به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اولین کتاب از سری مجموعۀ گفتوگوی شرق و غرب با عنوان «تفاوت؛ گفتوگوی مصطفی شریف با ژاک دریدا دربارۀ اسلام و غرب» توسط نشر افکار منتشر میشود.
آشنایی هرچند اجمالی با اندیشۀ ژاک دریدا دیدگاه سرسختانهاش دربارۀ نه تنها متافیزیک غربی، بلکه در خصوص هرنوعی از متافیزیک را بر ما آشکار میسازد. دریدا در آثار متعدد خود پیگیر این هدف است که مدرنیته و سوژۀ غربی را واسازی کند، متافیزیک حاکم بر آن را عیان سازد و آنگاه نسبت درهمتنیدۀ این متافیزیک دنیوی را با مسیحیت هویدا کند. لیکن در مواجهه با اسلام وضعیت فلسفیدن او پیچیدهتر به نظر میرسد. انتظاری از او نیست تا به عنوان فیلسوفی غربی از اسلام سخن بگوید و او نیز چنین نکرده است.
از حیث روششناسی و بنا بر نوع فلسفهورزی او میباید چشم داشت که فلسفۀ دریدا در قبال نهاد اسلام نیز نگرش سرسختانهاش در مواجهه با متافیزیک را پی بگیرد. او این کار را به ساکنان سرزمینهای عینی و ذهنی اسلام وامیگذارد. همواره در نوشتار او برای مخاطباناش در این سرزمینها فراخوانی به نقد متافیزیک حاکم بر جهانشان وجود دارد. نخستین کلاف این پیچیدگی، سکوت حرفهای معقول و قابل انتظار وی در قبال دین اسلام است. دریدا در این کتاب نیز درباره اسلام چندان سخن نمیگوید، اما چنان که از کلام و زندگیاش برمیآید، مالامال از اندیشه الجزایر و مسلمانان است. چنان به زادگاهش، الجزایر، پیوستگی دارد که یکی از اساسیترین بخشهای دستگاه فلسفیاش یعنی موضوع «تفاوت» و «دیگری» را برآمده از حس «نوستالجریا» ی خویش - نوستالژیاش درخصوص الجزایر - میداند.
«میراث فرهنگیای که از الجزایر به من رسیده، چیزی است که احتمالاً الهامبخش آثار فلسفیام بوده است». این کتاب سند محکمی بر دلمشغولی او راجع به مسلمانان است. زمانی که باخبر شد سرطان به جانش افتاده، مستقیم از بیمارستان به کنفرانس آمد تا دربارۀ اسلام و غرب سخن بگوید. «اگر هر جلسه دیگری بود نمیتوانستم حاضر شوم». پیچیدگی موضوع اینجا آشکار میشود منتقد متافیزیک چه میتواند دربارۀ دینی بگوید که مایل به سخنگویی دربارهاش نیست؟ چگونه میتواند جایی حاضر باشد که در آن غیبت دارد؟
نظر شما