شهرام شفیعی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در مورد کمیت و کیفیت ایرانیبودن شخصیتهای ساختهشده در ادبیات کودک و نوجوان، گفت: پیش از اینکه به پاسخ این سوال بپردازیم، باید به مهارتی در نویسندگی اشاره کنم که به آن مهارت «نزدیکشدن به واقعیت» میگوییم. همیشه الزاماً پرداختن به خیال و رویاپردازی یا فانتزی به معنای قوت اثر هنری نیست. گاهی من در این دیدگاهِ خودم مقداری افراط میکنم و تخیل را اینطور تعریف میکنم؛ تخیل، قدرت نزدیکشدن به واقعیت به شیوه شخصی است. اگر تخیل را اینطور تعریف کنیم، دستمان بسیار باز خواهد شد و وهمپردازیها یا فانتزیهای غیراصیل از فضای کار ما دور میشوند؛ درنتیجه موفق میشویم به واقعیت نزدیک شویم، واقعیت را در قدم اول ببینیم، خوب ثبتش کنیم و به مخاطب ارائه دهیم. شخصیتها هم بخشی از واقعیت هستند؛ اگر ما این نیرو را داشته باشیم موفق میشویم شخصیتهای دنیای اطرافمان را خوب ببینیم و خوب بشناسیم و تصویری از آنها داشته باشیم. به نظرم، ما نویسندگان ایرانی در این زمینه باید بیشتر تلاش کنیم.
او افزود: بسیاری از تیپها، شخصیتها، گرایشهای مختلف شخصیتی و رنگآمیزیهای مختلف شخصیتی وجود دارد که آنها را در آثار ادبیات کودک و نوجوان کمتر میبینیم. مقداری کار شده است؛ اما با توجه به آن مقداری که در دنیای واقعیت هست و ظرفیتهایی که وجود دارد، به اندازه کافی به این مسئله نپرداختهایم.
نویسنده مجموعه «جزیره بیتربیتها» درباره وضعیت نقد ادبی در ادبیات کودک و نوجوان نیز بیان کرد: نقد ادبی اگر به معنای نقد آکادمیک باشد، باید منطبق بر نظریههای ادبی مطرح شود و بعد بر آن اساس، میزان موفقیت نویسنده را نه ارزشیابی بلکه تحلیل کند؛ یعنی چگونگی موفقیت را تحلیل کند و ریشههایش را پیدا کند. به نظر من، نقد در معنای ارزشیابی، کمرنگترین وزن خودش را پیدا میکند و از این نظر جای کار وجود دارد.
شفیعی در ادامه عنوان کرد: من خیلی زود از جلسات نقد و بررسی گریزان شدم. در ابتدای کار نویسندگیام در جلساتی شرکت میکردم که به صورت منظم و هفتگی تشکیل میشد. شاید یکی دو سال در آن جلسات شرکت کردم و بعد، طی این سیوچندسال، در هیچ جلسه نقد و بررسیای شرکت نداشتم. متأسفانه بعضیوقتها هم میبینم جلساتی تشکیل میشود که حضار آن، بچهها هستند و عنوان آن جلسات را جلسات نقد و بررسی از طرف بچهها میگذارند که به نظر من، برای بچهها چندان مفید نیست. بهتر است که ما مهارتهای چگونه باهم خواندن و چگونه باهم درباره آثار حرف زدن را یاد بگیریم و این مهارتها را به بچهها بیاموزیم. موضوعاتی مثل چگونه لذتبردن از آثار ادبی، فلسفه ادبیات، اینکه ادبیات چه کاربردی در ذهن ما و روح ما دارد و اینکه اصلاً چرا ادبیات زیباست، چگونه میتوان از این زیبایی استفاده کاربردی کرد و… به طور غیرمستقیم باعث میشود ما از آن نقد ارزشگذارانه، هراس داشته باشیم.
نظر شما