خبرنگار سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: کتاب «نسل زِد، نسل امید ایران» به بررسی و تحلیل عمیق ویژگیها، چالشها و فرصتهای نسل زِد در ایران میپردازد. در پیشگفتار این اثر، به کمسابقه بودن تاریخ پژوهش و تحقیق درباره این نسل اشاره شده و توضیح داده میشود که اکثر مطالعات انجامشده در این زمینه، عمدتاً به روش توصیفی و تعریفی پرداختهاند. به همین علت، این کتاب به عنوان نخستین پژوهش بومی و تألیفی در این حوزه شناخته میشود که میتواند به عنوان منبع مرجع برای پژوهشگران آینده در مطالعات نسل جوان و نوجوان کاربرد داشته باشد. نسل زِد، نسل متفاوتی است که نشانههای تأثیر عصر دیجیتال و هوش مصنوعی را به وضوح نشان میدهد. این کتاب در چهار فصل جامع و مفصل به مطالعه جوانب مختلف زندگی و اندیشههای این نسل پرداخته است؛ از تفکر تغییر و تفکر اثربخش گرفته تا ویژگیهای خاص و چالشهای زندگی واقعی آنان. همچنین، با تأکید بر تجربیات نویسنده در ارتباط نزدیک با این نسل، با محمد علی نویدی نویسنده این کتاب گفتگویی انجام دادم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
شما در کتاب اشاره کردهاید که نسل زِد به دنبال زندگی بهتر و متفاوت از نسلهای گذشته است. به نظر شما، این تفاوت دقیقاً در چه جنبههایی از زندگی آنها نمود پیدا میکند و آیا این تفاوت همیشه نشانه پیشرفت است یا ممکن است چالشهایی نیز ایجاد کند؟
این تفاوت و تغییر در زندگی نسل زِد و جوان امروز، شامل تمام جنبههای مختلف زندگی آنان میشود. اساساً محور و مدار زندگی نسل زِد و جوانان جدید با مدار و اساس زندگی نسلهای پیشین متفاوت است و این تفاوت ریشه در تغییر ابزارهای هوشمند زندگی نسل زِد دارد. در واقع، جهان و عصر نسل زِد، عصر اینترنت و دنیای دیجیتال است. بنابراین، در همه جنبههای مختلف زندگی، این تفاوت به وضوح و آشکار است. عصر نسل زِد، عصر هوش مصنوعی و فناوریهای نوین و انواع الگوریتمهاست. لذا، زندگی نسل زِد، تفاوت ماهوی و تأثیر بیشتری نسبت به زندگی نسل گذشته پیدا کرده است. با توجه به این امکانات و ابزارهای هوشمند، نسل زِد به حق در پی زندگی بهتری و متفاوتتر است. این تفاوت خود نشانه تغییر است و تغییر در همه جنبههای زندگی. اما آیا لزوماً این تغییر و تفاوت به معنی پیشرفت و توسعه محسوب میشود؟ اگر از دیدگاه نسل زِد به این موضوع بنگریم، بله، اصل این تغییر پیشرفت است. اما اگر برای پیشرفت قاعده تعریف کنیم و آن قواعد را ثابت و بدون تغییر در نظر بگیریم، ممکن است نسل زِد با چالشها، موانع و مشکلات مواجه گردد. از دید نسل زِد، چالشهای پیش رو نیز با چالشهای گذشته متفاوتاند. نسل زِد، با خلاقیت و نوآوری خاص خود و بهرهگیری از ابزارهای هوشمند، به دنبال حل و فصل این چالشهاست. پیشرفت یک معنای ثابت ندارد و نسبت به نسلها میتواند متفاوت باشد. مهم این است که از نگاه نسل زِد به زندگی بهتر و چالشهای آن و پیشرفت نگاه کنیم. نسل زِد تجربیات، آگاهی و دنیای مجازی و شبکههای کامپیوتری و دیجیتال را در دسترس دارد و امکانات و قابلیتهای بیشتری نسبت به نسلهای قبلی دارد و به همین دلیل به دنبال زندگی بهتری است. نسل زِد به دنبال زندگی زمینی و این جهانی است و نه زندگی عرشی، آسمانی و آن جهانی. در سراسر دنیا، نسل زِد به دنبال همین زندگی بهتر و روزمره است و در ایران نیز داشتن زندگی بهتر و مفیدتر، خواست اصلی این نسل میباشد. بنابراین، با ظهور نسل زِد، تلقی و برداشت نوینی از پیشرفت و زندگی بهتر و متفاوت وجود آمده و البته این تغییر و تحول چالشها و پرسشها و مشکلات و موانع خاص خود را دارد و نسل زِد در گرهگشایی خلاقانه مهارت دارد.
با توجه به نظریه تفکر اثربخش که در کتاب به آن پرداختهاید، آیا فکر میکنید نسل زِد ایران به اندازه کافی به این نوع تفکر دست یافته است؟ اگر نه، چه موانعی بر سر راه این نسل وجود دارد که مانع تحقق تفکر اثربخش میشود؟
تفکر اثربخش یعنی تفکر و تعقل و اندیشیدن معطوف به عمل و اثر. تفکر اثربخش آگاهی منتج و معطوف به نتیجه و فایده است. در واقع، در تفکر اثربخش، ما با دو رکن و اصل مواجهایم: اصل اول، بهرهمندی و به کارگیری نیروی خرد و اندیشه و قدرت فکر کردن؛ و اصل دوم، توانایی تبدیل آن اندیشه و فکر به عمل و اثر است. در هر کاری و رفتاری، آنچه باقی میماند، اثر است. اثر، اصل و عصارهٔ هستی است. نسل زِد به دنبال تفکری است که او را یاری دهد و تفکر انتزاعی، خواب و خیالی و بیاثر نباشد. آیا زندگی میتواند بهبود یابد و والاتر شود؟ آیا با تفکر آرمانی، ادعایی و غیر منتج، میتوان اصلاح و تغییرات سازندهای انجام داد؟ درست است که نسل زِد هنوز به عمق و ابعاد تفکر اثربخش احاطه و اشراف ندارد، ولی در عمل و متن زندگی، خواهان تفکر اثربخش است تا در زندگی خود تغییرسازنده و فزاینده ایجاد کند. نظریه تفکر اثربخش، در مقایسه با سایر تفکرات عقیم و بیاثر، بهتر شناخته میشود و نسل زِد به این موضوع و مفهوم آگاه است. تمام خیرآفرینیها و ارزشآفرینیها و پرهیز از اندیشههای منسوخ و تکبعدی، با رویکرد تفکر اثربخش قابل جبران است.
موانع و چالشهای اصلی تحصیل و تحقق تفکر اثربخش، به عدم توجه و تَفطُّن عمیق در نظریه و دیدگاه مربوط میشود. نسل زِد، بیش از حد و اندازه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و محیط وب و اینترنت غرق شده است. اگرچه لازمه و خاصیت زندگی نسل زِد، چنین است، ولی بدانیم ریشه و سرچشمه تولید علم و آگاهی، تفکر است و نسل زِد نیازمند تفکر و تجربه و شناخت تاریخ و فرهنگ ایرانزمین است. کسی که از ساحت تفکر و عقلانیت دور شود، سطحینگر و قشریگرا تربیت میشود و از اعماق و ژرفای زندگیاش غفلت میکند. بنابراین پرسش این است که نسل زِد چگونه میتواند بر موانع و چالشها فایق آید و چیره شود و در راه تفکر و تجربه نافع تمرین کند و مهارت فکری و عملی بیاموزد؟ راه تفکر اثربخش با اندیشیدن، پرسیدن، گفتوگو، نقد، تحلیل و ارائهٔ راهکارهای عملی و اثری گشوده میشود. یکی از موانع اصلی، تأمین معیشت و اقتصاد مناسب برای زندگی نسل زِد است. نسل زِد بیش از هر چیزی از تنگناهای اقتصادی و معیشتی نگران و دغدغهمند است. فکر مهاجرت و تلاش برای یافتن راهی برای رهایی و جستجوی زندگی بهتر از همین تنگناها و موانع نشئت میگیرد. اگر محیط و شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مهیا و فراهم شود، نسل زِد در وطن میماند و به فکر مهاجرت نمیافتد و با سرمایه فکری و عقلی و علمی، زندگی بهتری برای خود و دیگران میسازد. نکته مهم این است که تفکراثربخش و تغییر رشتهٔ اتصال انواع و اقسام امور و دغدغههای نسل است. چگونه میتوان نسبت به گذشته بهتر بود؟ این پرسش اصلی نسل زِد در ایران است. البته نسل زِد ایران همواره خود را با نسل زِد سایر کشورها و جوامع مقایسه میکند و امکانات و شرایط خود را رصد نمیکند.
شما در کتاب از نیاز به شناخت و آگاهی دقیق نسبت به نسل زِد برای تصمیمگیری و برنامهریزی سخن گفتهاید؛ به نظر شما سیاستگذاران و مدیران فعلی ایران تا چه حد این شناخت را دارند و چقدر در سیاستهایشان به ویژگیها و نیازهای این نسل توجه شده است؟
ریشه و سرمنشأ هرگونه تصمیمسازی، تصمیمگیری و برنامهنویسی به همان تفکر و اندیشه و اشراف عقلی و علمی در خصوص آن موضوع و نسل مربوطه برمیگردد. بدون شناخت و آگاهی از نسلها و شرایط عصرها، نمیتوان تصمیمگیری، سیاستگذاری و برنامهریزی کرد. متأسفانه با وجود تمام تلاشهای مدیران و سیاستگذاران و برنامهریزان فعلی، به دلیل فقر تفکر و فقدان شناخت و آگاهی لازم از وضعیت نسل زِد و جوان امروز ایران، نتیجه قابل قبول و اثربخش حاصل نشده است. مهاجرت نخبگان دلیل این ادعا است. کافی است در متن نسل زِد باشیم تا درد و دغدغه این نسل را بیشتر بفهمیم. اکثریت نسل زِد ایران به مدیران و برنامهریزان فعلی بدبین هستند و یک قهر واقعی و وجودی دارند. به عبارت دیگر، نسل زِد طبق یافتههای این پژوهش، عمیقاً حس میکند که در وطن خود، او را جدی نگرفتهاند. نسل زِد بهدرستی فکر میکند که مسئولین و مدیران و متولیان این نسل را نشناختهاند و با معیارهای خود، میخواهند آنان را قضاوت کنند.
بنابراین، لازم و شایسته است مدیران فعلی نسل زِد را بشناسند و از نزدیک یار و غمخوار این نسل باشند. مثلاً، نسل زِد از بیپولی و فقر مالی در عذاب است. این نسل تحصیلکرده و آگاه و بهروز و جهانی است و با معیارهای قدیمی و سنتی نمیتوان بر این نسل حکومت و حکمرانی کرد. بدینسان، مدیران و مسئولان نیاز به نسلشناسی، آیندهنگری و تغییر ذهنیت خود دارند. به اندکی تفکر بنشینیم: آیا این نسلها هستند که با توجه به مقتضیات و شرایط و تحولات، شکل میگیرند و قابل تغییر و دگرگونی هستند؟ یا سیاستها و برنامهها؟ تغییر سیاستها و تصمیمها و برنامهها، بسیار آسانتر از تغییر اجباری نسلها است. مدیران و نسل قبل، ضروری است در متن و واقعیت زندگی نسل زِد قرار گیرند تا معنی بیکاری و نارضایتی این نسل را بفهمند و سپس تصمیم بگیرند و برنامهریزی کنند. شناخت و آگاهی ناقص، نتیجه و اثر ناقص به ارمغان میآورد.
روش ترکیبی و میانرشتهای که در پژوهش این کتاب به کار بردهاید، چطور به شما کمک کرد تا به درک عمیقتری از نسل زِد برسید؟ آیا یافتههای شما با آنچه در مطالعات خارجی درباره این نسل آمده همخوانی دارد یا تفاوتهای چشمگیری مشاهده کردهاید؟
روش میانرشتهای و ترکیبی، یک روش کیفی و کمّی است که به نقش ساحتها و قلمروها و جنبههای مختلف و گوناگون در شکلگیری یک رفتار و رخداد توجه میکند. مثلاً، بروز و ظهور رفتار فردی را تکعلتی و تکعاملی نمیداند؛ بلکه به این مسئله دقت میکند که در این رفتار خاص، چه علل و عواملی مؤثر و مدخلیت دارند. سهم خلأ اقتصادی، خانوادگی، آموزش، محیط پیرامونی، حاکمیت و فضای اجتماعی، اختلالات روانی و گروه دوستان و سایر ناراحتیها، همگی در بروز یک رفتار ظاهراً ناهنجار دخیل هستند. بنابراین، روش پژوهشی میانرشتهای، کلیت و تمامیت یک موضوع و رخداد را در نظر میگیرد. پژوهش میانرشتهای به ریشهها و اعماق پنهان و لایهلایه توجه دارد. نسل زِد، نسلی متفاوت و متغیر است. تنها با نگاه سطحی و ظاهری و تکبعدی نمیتوان این نسل را شناخت. مسائل جهانی، ملی، اجتماعی، خانوادگی و سیاسی، همگی در تغییر و شکاف نسلی تأثیر عمیق دارند. چرا به جای فهم مسائل و کشف راهحل و ریشهشناسی، به حذف صورتمسئله بسنده میکنیم؟ روش پژوهشی میانرشتهای ما را به مشاهده تمام ابعاد و ریشهها و نتایج و اثرات دعوت میکند و به دیدگاه پژوهشگران عمق میبخشد.
در این پژوهش، یافتهها با یافتههای جهانی و مطالعات خارجی همخوانی دارد. این همخوانی و دقت در خصوص نسل زِد ایران امروز، در حدود پنجاه درصد است. تاریخ، فرهنگ، تمدن، ادبیات و دین و سبک زندگی در ایران با سایر کشورها و جوامع مختلف متفاوت است. نسل زِد ایران در نیمی از مسائل و مشکلات و حتی امکانات و تجهیزات (ابزارهای هوشمند و دنیای دیجیتال و اینترنت) مشابهت دارند. اما، با یک پرنده نمیتوان پرواز کرد. برای پژوهش درباره نسل زِد و جوان و نوجوان امروز ایران، هم به نگاه فلسفی و روانشناسی و جامعهشناسی و فرهنگشناسی و مدیریت و اقتصاد و جمعیتشناسی و از همه مهمتر انسانشناسی و غیره نیاز داریم و هم باید بخش تاریک وجود نسل زِد را مشاهده کنیم. نسل زِد تنها نسل نت نیست؛ محتاج به زندگی و معیشت است. محتاج به آبادانی و آزادی است. کدام نگاه و پژوهشی میتواند تمام ابعاد و زوایای زندگی نسل زِد را ببیند؟ نسل زِد بسیار پیچیده و لایهلایه و طیف طیف است. نسل زِد در ایران، طیفهای بسیار گوناگون و گستردهای دارد: طیف مذهبی، غیرمذهبی، بیکار، باکار، سیگاری و معتاد، و حتی کارتونخواب و آواره. کدام روش پژوهشی ما را به شناخت عمیق از نسل زِد نزدیک میکند؟ آیا تنها با ترجمه کتابهای روانشناسی غربیها و کشورهای توسعهیافته میتوان درد و مسائل و لایههای وجودی نسل زِد ایران را شناخت؟
شما نسل زِد را نسل امید ایران نامیدهاید. با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کنونی، فکر میکنید این نسل چگونه میتواند نقش مؤثری در ساختن آیندهای بهتر برای ایران ایفا کند و چه حمایتهایی از سوی نسلهای قبل برای تحقق این امید ضروری است؟
آینده چیست و چگونه شناخته و ساخته میشود؟ آینده یک امکان و قابلیت است که توسط همین نسلها شناخته و ساخته میشود. آینده از آسمان نمیافتد و از زمین نمیرود. برای ساختن آینده بهتر نیاز به تفکر اثربخش، علم متقن، تجربه مفید، پشتکار استوار، تلاش خردمندانه و همکاری و مشارکت همگانی داریم. نسل زِد نیاز به تفاهم و تعامل دارد تا پند و اندرز و نصیحت. نسل زِد واقعاً با نسلهای قبل متفاوتاند و خود را مملوک و رعیت نمیدانند و اساساً دوران ارباب و سلطان و رعیت و غلام گذشته است. نسل زِد بسیار ناراحت میشود وقتی والدین او در معرفیاش میگویند: «احمد پسرم غلام شماست!» نسل زِد فردیتی و شخصیت والایی پیدا کردهاند و در جوانی بزرگ شدهاند. پس، قدرت ساختن دارند؛ ساختن بهتر. چون ابزار شناختن را بهتر از نسلهای قبل در اختیار دارند. با وجود این، نسل زِد، خصوصاً در ایران، خود را از تجربه و حمایت نسلهای قبل و نسل Y و X بینیاز نمیدانند. در این کتاب بهطور مستند و مستدل این موضوع مورد پژوهش قرار گرفته است.
اگر ما و نسلهای پیشین و مدیران فعلی، این نسل را نشناسند و در شأن و منزلت وی با او برخورد نکنند و تفاهم و تعامل و گفتوگو نداشته باشند، دیگران برای نسل زِد ایران تصمیم خواهند گرفت و نسل جوان ما خواهد رفت. ساختن آینده بهتر ایران به تفاهم و تعامل همه ایرانیان و نسلهای آن نیازمند است. ایران کشوری کهن، دیار و دیرین فرهنگ و پُر از استعداد و توانایی است؛ اینک نسل زِد در متن و واقعیت ایران ایستاده است و با حمایت همگان میتواند به ساختن آینده ایران بیاندیشد و بکوشد. امید از شناختن و هدفگذاری کردن و ساختن تولید میشود. نسل زِد نسل امید ایران است، زیرا بهتر از قبل میشناسد و میتواند بهتر از قبل بکوشد. نسل زِد را بفهمیم و یار و مددکار او باشیم.
نظر شما