به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بابل، نشست نقد و بررسی کتاب «مسافر جمعه» با حضور سمیه عالمی نویسنده اثر و سیده عذرا موسوی مدرس داستان نویسی و منتقد برگزار شد.
در ابتدای این برنامه، نویسنده با اینکه «مسافر جمعه» نخستین رمان چاپ شده از وی است اظهار کرد: زمان نوشتن این رمان شخصیتهای تاریخی ای را شناختم که کمتر صدایی از آنها شنیده شده بود.
وی افزود: هر نویسندهای بعد از نوشتن رمانش دچار همان تغییراتی میشود که برای شخصیتهای رمانش رخ داده. به بیان دیگر اگر آن چیزی که قرار است از نویسندگی برای یک نویسنده رخ دهد اتفاق بیفتد، زندگی نویسنده بعد از هر رمان به زندگی قبل از نوشتن رمان و بعد از نوشتن آن تقسیم میشود و رمانی که نتواند منجر به کشف و شهود در نویسنده شود، قطعاً نمیتواند رمانی اثرگذار باشد.
عالمی به ضرورت پژوهش در نگارش رمانهایی که بستر تاریخی دارند اشاره کرد و گفت: برای اینکه بتوانم تصویر درستی از جغرافیایی که داستان در آن روایت میشود یعنی خراسان و قم دهه ۴۰ داشته باشم، مجبور شدم در عکاسخانههای قدیمی این شهرها جستجو کنم و عکسهای قدیمی از آن دوران را ببینم تا هرچه بیشتر بتوانم تصویر واقعی تری از آن دوران در رمانم ارائه دهم.
سهم عمده ادبیات در ماندگار کردن اندیشهها
در ادامه این نشست منتقد برنامه با بیان اینکه در فرایند نوشتن رمان مسافر جمعه همراه نویسنده بوده، تصریح کرد: به طورکلی ادبیات سهم عمده و بسزایی در ماندگار کردن اندیشه و آرمان ها دارد و در این بین داستان و رمان جایگاه ویژهای دارند چون داستان برشی از زندگی است و این امکان را به ما میدهد که با شخصیت همراه بشویم و احساسات و فراز و فرود زندگی او را تجربه کرده و با شخصیت داستان همذات پنداری کنیم.
موسوی تأکید کرد: همین همراهی در فراز و فرودها و همذات پنداری است که رمان و داستان را بستری برای ارائه آرمانها، اندیشهها و نوع نگاه ما به دنیا و به هستی فراهم می کند.
وی در ادامه با اشاره به شخصیت اصلی داستان «مسافر جمعه» گفت: در این رمان با یک جوان روستایی نا آگاه و کم سواد مواجهیم که هیچ اطلاعی از وقایع بزرگ در حال شکلگیری در جامعه را ندارد ولی این جوان در پایان داستان به انسانی آگاه تبدیل میشود و با جستجوگری، تلاش میکند تا فهم خود از دنیای درون و بیرون را افزایش دهد.
موسوی ادامه داد: نکته مهم این است که در داستان، آن کسی تبدیل به شخصیت داستان می شود که دارای آگاهی و اراده باشد. در ابتدای داستان این اراده و آگاهی در رسول وجود ندارد و مثلاً رسول آگاهانه اعلامیهها را از لای طاقههای پارچه بر نمیدارد که به گروه سیاسی خاصی کمک کرده و از بروز اتفاق برای آنها جلوگیری کند یا آگاهانه محسن را در صحنه فیضیه نجات نمی دهد بلکه خیلی کارها را به صورت غریزی انجام میدهد ولی در پایان داستان، این آگاهی و اراده را از رسول میبینیم که مثلاً تصمیم میگیرد که به خانه امام برود. در واقع از اینجا به بعد می بینیم که پازل شخصیتیاش در حال کامل شدن است تا بتواند به یک شخصیت محکم دست پیدا کند.
لزوم پژوهش در داستانیهایی که در بستر تاریخی روایت میشوند
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: در داستانهای تاریخی نویسنده لازم است پژوهش دقیق و گسترده داشته باشد چرا که نویسنده هم از موضوع تاریخی فاصله زمانی دارد و هم ممکن است فاصله مکانی داشته باشد. از این رو به دو روش میتوان پژوهش را انجام داد.
وی افزود: یک مرحله پژوهش قبل از نگارش اثر است برای اینکه نویسنده بتواند درباره موضوع به شناخت کافی برسد تا اثر هنری خلق کند و دیگری پژوهش حین نگارش اثر است که در راستای تکمیل پژوهش قبل از نگارش انجام میشود.
این مدرس داستان نویسی تصریح کرد: در «مسافر جمعه» جنبه پژوهشی کاملاً واضح است و نویسنده مطالعات کتابخانهای زیادی داشته و به نظر میرسد اینقدر این پژوهش قوی بوده که قدرت فضاسازی از قدرت شخصیت پردازی بیشتر است و به فضا بیشتر از آدمها پرداخته شده است.
موسوی ادامه داد: خواننده درباره رسول به شناختی کلی میرسد ولی درباره سایر شخصیتها اطلاعات زیادی به خواننده داده نمیشود ولی درباره فضا و جغرافیای شکل گیری این داستان، جزئیات دقیق به خواننده داده میشود.
وی افزود: تجربه زیسته در تمام عناصر داستان میتواند تأثیرگذار باشد برای مثال سبک زندگی، جنسیت، محل زندگی و به طورکلی هرآنچه که مربوط به زندگی زیسته نویسنده است میتواند در پرداخت هرچه بهتر و بیشتر عناصر داستانی کمک کننده باشد.
موسوی با اشاره به استفاده نویسنده از ظرفیت داستان بومی و اقلیمی در داستانش، گفت: نویسنده در این داستان به دو منطقه پرداخته که یکی فتح آباد روستایی از توابع سیزوار است ودیگری قم. ولی رویکرد نویسنده برای پرداختن به این دو منطقه با هم فرق میکند. رویکر نویسنده در پرداختن به فتح آباد ارائه آداب و رسوم و اصطلاحات و ضرب المثلها است ولی رویکرد نویسنده درباره قم، پرداختن به جغرافیا است و به مکانها بیشتر اشاره دارد.
استفاده از ظرفیتها در راستای غنی سازی داستان
این نویسنده و مدرس داستان نویسی در بخش دیگری از سخنان خود درباره لزوم استفاده از همه ظرفیتها برای غنی سازی یک داستان تصریح کرد: از ظرفیتهای دیگری که نویسنده از آن استفاده کرده، استفاده از ظرفیت داستانهای معمایی در داستان است. نویسنده با طرح کردن یک معما در ابتدای داستان، تعلیق و کششی را در داستان ایجاد کرده و مخاطب را با خود همراه میکند و به واسطه دلهرهای که ایجاد میکند، خواننده را مجبور به حدس زدن کرده و مدام از معماهای کوچک دیگر برای حفظ جذابیت و انرژی داستان استفاده میکند.
وی افزود: همچنین نویسنده با زاویه دیدی که برای خودش در نظر گرفته و شخصیتی که در داستان پرداخت کرده، کشف و شهود مخاطب را همزمان با کشف و شهود شخصیت داستان کرده یعنی خواننده زمانی از یک موضوع در داستان آگاه میشود که رسول درباره آن به آگاهی میرسد و در پایان خواننده همراه با رسول به یک مکاشفه میرسد. این همزمانی میتواند برای مخاطب جذاب باشد و این حس را ندارد که راوی دستش جلوتر است.
داستان، راهی برای حفظ حافظه تاریخی
موسوی در بخش پایانی سخنان خود به لزوم استفاده از ظرفیت داستان برای حفظ حافظه تاریخی ملت اشاره کرد و ادامه داد: نویسنده در این داستان تلاش کرده تا بر اساس منابع مکتوب قابل اعتنا و استناد، داستان خود را در بستری تاریخی روایت کند که این موضوع بسیار حساس و البته مهم است چرا که تاریخ همواره صحنه بازی قدرتمندان بوده و در این صحنه همواره سعی شده تا با قطع دسترسی ملت با گذشته و تاریخ خود، بازی به نفع صاحبان قدرت برگردانده شود و حافظه تاریخی ملت را پاک کرده و چیزی که خودشان تمایل دارند را در ذهن مردم جای دهند.
وی تأکید کرد: همه نویسندگانی که دغدغه ایران را دارند، جا دارد تا از ظرفیت تاریخی برای روایتهای داستانی خود استفاده کرده و اجازه ندهند هویت تاریخی مخدوش و یا حافظه تاریخی ملت پاک شود.
موسوی تصریح کرد: تشویق خوانندگان به مطالعه تاریخ کار آسانی نیست ولی نویسندگان میتوانند با استفاده از ظرفیت روایت داستان در بستر تاریخی، روایت کننده برهههایی از تاریخ باشند. البته باید توجه داشت که قرار نیست نویسنده گزارشگر محض تاریخ باشد بلکه همانطور که «هوارد فاست» درباره اقتباس سینمایی از آثار ادبی میگوید، نویسندهای که میخواهد در بستر تاریخی داستانی را روایت کند، باید تمام مطالعات و پژوهشهایی که درباره برهه تاریخی مورد نظر یا واقعه تاریخی انجام داده را کنار گذاشته و داستان خودش را که مبتنی بر خیال است را بنویسد.
وی افزود: در «مسافر جمعه» اطلاعات تاریخی به چشم نمیآید و برخی فقط در حد تلنگر است. البته به شخصه اگر مشاور خانم عالمی در این رمان بودم، حتماً پیشنهاد میدادم که به واقعه همه پرسی ۶ بهمن سال ۴۱ هم پرداخته شود چرا که در این اتفاق بیش از ۳۰۰ هزار زن در همه پرسی شرکت کردند و با اتفاق، زمینه ظهور و بروز زنان در تاریخ و اجتماع فراهم شد.
در ادامه این نشست، نویسنده کتاب و منتقد برنامه به پرسشهای حاضران در جلسه درباره کتاب پاسخ دادند.
نظر شما