یکشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ - ۱۲:۱۶
قاسم صنعوي:دلم مي‌خواست جاي استاندال بودم

قاسم صنعوي مترجم كشورمان گفت:در هر شرايطي دلم مي‌خواهد جاي نويسنده كتابي بودم.گاهي دن كيشوت، گاهي سرخ و سياه، اما دلم مي خواهد كاش جاي استاندال بودم و "صومعه پارم "را من مي‌نوشتم.

 قاسم صنعوي در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) درباره كتابي كه دلش مي‌خواست جاي نويسنده‌اش بود،گفت: هر كسي در هر شرايط زماني و مكاني شايد دلش بخواهد كه جاي نويسنده  ديگري بود من هم بارها و بارها دلم خواسته است كه جاي خالق كتاب نويسنده ديگري بودم. 

وي افزود: مثلا در دوره‌اي دلم مي‌خواست كه جاي "سروانتس "رمان "دون‌كيشوت "را ي‌نوشتم  .
هرچند كه هنوز هم دلم مي خواهد.اما اگر قرار باشد كه نويسنده خاصي را در اين ميان  خيل نوسندگان ايران و جهان برگزينم دلم مي خواست جاي استدال بودم و از ميان كتاب‌هايش "سرخ و سياه" يا "صومعه پارم" را مي نوشتم. 

مترجم "با آهنگ باران "شعرهاي "يانيس ريتسوس "ادامه داد: شخصيت هايي كه " استاندال " در آثارش خلق كرده، خواننده را مجذوب خود مي‌كند، مثلا رمان "صومعه پارم "ماجراي جواني است كه در دوران اوج مخالفت كشورهاي مختلف با ناپلئون جانب ناپلئون را مي گيرد و دلش مي خواهد به ارتش او بپيوندد. اما زماني كه او تصميم‌اش را قطعي مي كند، نبرد نهايي ناپلئون به پايان رسيده است. 

وي در پايان گفت: همچنين در ميان آثار نويسندگان ايراني دلم مي‌خواست رمان" ياكوليا و تنهايي او" نوشته "تقي مدرسي" را من مي‌نوشتم. حال و هواي اين رمان را هيچ يك از رمان هاي ايران ندارد. 

من اين رمان را 50 سال پيش خوانده‌ام، اما آن قدر اين رمان عميق نوشته است كه سطر سطر آن هنوز مرا به فكري وا مي دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها