عارف است و ما هر چه زيباتر شويم، موحد‌تريم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها