پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۵
پرداختن مستقیم به معصوم (ع) در مستندنگاری داستانی گاه حسن و زمانی عیب است

مریم بصیری، نویسنده و پژوهشگر ادبی گفت: در دنیای داستان هر چیزی امکان دارد؛ اما باید راه گفتنش را بلد بود؛ گاهی پرداختن مستقیم به معصوم (ع) حُسن یک کار و گاه عیب آن است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهام قاسمی: داستان‌ها سبکی از نوشتار هستند که پند و یادگیری به‌همراه دارند. هر داستان از ساختاری مشخص پیروی می‌کند. در دوره‌های مختلف این ساختارها تغییر کردند و سبک‌های جدید به وجود آوردند. اما می‌توان گفت اسکلت اصلی داستان‌ها از دیرباز تا به امروز یکسان است. شناسایی این اسکلت کمک می‌کند تا بدانیم داستان و انواع آن چیست. اگر داستان را یک ساختمان در نظر بگیریم همه ساختمان‌ها اسکلتی مشابه دارند. اما این مصالح و عناصر گوناگون است که آنها را از هم متفاوت می‌کند.

یکی از انواع داستان‌ها که امروزه نگارش آن در بین نویسندگان مرسوم شده مستند داستانی است؛ گونه‌ای از ادبیات که از تلفیق داستان تخیلی و روایت مستند به خروجی می‌رسد. اساتید داستان نظریه‌های گوناگونی درباره مستند داستانی ارائه کرده‌اند و تفاوت‌های فاحشی برای این نوع از داستان با دیگر انواع داستان قائل شده‌اند. برای بررسی دقیق و جامع این تفاوت‌ها به‌سراغ خانم مریم بصیری نویسنده و پژوهشگر رفتیم تا در مصاحبه‌ای نظر ایشان را در خصوص مستند داستانی بررسی کنیم. در ادامه می‌خوانید:

-تعریف شما از مستند داستانی چیست؟

هنوز پس از سال‌های سال برای خود داستان تعریف واحدی وجود ندارد. داستان گاه از ادبیات شفاهی و مکتوب گذشتگان، چه منظوم و منثور وام گرفته شده، از همان قصه‌ها، حکایات، مَتل‌ها، مَثل‌ها، اسطوره‌ها و … که می‌توان چه واقعی و چه خیالی، سندی برای آن‌ها متصور شد. گاهی هم صرفاً به هیچ چیزی ارتباط ندارد و صرف تخیل نویسنده است. در کل وقتی داستان بر اساس مستندات و در بستر تاریخ روایت می‌شود، مستندداستان خلق می‌شود. با این حساب می‌توان گفت هر داستانی که یک عقبه مستند واقعی داشته باشد، مستندداستانی است. پس مستند داستانی می‌شود همان داکیودراما Docudrama))؛ درام و داستان و در واقع تخیل، که در کنار مستند و هر آن چیزی که سندی برای ارائه آن موجود است، خلق شده است.

زندگی‌نامه داستانی، روایت داستانی و رمان تاریخی هم خود می‌شوند مستندداستانی. جدای از اینکه در حیطه ادبیات دراماتیک هم، جدای از ادبیات داستانی می‌توان مستندداستانی داشت و شاهد فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌هایی بود که به فرض براساس مستندات تاریخ معاصر، تاریخ قاجاریه، تاریخ ایران باستان و تاریخ صدر اسلام نوشته شده است. کتاب‌های تاریخی بر پایه داستان و درام نوشته نشدند تا توانایی سرگرمی همه‌نوع مخاطبی را داشته باشند. یک مخاطب خاص می‌داند که با توهم واقعیت در حال پذیرش عملی واقعی است و شخصیتی که شاهد آن است، واقعی نیست؛ اما با همان فرض توهم واقعیت، با آن قهرمان هم‌ذات‌پنداری می‌کند. شاید در نظر برخی از نویسندگان مبتدی، نوشتن داستان براساس واقعیت و منابع راحت باشد؛ چراکه آنان طرح و پیرنگی در ذهنشان ندارند و گمان می‌کنند با بسط دادن وقایع حقیقی می‌توانند داستان‌کوتاه و رمان بنویسند. اما برای یک نویسنده حرفه‌ای نوشتن داستان مستند بسیار سخت‎تر از داستان واقعی است؛ چراکه نمی‌تواند هرطور که می‌خواهد پیرنگ و شخصیت‌های اثرش را بچیند و هرطور که دلخواه اوست با مهره‌های داستانش بازی کند.

او مجبور است یک رمان با قواعد رمان بنویسد؛ اما در عین حال دستش باز نیست و باید طبق وقایع تاریخی، شخصیت‌ها را مجبور به گفتار و کردار خاصی بکند که شاید براساس اصول داستان‌نویسی ضعف فاحشی است. نویسنده باید بداند چطور مستندات تاریخی را با فرم و محتوای داستان آمیخته کند. شکل و فرم، ابزار و چارچوب اصلی و قواعد ساختاری هر قالبی است که به‌وسیله آن تمام تکنیک‌های ارائه و انتقال محتوا و معنای ذهن نگارنده آشکار می‌شود. از آن جایی که روایات و اسناد بازمانده تاریخی و حتی وقایع معاصر کامل نیست، لذا نویسنده با برگزیدن قطعاتی از رویدادهای فرعی و حاشیه‌ای و ترکیب آن با اصل رویداد تاریخی، دست به خلاقیت می‌زند. کار نویسنده، آفریدن فضایی است که در آن، متون اصلی رویداد مزبور در شبکه‌ای از رویدادهای فرضی که نویسنده بر اساس اطلاعات تاریخی و حدسیاتش آن را خلق کرده، آشکار باشد.

-درباره جایگاه تخیل در مستند داستانی نظرات مختلفی وجود دارد. به نظر شما نویسنده تا چه حد حق تخیل در رخدادها و وقایع تاریخی دارد؟

پرواز مرغ تخیل در داستان انتهایی ندارد. اگر تخیل نباشد که مستند همان مستند و روایت صرف یک واقعه تاریخی خواهد ماند. فقط در آثار مربوط به اهل‌بیت (ع) باید مراقب بود این تخیل چقدر و چگونه نشان داده شود. تخیل درباره معصومین می‌تواند به ایجاد برخی توهمات در ذهن مخاطب دامن بزند. باید ارتباط و میزان بین عقلانیت و احساسات در داستان و رمان اهل‌بیت (ع) مشخص شود تا خواننده از هیچ‌یک غافل نماند. با تخیل، عنصر هم‌ذات‌پنداری یا این‌همانی، و حس همدردی مخاطب برانگیخته شده، و او خصوصیات اخلاقی قهرمان را به خود نسبت می‌دهد و با احساس همدلی شدید با او، خود را جای قهرمان می‌گذارد. تخیل لازمه داستان است؛ به شرط آن‌که پای خود را از محدوده دین فراتر نگذارد.

نمی‌توان به بهانه دراماتیک کردن و جذابیت اثر، آموزه‌های دینی، اخلاقی و فقهی را جابه‌جا کرد و از مسیر تاریخ خارج شد؛ زیرا کم‌ترین بی‌دقتی باعث ایجاد شبهه در ذهن خواننده می‌شود. البته حقیقت‌مانندی در داستان تخیلی کمی با داستان واقع‌گرا متفاوت است. تخیل، انعکاس تجارب نویسنده است که بر اساس ایماژها یا همان تصاویر ذهنی، بر اساس فعالیت ذهن خلاق او خلق می‌شود. اغراق‌ها و خیال‌پردازی‌های قصه‌های قدیمی فارغ از عنصر حقیقت‌مانندی است و بیشتر از جادو و توهم نشئت گرفته و واقعیت نیست. پرداخت و تکوین هنری، داستان را حقیقت‌مانند می‌کند، طوری که مخاطب امکان وقوع آن‌ها را در عالم واقع حس کند و این پرداخت خود وابسته به پیرنگ، شخصیت و ایماژ است. نویسنده جدا از تخیلاتش باید تلاش کند تا داستان از ابتدا، واقع‌گرا باشد تا مخاطب ماجرای آن را باور کند؛ یا واقعه‌ای غیرممکن را چنان به تصویر بکشد که جنبه‌ای نمادین و در عین حال قابل‌باور داشته و حقیقت‌مانند باشد. ارسطو در بوطیقا تأکید کرده حقیقت چیزی است که امکان وقوع آن وجود دارد. در نظر او امری محال که امکان وقوع آن وجود دارد، ارجح‌تر از امر ممکنی است که باورکردنی نیست.

-به ضرورت وجود مرزهایی برای تخیل در ادبیات دینی اشاره کردید. در مستند داستانی یک نویسنده این اجازه را دارد که معصوم (ع) را راوی اول شخص قرار بدهد؟ یا خودش را بگذارد جای معصوم و از زبان ایشان یعنی از زاویه دید اول شخص داستان را روایت کند؟ به هر حال این شکلی از تخیل است.

در داستان و رمان و بسته به منطق روایت آن، محدودیت خاصی برای انتخاب زاویه دید وجود ندارد؛ اما باید دید چطور می‌شود این محدودیت‌ها را تبدیل به فرصت کرد. مسلم است نوشتن یک رمان از زبان معصوم کاری دشوار است. در دیگر زاویه دیدها شخصیت‌های مختلف، داستان را پیش می‌برند و از دید آنها فرد معصوم (ع) هم روایت می‌شود. اما وقتی قرار است خود معصوم داستانش را بگوید، نخست باید اطلاعات دقیقی از تمام جزئیات، حالات، احساسات و نفسانیات معصوم داشت تا بتواند از خودش بگوید.

از آن جایی که این اطلاعات موجود نیست و فقط در برخی موارد جزئی اسنادی موجود است بنابراین نوشتن داستان از زبان معصوم (ع) درست نیست. باورپذیری و صمیمیت مخاطب با قهرمان در زاویه دید من راوی بالاست؛ بنابراین اگر چنین داستانی نوشته شود، خواننده خیال می‌کند تمامی آن احساسات معصوم حقیقت دارد. همین امر به خودی خود موجب می‌شود یک نویسنده متعهد که نمی‌خواهد ساحت و شأن معصوم را خدشه‌دار کند و از خودش حس، عمل یا کلامی را به معصوم نسبت دهد، هرگز به سراغ چنین زاویه دیدی نرود.

نویسنده معتقد، تمام مسائل حیات بشری، شخصیت‌های الهی، تعالیم اجتماعی، مسائل اخلاقی و روابط خانوادگی را از گذرگاه بینش اسلامی عبور می‌دهد و هدفش فقط نگارش یک رمان جذاب و خلاقانه نیست؛ تا در این راستا برای دیده‌شدن خودش و اثرش، دست به هر کاری بزند. البته اگر با دقت کافی در برخی فصول کوتاه و یا در زاویه دیدهای متغیر، اثر از دید اول شخص معصوم نوشته شود، مشکلی نیست و در حکم نوشتن دیالوگ، منولوگ و یا سولی‌لوگ معصوم است.

-پس نگارش کل اثر از زبان اهل‌بیت (ع) پسندیده نیست؟

ما نمی‌توانیم همیشه از دید خود معصوم (ع) به همه امور بپردازیم. دوربین باید از روبه‌رو و از کنار معصوم (ع)، ایشان را نشان دهد و فقط گاهی به فراخور ماجرا و به صورت مقطعی روی شانه و یا جای چشمان ایشان باشد. در دنیای داستان هر چیزی امکان دارد؛ اما باید راه گفتنش را بلد بود. گاهی پرداختن مستقیم به معصوم حُسن یک کار است و گاه عیب آن. اول از همه باید دید چقدر در مورد معصوم اطلاعات موجود است و چقدر از آن اطلاعات را می‌شود در قالب داستان و رمان بیان کرد. گاه لازم است اثر تاریخی باشد و از دید خود اهل‌بیت (ع) گاه لازم نیست کار تاریخی باشد و می‌توان در رمانی امروزی و مدرن به وقایع زمان معصوم اشاره کرد.

راحت‌ترین کار همین است که همان رمان معاصر با نشانه‌هایی از زندگی معصوم نوشته شود. در مرحله بعد کار سخت‌تر آن است که رمانی تاریخی با یک داستان تخیلی طراحی کرد و به‌واسطه شخصیت‌های خیالی و یا اشخاصی که فقط نامی از آن‌ها در تاریخ برده شده و محدودیتی در پرداخت خیالی آن‌ها نیست، معصوم را هم تا حدی در ماجراها نشان داد. اما کار بهتر و صدالبته مشکل‌تر این است که شخصیت معصوم نقش پررنگ‌تری داشته باشد و مخاطب از نزدیک شاهد کنش و واکنش و عکس‌العمل معصوم در کشمکش‌های مختلف باشد. متأسفانه برخی نویسندگان همین مرحله سخت‌تر را انتخاب می‌کنند و چون در عمل نمی‌توانند معصوم را درست شخصیت‌پردازی کنند؛ او را بیش از حد زمینی نشان می‌دهند و با لحن کوچه‌بازاری و شخصیت‌پردازی ضعیف به خواننده معرفی می‌کنند. چیزی که با خواندن این رمان‌ها به ذهن خواننده متبادر می‌شود جوانی امروزی با تیپ مد روز است. این کار موجب وهن شخصیت مقدس می‌شود. از طرفی اگر هم قرار باشد همیشه از دور و با فاصله به زندگی اهل‌بیت (ع) پرداخت، نتیجه‌اش این می‌شود که مخاطب هرگز نمی‌تواند با معصوم ارتباط ذهنی پیدا کند.

فکر می‌کند ایشان فردی آسمانی است که همیشه از الطاف خداوندی بهره‌مند است و هیچ مشکل زمینی ندارد. شیطان وسوسه‌اش نمی‌کند و به غیب آگاه است و همیشه سفره بهشتی برایش پهن است. غم نان و درد جان ندارد و به دیگر سخن، چون هیچ مشکلی ندارد پس فقط عبادت می‌کند و مطمئن است که به بهشت می‌رود. هرچند همه این امکانات و نعمات برای معصومین (ع) فراهم است؛ اما آنها مختار نیستند همیشه از این مواهب استفاده کنند. داستان خوب باید این شُبهه را از ذهن مخاطب پاک کند تا ارزش سختی‌ها و مرارت‌هایی که ائمه اطهار کشیده‌اند، روشن شود. همه باید بدانند معصومین (ع) هم مثل بقیه مردم کار و زندگی کردند؛ مشکل معیشتی داشتند و گاه همسران و فرزاندان‌شان تابع آنها نبودند. گاه بستگان‌شان مخالف افکار آنان بوده و همیشه حکومت وقت و عمالش با آنها سر مخالفت داشتند. گرسنگی و تشنگی را با تمام وجود حس کرده و بیمار شده‌اند؛ شکنجه شده و درد کشیده‌اند. با انواع مشکلات مبارزه کردند و کارشان به زندان و سیاهچاله و شهادت رسیده است. مثل همه انسان‌ها، شخصیتی زمینی داشتند؛ اما به واسطه ایمانشان با بقیه متفاوت و آسمانی بودند. در شخصیت‌پردازی درونی و بیرونی معصوم باید توصیفات نزدیک به واقعیت یک انسان عادی باشد.

-آیا در مستند داستانی نویسنده می‌تواند فلش‌بک بزند و به زمان گذشته برود؟

این سؤال مثل این است که بپرسیم می‌شود برای رمان عنوان انتخاب کنیم؟ مسلم است بازی با زمان و مکان خللی در روایت داستان مستند و تاریخی وارد نمی‌کند. در بازگشت به گذشته و یا گذشته دورتر، اثر با توجه به همان ویژگی‌های داستانی و ساختار غیرخطی داستان روایت می‌شود. در این ساختار بیانی، هم نویسنده مهارتش را نشان می‌دهد و هم مخاطب حواسش را جمع می‌کند تا در نهایت خودش عناصر زمان و مکان و نحوه گذشت زمان و تأثیر آن را بر شخصیت‌ها دریابد.

-یکی از ابعاد چالش‌برانگیز تخیل در مستندنگاری، افزودن شخصیت‌هایی است که در واقعیت وجود نداشته‌اند. در مستند داستانی اگر شخصیتی در یک واقعه تاریخی نباشد، آیا نویسنده اجازه دارد شخصی را در آن واقعه وارد کند؟

هر اثری ویژگی‌های خاص خودش را دارد، و نمی‌توان یک نسخه کلی برای همه کارها پیچید. فرض را بر این می‌گیریم که قرار است یک حدیث از زبان یک معصوم (ع) بیان شود. کسی نمی‌داند آن حدیث در چه مکان و زمان خاصی عنوان شده است و یا اینکه جزئیات و دلیل روایت آن چیست. حال می‌توان یک زمان و مکان فرضی برایش در نظر گرفت و یک شخصیت خیالی فرعی که به قول شما در آن زمان و مکان نبوده، سوالی از معصوم (ع) بپرسد و جوابش آن حدیث باشد؛ البته به شرطی که تمام شخصیت‌ها، احتمالات و فرضیات تخیلی با آن واقعه واقعی سنخیت داشته باشد.

در این صورت نمی‌توان بر نویسنده و کتابش خرده گرفت که چنین وقایعی در تاریخ وجود نداشته است. از طرفی بدون اینکه تاریخ را تحریف کرد و یا شخصیتی اصلی غیرواقعی خلق کرد که در تاریخ نبوده؛ می‌توان داستان‌های فرعی و یا شخصیت‌های فرعی تخیلی خلق کرد تا به اصل ماجرای تاریخ خدشه‌ای وارد نشود. به‌طور حتم شخصیت‌های فرعی زیادی در تاریخ بودند که نقشی در ماندگاری آن داشتند اما اکنون اسمی از آنها در میان نیست.

-راه انجام این کار چیست؟

نویسنده می‌تواند به این افراد جان بدهد و وارد ماجراهای کارش بکند. وقتی تحقیقات لازم انجام و بستر تاریخی کار آماده شد نویسنده بسته به موضوع داستان، برای شخصیت معصوم و دیگر شخصیت‌های واقعی، به میزان حضور آنها در رمان، براساس واقعیت‌های موجود، طراحی موقعیت خواهد داشت. سپس این شخصیت‌های تخیلی و فرعی را وارد کرده و با رعایت همان ویژگی‌های آن عصر، پیرنگش را کامل و داستان‌پردازی خواهد کرد. در این شکل هم داستان گفته شده و هم تاریخ؛ هرچند بالاخره دست نویسنده همچنان بسته است و نمی‌تواند هر طور که دلش می‌خواهد شخصیت‌پردازی کند و سیر حوادث را پیش ببرد.

نویسنده‌ها به خود حق می‌دهند برای دراماتیک کردن واقعه‌های تاریخی به کم‌کردن یا افزودن برخی شخصیت‌های تخیلی اصلی و رویدادهای واقعی اقدام کنند و در جواب مخالفان اعلام کنند کاری به اصل تاریخ ندارند و تنها تصورات خودشان را درباره به عنوان مثال بخشی از تاریخ اسلام مکتوب کرده‌اند. نویسنده‌ای که جهان رمانش را از دریچه جهان‌بینی خود به مخاطب نشان می‌دهد، به دلیل تمرکز بر جذابیت‌های ظاهری اثر، قدرت تفکیک آن را از واقعیت جهان ندارد؛ بنابراین مخاطب دچار سردرگمی و نهایتاً بحران روحی در مورد جهان و خدا می‌شود. تغییراتی که به لحاظ درام در برخی وقایع، شخصیت‌ها و وضعیت‌های تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی رخ می‌دهد؛ اگر به روح حاکم بر وقایع تاریخی و رابطه علّی و معلولی حوادث لطمه نزند، قابل قبول است؛ اما تغییراتی که وقایع دینی را به لحاظ واقعیت تاریخی دچار تحریف می‌کند، توجیه دراماتیک ندارد.

-به نظر شما بهترین زاویه دید برای مستند داستانی چیست؟

هر زاویه دیدی محاسن و معایبی دارد که نویسنده با علم به آنها دست به قلم می‌برد. هر محدودیتی برای نویسنده و خواننده جذابیت خاص خودش را دارد. البته بسته به اینکه این مستندداستانی و رمان، مربوط به اهل‌بیت (ع) و تاریخ اسلام باشد یا نباشد، ماجرا فرق می‌کند. هرگز نمی‌توان گفت بهترین یا بدترین زاویه‌دید چیست؟ اگر نویسنده متبحر باشد از بدترین زاویه‌دید بهترین اثر را خلق می‌کند و برعکس. اول شخص محاسن مشخص خودش را دارد؛ اما محدودیت‌هایش باعث می‌شود راوی در بیان وقایع تاریخی و ارائه فضاسازی مستندات، دچار خودگویی و توصیفات مستقیم بشود. ویژگی دوم شخص هم آن گونه است که گویا راوی خواننده را مخاطب قرار می‌دهد. این هم شیوه بیانی خوبی است و خواننده حس می‌کند خودش تنها مخاطب نویسنده و اصلاً خود قهرمان است که اعمالش را در آینه روبه‌رویش و یا پرده سینما می‌بیند. در سوم شخص هم اگر دانای کل نامحدود باشد برای آثار ماجرامحور کاربرد بیشتری دارد. اگر هم دانای کل محدود باشد برای آثاری که شخصیت‌محور هستند، بهتر است. در اغلب موارد دانای کل محدود بهترین و راحت‌ترین راه برای نوشتن داستان کوتاه و یا رمان است؛ اما حکم قطعی نیست.

-آیا ارجاع دادن منابع و توضیح برخی واژه‌ها در پاورقی در مستند داستانی ضرورت دارد؟

به هیچ‌وجه با پاورقی در رمان، داستان و مستندداستانی موافق نیستم؛ البته متأسفانه در برخی از آثار داستانی دیده می‌شود. داستان، مقاله علمی و اثر پژوهشی نیست که برای هر جمله و ماجرایش بخواهیم سند و فَکت علمی بیاوریم تا ثابتش کنیم. همین که منابع کلی در انتهای اثر بیاید کفایت می‌کند، هرچند وجود آن هم ضروری نیست. به جرئت می‌توان گفت اگر در مقدمه رمانی کاملاً تخیلی عنوان شود که آن رمان براساس واقعیت نوشته شده؛ مخاطب علاقه بیشتری به مطالعه آن پیدا می‌کند بنابراین ذکر منابع هم گاهی این توهم را ایجاد می‌کند که تمام جزئیات یک داستان تخیلی و یا داستان مستند، همگی واقعی است.

البته در اهمیت تحقیقات نویسنده و داشتن منابع متعدد شکی نیست. برای نوشتن داستان مستند و تاریخی اولین نکته، اطلاع دقیق نویسنده از تاریخ و جغرافیاست. تا زمانی که ویژگی دوره و دیار وقوع داستان مشخص نباشد، مخاطب مکان و زمان درست وقوع وقایع را درک نخواهد کرد تا بخواهد درباره شخصیت‌ها و ماجراها داستان‌سرایی کند. امکان ندارد کسی بخواهد داستان مستند و واقع‌گرا بنویسد و کاری به آب‌وهوا، پوشش گیاهی، حیوانات و کوه‌ها نداشته باشد. ذکر این جزئیات علاوه بر اینکه موجب فضاسازی و باورپذیری داستان خواهد شد، در امر گره‌افکنی و گره‌گشایی هم به کار نویسنده خواهد آمد. با علم به اینکه شهر مکه در بستر کوهستان بنا شده و با بارش باران، سریع سیلاب به راه می‌افتد و آب به زمین فرو نمی‌رود، می‌توان گره داستانی خلق کرد و یا به شکلی، بهانه گره‌گشایی یک گره‌افکنی را ایجاد کرد. برای معادل کلمات هم می‌توان در خود متن داستان، کدهایی ارائه کرد تا مخاطب متوجه شود به عنوان مثال فلان مکان و فلان وسیله چیست؟ در واقع نباید خواننده وسط خوانش برود سراغ پاورقی و یا تلفن‌همراهش تا معنی آن واژه را بداند؛ بلکه خود متن همان جا و یا در صفحات بعدی باید به‌صورت غیرمستقیم معنی و مفهوم مورد نظر را ارائه دهد.

من حتی با آوردن ترجمه دیالوگ‌های غیرفارسی در پاورقی مخالفم. نویسنده باید در عمل و عکس‌العمل گوینده و شنونده نشان دهد که آن شخص چه می‌گوید و نیازی به ترجمه دقیق کار در پاورقی نیست. هر چقدر محدودیت‌ها بیشتر باشد مخاطب بیشتر در پی کشف ماجرا خواهد بود و وقتی مخاطب مجبور می‌شود به‌خاطر خواندن پاورقی از متن داستان جدا شود و دوباره به داستان برگردد، فاصله‌گذاری ایجاد شده و دیگر حس واقعی و ممتد بودن داستان به خواننده منتقل نمی‌شود؛ عواطف و احساسات مخاطب ناگهان قطع می‌شود و از دنیای داستان به دنیای واقع پرتاب می‌شود. مثل اینکه برای فیلم زیرنویس بگذارند که این واقعه مربوط به کجاست و یا راوی یک نریشن بخواند تا بیننده بفهمد ماجرا چیست؟ آن موارد هم موجب فاصله‌گذاری می‌شود و ضعف فیلم و کتاب در بیان مستقیم وقایع است. مؤلف باید دنبال جایگزین‌های هنری‌تری برای این موارد باشد وگرنه گذاشتن کپشن و پاورقی هنری ندارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها