یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۲:۱۸
علت گرايش جوانان به عرفان آمريكاي لاتين را بررسي كنيم

نشست ديگري مولوي‌پژوهي سرای اهل قلم ديشب(24 مرداد)، با طرح ديدگاه‌هاي تاويل متن و هرمنوتيك برگزار شد. مجتبي بشر‌دوست پس از توضيح درباره ارتباط هرمنوتيك و تاويل متون عرفاني، لزوم توجه به علل گرايش جوانان به عرفان غربي را مطرح كرد كه در ادامه، سخنان او با ديدگاه‌هاي داكاني در تعارض قرار گرفت.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست ديگر مولوي‌پژوهي سراي اهل قلم در شب گذشته(24 مرداد) نيز با همراهي و استقبال علاقمندان مواجه بود. 

در اين نشست كه با حضور مجتبي بشر‌دوست، استاد دانشگاه و عرفان‌پژوه و پرويز عباسي داكاني برگزار شد، شيوه‌هاي تاويل و تفسير متون عرفاني نقد شد.

در ابتداي اين جلسه، بشر‌دوست با بيان دو ديدگاه سنتي و مدرن درباره هرمنوتيك گفت: ديدگاه سنتي مي‌گويد با تلاش و اتخاذ روش درست مي‌توانيم به معناي غايي و نهايي متن برسيم. اما پل ريكور در مغرب زمين معتقد بود كه چنين روشي وجود ندارد و با هيچ ابزار و روشي نمي‌توان به معناي غايي متن وارد شد. مهم‌ترين بحث هرمنوتيك هم مقاسه اين دو ديدگاه است.  

وي به سه نگاه در برخورد با مثنوي اشاره كرد و گفت: درباره مثنوي سه نگاه عامه‌پسند، ژورناليستي و آكادميك وجود دارد.
نگاه عامه‌پسند، نگاه همه فيلسوفان با همه مباني فكري درباره اين عارف بزرگ است كه غالبا فقط به التذاذ خواننده نظر دارد. 

وي افزود: نگاه ژورناليستي، يك گام از عامه‌پسند جلوتر است و جريان‌هاي معاصر را با بينش مولانا قياس مي‌كند؛ اما نگاه آكادميك نگاهي است كه زرين‌كوب در «سر ني»، فروزانفر در «مثنوي شريف» يا پورنامداريان در «سايه آفتاب» دارد. اين نگاه‌ها علمي‌ست و مثنوي را از يك نگاه زيبايي‌شناختي صرف بررسي نمي‌كند.

اين استاد دانشگاه با بيان اينكه براي دست‌يابي به  مباني هرمنوتيك مي‌توان به هايدگر، گادامر و برخي ديگر از صاحب‌نامان انديشه غربي مراجعه كرد، گفت: در شعر فارسي برخي مانند سنايي، عطار، مولانا و ‌حافظ به فرم به صورت ابزاري نگاه مي‌كنند. ولي براي شاعراني مانند منوچهري، قاآني، خاقاني و انوري فقط فرم اصالت دارد. 

بشر‌دوست توضيح داد: ولي مثنوي چنين كتابي نيست و بر خودآگاهي مخاطب تكيه دارد كه اين خود‌آگاهي هم انواع و اقسامي دارد. 

وي همچنين تصرح كرد: دكتر شفيعي‌كدكني معتقد است ‌عرفان، نگاه هنري و زيبايي‌شناختي به الهيات است و نگرشي تجربه‌انديش دارد. معرفت عرفاني شهودي است و بر شهود تكيه دارد. 

اين استاد دانشگاه با بيان ديدگاه‌هاي مثنوي درباره انسان اظهار داشت: مثنوي مي‌خواهد به انسان وجود جديدي بدهد و اين همان نگاهي است كه اگزيستانسياليست‌ها نيز آن را مطرح كردند؛ هر چند در مثنوي معرفت هم ريخته شده. در اين كتاب، پديده‌هاي جهان ساكت و صامت نيستند و همواره در تحول و سيالند. 

اين عرفان‌پژوه در ادامه اين‌گونه گفت: از ديدگاه مولانا خداوند هميشه وجود دارد و همه موجودات مي‌توانند آيينه نشان‌دهنده او باشند. پديده‌ها زنده و فعالند و در حال تاويل خداوند هستند و اين عارف است كه از طريق شهود به ذات پدپده‌ها مي‌رسد. 

وي همچنين اضافه كرد: سيستم عرفان بر شهود معتبر است و اگر در درون چشمه‌اي بجوشد و بعد علمي از آن پيدا شود، آن علم قابل اعتماد است. 

پرويز عباسي‌داكاني نيز در ادامه درباره هرمنوتيك و تاويل عرفاني توضيحاتي داد و گفت: تاويل با هرمنوتيك متفاوت است و تاويل عرفاني ربطي به هرمنوتيك ندارد. ما قرآن را در حد مفاهيم نمي‌توانيم بياوریم پايين. قرآن از فراسو آمده و تو اگر از فراسو بودي، آن را مي‌فهمي. در مجموع طرح اين موضوعات با هرمنوتيك غربي متعارض است. 

وي اضافه كرد: تا وقتي كه غرب به درك مفهومي بسنده مي‌كند، به درك وجودي توجهي ندارد و به هيچ جا نخواهد رسيد. ولي در عرفان ما نوعی نشانه‌شناختي وجود دارد كه آن را فقط عارفان مي‌دانند. 

نويسنده «شمس من و خداي من»، با مقايسه‌اي گذرا در فلسفه شرق و غرب افزود: در مقايسه فلسفه شرق و غرب، در عين شباهت‌ها، تفاوت‌هايي وجود دارد و ما در يك مشابهت نمي‌توانيم به يك اين‌هماني برسيم. 

بشر‌دوست نيز در ادامه سخنان داكاني گفت: هيچ اشكالي ندارد كه ما عرفان آمريكاي لاتين را با عرفان اسلامي مقايسه كنيم و علت گرايش جوانان را به عرفان آمريكاي لاتين بدانيم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط