چاپ نخست كتاب «انديشه سياسي علينقي كمرهاي و فاضل هندي» نوشته علي خالقي،تهيه شده توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي و پژوهشكده علوم و انديشه سياسي، از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد./
بازبيني انديشه سياسي متفكران مسلمان در قرن دهم و يازدهم هجري كه عصر حاكميت سلاطين صفوي در ايران است، اهميت به سزايي در بررسي و تدوين منظومه فكري انديشمندان شيعي دارد؛ زيرا اين دوره از تاريخ شيعه، نقطه عطفي در انديشه سياسي شيعيان به حساب ميآمد.
در اين دوره با حاكميت سلاطين شيعه در ايران و خارج شدن شيعيان از اقليت تحت سلطه و تبديل شدن آنها به اكثريت حاكم در ايران و مهاجرت علماي شيعه از مراكز مختلف به ايران و همكاري آنها با دولت صفوي، زمينه شكلگيري فضاي گفتماني جديدي را براساس همكاري سلطان شيعه و فقيه عادل فراهم شد. محقق كركي، محقق اردبيلي، فيض كاشاني، محقق سبزواري، علامه مجلسي، شيخ علينقي كمرهاي و فاضل هندي در شكلگيري و گسترش اين فضاي گفتماني جديد نقش تعيين كنندهاي را ايفا كردند.
آراي سياسي هريك از انديشمندان مذكور به طور مستقل بررسي و تدوين شده است. در نوشته حاضر، انديشههاي شيخ علينقي كمرهاي و فاضل هندي اجمالا مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته و طبيعي است كه نويسنده اين اثر مدعي دست يافتن به همه انديشه اين متفكران بزرگ نبوده و تنها اجمالي از آراي آن دو را در اين مختصر گزارش كرده و اذعان داشته كه هنوز جاي كار تحليلي بيشتر درباره انديشههاي آنان وجود دارد.
مهمترين پرسشي كه ذهن علماي شيعه را در عصر حاكميت صفويه در ايران به خود مشغول داشته، چگونگي تطابق و همآهنگي ميان شرايط و وضعيت موجود در اين دوران و انديشه آرماني شيعه درباره حكومت بود. به عبارت ديگر، سوال علما در اين دوره آن بود كه چگونه ميتوان ميان سلطنت غير معصوم (شاه) كه مشروعيتي در انديشه آرماني شيعه ندارد، از يكسو و خدمات شاهان شيعه صفوي در ترويج آيين تشيع و حمايت از آن از سوي ديگر ارتباط برقرار كرد؟ آيا ميتوان حكومت آنها را به دليل انحصار حمايت از مذهب شيعه و پيروان آن به شاهان صفوي به رسميت شناخت و به همكاري با آنها پرداخت؟ در اين صورت، محدوده اختيارات هريك از آنها (شاهان و علما) تا كجا خواهد بود؟
در پاسخ به اين سوالها هريك از علماي شيعه نظرهاي خاصي را ارائه دادهاند. برخي از آنها مانند كمرهاي با تمييز ميان سلطان جائر و عادل، سلطنت پادشاهان عادل را در خارج از محدوده شرع به رسميت شناخته و همكاري علما را با اين سلاطين در اداره امور شرعي جايز ميدانند؛ بنابراين برخي از مناصب از جمله قضاوت، شيخالاسلامي و صدارت را برعهده گرفتند. ايشان همچنين با نگارش رسالههاي مختلف، خطاب به شاهان همعصر خود، آنها را در اعمال سياستهاي عرفي نيز راهنمايي كردند. نوشته حاضر رهيافتهاي شيخ علي كمرهاي را درباره آن چه گفته شد بررسي ميكند.
زندگي و زمانه
شيخ علينقيبن شيخ ابوالعلاء محمد هشام طغايي كمرهاي، ملقب به زينالدين و عزالدين، از علماي مشهور قرن يازدهم هجري در دوره صفويه است كه تقريبا در نيمه دوم قرن دهم در كمره فراهان به دنيا آمد و در همانجا رشد و نمو كرد. از چگونگي رشد علمي ايشان، در كتابهاي رجال گزارش دقيقي نيامده است و آن چه درباره ايشان ميدانيم اين است كه وي به دعوت امام قلي خان، حاكم فارس، در زمان سلطنت شاه صفي (1038-1053 هجري قمري) به شيراز آمده و به قضاوت در اين شهر منصوب شد؛ بنابراين ايشان پيش از اين تاريخ درجات عالي علمي را در همان منطقه فراهان سپري كرد. وي پس از تصدي پست قضاوت در شيراز، به دنبال اين كه خليفه سلطان از سوي شاه عباس دوم به صدارت برگزيده و اعتمادالدوله وي شد، به دعوت ايشان از شيراز به اصفهان آمد و به منصب شيخالاسلامي اصفهان كه بالاترين منصب ديني ـ سياسي بود، منصوب شد و تا آخر حيات خود، يعني سال 1060 هجري در اين منصب باقي ماند.
طبق گفته بزرگان، ايشان از فقها و متكلمان فاضل و جليلالقدر شيعه در اين دوره بود. به تعبير صاحب رياض، وي فردي «فاضل، عالم، متدين، متصلب در دين، فقيه، محدث، ورع، زاهد، تقي، عابد و نقي» بوده است. ايشان از لحاظ علمي، از سيدماجد بحراني و برخي ديگر از فضلاي شيراز چون اميراحمدبن زينالعابدين علوي بهره علمي گرفته و از محمدبن حسن عاملي نوه شهيد ثاني، شيخ بهايي و ميرداماد اجازه روايت گرفته است.
آثار به جاي مانده از آنها بيانگر جامعيت وي در علوم معقول و منقول است؛ البته تنها به برخي از آنها دسترسي هست كه در نگارش اين مقاله از اكثر آنها از جمله كتابها و رسايل زير استفاده شده است:
1. جامع صفوي: كمرهاي اين كتاب را در جواب افندي، مفتي دولت عثماني نوشته و فتواي او را مبني برجواز قتل شيعيان رد كرده است و منزلت شيعه را به اثبات ميرساند.
2. رساله لزوم وجود مجتهد در عصر غيبت: وي اين رساله را درباره لزوم وجود مجتهد در عصر غيبت نوشته است و با روايات مختلف آن را به اثبات ميرساند.
3. مسارالشيعه: اين كتاب اغلب مشتمل بر نقل احاديثي درباره ويژگي شيعيان و توصيه شاه صفي به رسيدگي و توجه به مومنان و فقراي شيعه و علماست.
4. هممالثواقب: كمرهاي اين كتاب را براي راهنمايي شاه صفي نوشته و در آن از برخي سياستهاي دولت صفوي انتقاد كرده است و با بيان جايگاه مذهب شيعه و علماي آن، لزوم توجه شاه صفي به علماي شيعه را گوشزد ميكند.
اوضاع سياسي ـ مذهبي عصر كمرهاي
شيخ علينقي كمرهاي، بيشتر عمر خود را در دوران حاكميت شاه عباس اول (996-1038 هجري قمري)، شاه صفي (1038-1053 هجري قمري) و شاه عباس دوم (1053-1077 هجري قمري) سپري كرد و در تمام اين دوران به ويژه در دوران حاكميت شاه صفي و شاه عباس دوم به نوعي درگير مسائل سياسي و اجتماعي بوده و مناصب اجتماعي و سياسي داشته است.
جايگاه سياست و حكومت در انديشه كمرهاي
مفهوم سياست: شيخ كمرهاي همچون ديگر انديشمندان اسلامي، «سياسةالعباد والبلاد» را به معناي «تدبير امور» و «تصرف در امور ديني و دنيوي» مردمان در جهت اصلاح و انتظام زندگي آنان دانسته و معتقد است كه از نظر شيعه، يكي از دلايل لزوم رياست و امامت در اجتماع انساني، همانا ضرورت تدبير سياسي و انتظام امور انسانها است؛ از اينرو به اعتقاد وي، علم به «كيفيت سياست» عباد و بلاد يكي از شرايط اساسي رئيس و امام از نظر شيعه است.
دين و سياست: براساس آن چه بيان شد ميتوان گفت كه كمرهاي سياست را تدبير و توامان امور ديني و دنيوي دانسته است.
ضرورت سياست و حكومت
با توجه به آن چه گذشت از نظر شيخ كمرهاي، تدبير امور مردمان يا سياستالعباد والبلاد يكي از ضرورتهاي غير قابل انكار زندگي اجتماعي انسانها تلقي ميشود و اين امر يكي از دلايل اساسي ضرورت امامت و رياست از نظر شيعه است؛ لذا ايشان در بيان ضرورت وجود يك رئيس در همه زمانها و مكانها مينويسد: «ان الضرورة قاضية بان للخلق لابد من رئيس قاهر مرشد؛ مقتضاي ضرورت عقل آن است كه انسانها همواره به رئيسي قدرتمند و مقتدر و هدايتكننده نياز دارند.»
انديشه سياسي فاضل هندي
بهاءالدين محمدبن حسن اصفهاني مشهور به فاضل هندي (1062-1137 هجري قمري) از چهرههاي برجسته علمي عهد اخير صفوي و از جمله فقهاي نامدار شيعه در اين عصر است. جايگاه رفيع علمي وي به ويژه به عنوان يكي از مروجان اصلي فقه اجتهادي در اين دوره (دوره اوج رواج نگرش اخباريگري)، اهميت بازكاوي انديشههاي فقهي سياسي ايشان را دو چندان كرده است.
در نوشته حاضر براي نيل به اين هدف، پس از معرفي اجمالي زندگي و اوضاع زمانه وي، ديدگاه وي را در زمينه موضوعاتي چون جايگاه سياست و ضرورت آن، منشا مشروعيت رياست و حكومت و انواع آن، چگونگي تعامل با حكومتهاي غير معصوم در عصر غيبت، رهبري و شرايط آن، حكومت مطلوب، چگونگي روابط مردم و حاكمان اسلامي و برخي از روشهاي مديريت جامعه اسلامي را مورد بررسي قرار داده است.
زندگي و شخصيت
ابوالفضل بهاءالدين محمد اصفهاني مشهور به «فاضل هندي» در سال 1062 هجري در اصفهان به دنيا آمد و پس از طي مراحل مختلف تحصيل علوم ديني در شمار فقيهان بلند پايه مكتب اماميه در اواخر دوره صوفي قرار گرفت. پدر وي، تاجالدين حسن اصفهاني مشهور به ملا تاج يا تاجالدين حسن از علماي بنام اصفهان در اواخر قرن يازدهم بود. فاضل هندي بيشترين بهره علمي خود را نيز از وي برده است و از او با عنوان «والدي العلامه تاج العمامة» ياد ميكند. وي علاوه بر پدرش از شاگردان علامه مجلسی نيز به شمار ميرود.
در منزلت علمي فاضل هندي همين بس كه وي در سنين پيش از بلوغ، تاليف را آغاز ميكند و به قوه اجتهاد دست مييابد. بزرگاني مانند ملا عبدالكريم فرزند ملامحمد طاهر قمي از ايشان با عناوين «امجدالفضلاءالعصر، اعظم علماءالدهر، اورعالمجتهدين و امتن اهلاليقين»؛ سيدعبدالله جزايري با عنوان «المفتي باصبهان»؛ حزين با عنوان «عمدةالمجتهدين» و محقق تستري با عناوين «عالم عامل، فاضل كامل، محقق مدقق، غرير فقيه و حكيم متكلم» تمجيد كردهاند.
سماهيجي از علماي معاصر فاضل هندي نيز در عين حال كه به خاطر تحريم نماز جمعه در عصر غيبت از سوي وي مورد انتقاد قرار گرفته بود، ضمن تاكيد بر صلاحيت، ديانت، عفت، صيانت و عدالت فاضل هندي، بر منزلت بالاي علمي او اذعان كرده است.
جايگاه علمي فاضل هندي
در زمان حيات علمي فاضل هندي در حوزه فقه شيعه، نگرش اخباري بيش از هرزمان ديگري در اصفهان رواج و حاكميت داشت و علامه مجلسي نماينده معتدل اين نگرش محسوب ميشد. اما در كنار اين حركت نيز مجتهداني چون آقاجمال خوانساري و فاضل هندي در ترويج مسلك اجتهادي بر مبناي استدلالهاي عقلاني و بهرهگيري از دانش اصول كوشش ميكردند، لذا ميتوان گفت كه فاضل هندي در اين دوره با نگارش كشفاللثام كه شرحي بر قواعدالاحكام علامه است و المناهجالسويه كه شرحي بر شرح لمعه شهيد ثاني است، در زمينه فقه اجتهادي نقش ممتازي را ايفا كرد. تاثير و جايگاه اين تلاشهاي اجتهادي وي در دوران بعدي به حدي است كه گفته شده صاحب جواهر، اعتماد زائدالوصفي به كتاب كشفاللثام فاضل داشته و چيزي از جواهر را نمينوشت مگر آن كه كشفاللثام در دسترس او باشد.
صاحب رياض و شيخ اعظم انصاري نيز در سطح گسترده از اين كتاب استفاده كردهاند. جايگاه او در فقه استدلالي شيعه تا جايي است كه صاحب جواهر درباره وي ميگويد: «لو لم يكن الفاضل في ايران ما ظنت انالفقه صار اليه؛ اگر فاضل هندي در ايران به منصه ظهور نميرسيد، گمان نميكردم كه فقه در آن جا به كمال خود برسد.»
وي از لحاظ مكتب فقهي، حلقه آخر مكتب فقهي محقق كركي در عصر صفوي است، چرا كه پس از او اين مكتب در اصفهان افول كرد و به حوزه نجف منتقل شد.
وي علاوه بر حوزه فقاهت در حوزه فلسفه و كلام نيز داراي انديشههاي درخشاني بود. او از جمله فقهاي شيعي است كه به تعبير دكتر ديناني، نه تنها با انديشههاي فلسفي مخالفت نداشته، بلكه خود در زمره فلاسفه نيز بوده است و با نوشتن چندين اثر فلسفي و كلامي، راه علوم عقلي را نيز براي مشتاقان اين علوم هموار ساخته است.
فاضل هندي به عنوان يكي از فقها و فيلسوفان اواخر عصر صفوي مانند ديگر علماي اين دوره با توجه به شرايط سياسي و اجتماعي، با پذيرش و رضايت از نوعي تقسيم قدرت ميان سلاطين صفوي و علماي مذهبي، بيشترين تلاش خود را در حوزه امور شرعي و تبيين مباني فقهي ـ سياسي و اجتماعي متمركز كرده است، بنابراين ايشان با تعريف سياست به تدبير امور جمعي انسانها و امر مُلكداري، يكي از ضرورتهاي زندگي جمعي انسان را تشكيل مدينه و در نتيجه، وضع قانون (سنت) و ايجاد عدالت دانسته و بر همين اساس وجود سان (قانونگذار) و معدل (مجري قانون و برقرار كننده عدالت) را ضروري شمرده و اين ضرورت را براي همه زمانها و مكانها لازم ديده است. وي براساس اعتقاد به پيوستگي اين نوع سياست با آموزههاي ديني، بر اين باور است كه ايدهآلترين فرد براي اين تدبير كسي است كه از حكمت نظري و علمي توامان برخوردار باشد، چرا كه چنين شخصي در واقع از فضايل نبوي برخوردار است و حق دارد كه به عنوان خليفه خدا بر روي زمين سلطنت كند و مردم او را اطاعت كنند.
بنابراين، وي همواره در عصر حضور نبي(ص) و امام معصوم(عليهمالسلام) و هم در عصر غيبت، رياست و ملكداري را از شوون كساني ميداند كه علاوه بر سياست و سلطنت ظاهري كه شرط لازم آن، علم به سياست و ملكداري است، عالم به مسائل دينيه بوده و از تقوا و عدالت كه شرط اساسي امامت ديني است، برخوردار باشند. بر همين اساس، وي منشا اصلي قدرت و حاكميت را از جانب خدا دانسته، نص الهي را براي تعيين حاكم و رهبري جامعه ديني لازم ميشمارد. به اعتقاد وي، رهبري جامعه اسلامي، تنها ملكداري و پادشاهي نيست، بلكه تصرف در همه امور ديني و دنيوي مردمان است ،پس بايد علاوه بر شرايط ملكداري، شرايط رهبري دينداري را نيز كه عبارت از عدالت و علم به احكام و آموزههاي ديني است، داشته باشد. بنابراين علاوه بر انتخاب و پذيرش از سوي مردم، اذن از سوي خدا و رسول و امام معصوم(ع) شرط اساسي براي تعيين چنين شخصي است.
بر اين اساس در عصر نبوت و امامت، حكومتي غير از حكومت پيامبر(ص) و امام معصوم(ع) و يا حكومت شخص ماذون از سوي ايشان مشروعيت ندارد. اما در عصر غيبت ايشان، ايدهآلترين نوع حكومت، حكومتي است كه فردي در راس آن قرار گيرد كه به واسطه علم به احكام الهي و اتصاف به عدالت و تقوا، از سوي امام عصر(عج) مرجع رسيدگي به امور و حوادث مردمان باشد. البته از آن جا كه چنين امري در شرايط حاكم بر دوران صفوي متصور نبوده است، ايشان نيز به صرف تصدي اموري چون قضاوت و اجراي حدود و بيان فتواي ديني از سوي علماي نايب و ماذون از سوي امام(ع) بسنده كرده و واگذاري سلطنت سياسي و ملكداري را به سلاطين صفوي پذيرفته است.
چاپ نخست كتاب «انديشه سياسي علينقي كمرهاي و فاضل هندي» در شمارگان 1200 نسخه، 164 صفحه و بهاي 33000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما