كريم فيضي، نويسنده جوان كشورمان، كتابي بنام «زندگي، عشق و ديگر هيچ» را با همكاري دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن منتشر كرده كه اين كتاب درباره تاريخ معاصر ايران و اوضاع فرهنگي و به خصوص تاريخ ادبيات كلاسيك ايران است.
فيضي، فوق ليسانس رشته فلسفه از دانشگاه تهران است كه تاكنون حدود پنجاه عنوان كتاب در زمينههاي فلسفه، فرهنگ، تاريخ و اخلاق منتشر كرده و در آيندهاي نزديك از او سه جلد كتاب ديگر بنامهاي حافظ معنوي (تفسير غزليات حافظ)، روانكاوي استادها، و گفتگو با دكتر شيرين بياني در دست تأليف است.
اين جوان آذري قصد دارد، مجموعهايي از مقالات سينمايي خود را تحت عنوان «يادداشتهاي دوربين» منتشر كند و زير چاپ ببرد.
نظر فيضي را درباره نقش ورزش در زندگي نويسندگان و نقش كتاب در زندگي ورزشكاران جويا شديم و او در پاسخ چنين گفت:
«نويسندگان هرچند كه دوستداران ورزش و بازيهاي مختلف ورزشي هستند، معمولاً خودشان ورزشكار نيستند و به صورت جدي به ورزش نميپردازند. به عبارت ديگر، ميان نخبگان اهل كتاب و فرهنگ و ورزش فاصلهاي وجود دارد كه گاه بسيار عميق است. اصولاً اشتغالات فكري و فرهنگي، مجال و فرصتي براي پرداختن به ورزش به صورت عملي باقي نميگذارد، هرچند كه مثل همگان آنها نيز ورزش را گاه تا حد شيفتگي دوست دارند. به عنوان مثال، اهل فرهنگ مثل غالب انسانها بازيهاي مربوط به فوتبال را در مقياس جهاني تعقيب ميكنند و شايد حساسيتي بيشتر از ديگران هم داشته باشند.
جالب است كه در ميان اهل فلسفه ايران، يكي از نامدارترين فيلسوفان آقاي دكتر رضا داوري است كه با وجود استادي دانشگاه و داشتن سمتهاي مهم فرهنگي و علمي از نوع رياست فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي و رئيس يونسكو شعبه ايران به شدت از دوستداران فوتبال است و با اينكه سني از او گذشته است، اكثربازيهاي جهاني و بخصوص بازيهاي حساس را پيگيري ميكند و تكتك آنها را ميبيند و حتي اگر زمان آن نصف شب هم باشد مينشيند و بازيها را با چشم ميبيند. جالب است كه دكتر داوري درباره ورزش و بخصوص فوتبال چندين مقاله مهم و معتبر هم نوشته است كه در برخي از نشريات عمومي منتشر شده است. همچنين داوري احتمالاً جز و معدود فيلسوفاني است كه براي نخستين بار از «فلسفه فوتبال» سخن به ميان آورده است.
از سويي شايعترين ورزش در ميان نخبگان علمي و فرهنگي مي تواند پياده روي باشد كه كسي آن را ورزش تلقي ؛ واقعيت اين است كه پيادهروي تنهاكاري است كه از عهده اهل قلم و علم و دانش ساخته است . اصولاً ورزش اهل انديشه پيادهروي است. البته ممكن است استادهايي باشند كه اهل ورزشهاي ديگر هم باشند كه من از آنها و ورزشهايشان شناخت كافي ندارم.
اما در مورد كتاب و ورزش يا ورزشكاران بايد بگويم عموما رابطه قرص و محكمي ميان ورزشكاران و كتاب برقرار نيست. شواهد و قراين نشان ميدهد كه ورزشكاران در جامعه ما، از مسائل فرهنگي اندكي دورند و اين البته اشتباه و اشكال نيست و بيش از هرچيز به ساختارهاي فرهنگي ما مربوط ميشود كه تا امروز نتوانسته است ارتباط كافي و لازم را با حوزهها و عرصههاي ديگر برقرار كند. شايد اگر شرايط مناسبتر ميبود و شاهد تعامل عرصههاي فرهنگ ورزش ميبوديم، اتفاقات مهم و ماندگار و ارزشمندي روي ميداد كه باعث نشاط اجتماعي و خلاقيتهاي بينظيري مي شد.
نظر شما