گزارش کتاب در رسانههای کاغذی دوشنبه سی و یکم شهریور 1393
جادههایی که به ادبیات ما «نه» گفتند/ عنوان یا تیراژ، مسأله این نیست/ شاعری که از شعر ناشناسي و فارسينداني مردم زمانه رنج ميبرد
امروز دوشنبه سی و یکم شهریور 1393 روزنامههای ایران، شرق، فرهیختگان، شهروند، مردم سالاری، اطلاعات و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب را منتشر کردهاند. گفتوگو با مجتبی مقصودی و چند یادداشت درباره زنده یاد غلامرضا بروسان، شاعر خراسانی از موضوعات خواندنی روزنامههای امروز است.
کتاب در روزنامه ایران
کشف هندسه معرفتی قرآن
روزنامه ایران در ستون صفحه اندیشه گزارشی از نشست نقد و بررسی کتاب «پیمان الهی با اهل ایمان» اثر محمد محمدیان منتشر کرده که در آن میخوانیم: «پیمان الهی با اهل ایمان» تألیف حجتالاسلام محمد محمدیان، عنوان مجموعهای 10 جلدی است که 89 آیه از قرآن کریم را با عنوان «یا ایهاالذین آمنو» و تفسیر و پرسشهایی درباره آنها در بر میگیرد.
25 شهریور ماه جلسه نقد و بررسی این اثر با حضور حجتالاسلام محمدعلی مهدویراد، دکتر حسن بلخاری و مؤلف آن در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
دکتر حسن بلخاری، عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران، که به عنوان منتقد در این جلسه حضور داشت به بحثی روششناختی پرداخت. بحثی درباره ماهیت تفسیر و تعبیر، و به نحوی کشف هندسه معرفتی قرآن. او هدف مؤلف را چنین توصیف کرد: «حجتالاسلام محمدیان تقسیمی جدید از صور قرآن ارائه کرده و یک فراز مشترک را تحت عنوان «یا ایهاالذین آمنو...» مبنا قرار داده است؛ سپس بر بنیاد این فراز مشترک که در آن یک سپهر معرفتی از 89 آیه ساخته شده، سعی کرده است دستورالعملهای خداوند را به ما بازگو کند.»
بلخاری با اظهار این که مؤلف، این مجموعه را کاری دانشجویی دانسته است، افزود: در این مجموعه تلاش مؤلف بر آن بوده است که مباحث به فهم روز نزدیک باشد. مؤلف خود مدعی نیست که در این قلمرو به دنبال ورود به فضاهای جدید تفسیری و تأویلی قرآن بوده است؛ اما تازگی کار ایشان در انتخاب یک فراز بود و آن اینکه میشود قرآن را برخلاف تفسیر خطی رایج روزگار در تاریخ ما، در یک هندسه معرفتی هم دید.
او عظمت کار مؤلف را به دلیل ساده کردن زبان قرآن، ستود و گفت: کسی در انتقال «حضرت معنا» توانا است که خود در معنا به اشراف رسیده باشد.
جادههایی که به ادبیات ما «نه» گفتند!
روزنامه ایران در صفحه آخر یادداشتی درباره زنده یاد غلامرضا بروسان، شاعر خراسانی منتشر کرده که در آن آمده است: «جوانمرگی در ادبیات ایران»؛ این عبارت را حتماً شنیدهاید که بیشتر در موارد غیر عینی کاربرد دارد یعنی نویسنده ای یا شاعری در جوانی از خلاقیت ادبی محروم می شود و جز همان تراوشات دوران جوانی، دیگر حرفی برای گفتن ندارد یا کمتر می تواند به ادبیات این کشور، اثری تأثیرگذار تقدیم کند اما در مواردی هم نویسنده یا شاعری به شکلی عینی «جوانمرگ» می شود یعنی در اوج فعالیتهای ادبی خود از میان ما می رود که در سالهای اخیر، حوادث جادهای، عامل اصلی مرگهای اینچنینی بوده و مرگ غلامرضا بروسان شاعر خراسانی از این دست بود و در شهریور ماه امسال هم بهزاد موسایی داستاننویس، پژوهشگر و از فعالان نشریات تخصصی ادبی در دهه های اخیر، به این جمع پیوست. او متولد 1346 بود و فرصت بسیاری داشت برای ادامه این راه اما بار دیگر، جاده ها، به ادبیات ما «نه» گفتند!
کتاب در روزنامه شرق
حاصل 45سال آموزشم در این کتاب است
روزنامه شرق مطلبی درباره رونمایی از کتاب «هارمونی جامع کاربردی» منتشر کرده که می گوید: این کتاب با حضور علی مرادخانی، معاون امور هنری وزارت ارشاد، علی ترابی، رییس انجمن موسیقی ایران، پیروز ارجمند، مدیرکل دفتر موسیقی، فرهاد فخرالدینی، شهرام ناظری، هوشنگ مرادیکرمانی، مصطفی کمالپورتراب، فریدون شهبازیان، صدیق تعریف، نسرین ناصحی، شهلا میلانی، علیرضا قربانی، محمد سریر، هادی منتظری، سوسن اصلانی، پیمان میرآقاسی و... رونمایی شد. علی مرادخانی، معاون امور هنری وزارت ارشاد در این مراسم که شنبه، 29شهریور در موزه موسیقی برگزار شد، گفت: «خوشحالم که کامبیز روشنروان این محل را برای رونمایی از کتاب خود در نظر گرفته است. چنین مراسمهایی موقعیتهای مغتنمی هستند که باعث میشوند ما موثر واقع شویم.»
روشنروان، مولف کتاب به تفاوت کتابهای خود با دیگر کتابهای موجود در این زمینه اشاره کرد: «آنچه در روش آموزشی کتاب از آن استفاده کردم، کاملا با تمام کتابهای هارمونی ایرانی و خارجی تفاوت دارد. کمااینکه این کتاب حاصل 45سال کار آموزشی من در عرصه موسیقی است که نتایج خوبی برایم داشت و من هارمونی را در این کتاب لحاظ کردم که هم حرکت افقی و هم حرکت عمودی در آن لحاظ شده است.»او چیدمان فصلهای کتاب را منحصربهفرد توصیف کرد و ادامه داد: «در این کتاب، هنرجو مستقیم بهسمت آهنگسازی میرود بهطوری که هیچ تمرینی مانند کتابهای دیگر در آن گنجانده نشده است.»
کتاب در روزنامه فرهیختگان
زمین سوخته
روزنامه فرهیختگان در صفحه ادب و هنر یادداشتی درباره رمان «زمین سوخته» یکی از بهترین آثار نوشتهشده درباره جنگ هشتساله ایران و عراق منتشر کرده است. احمد محمود درباره بهانه خلق این اثر مینویسد: «وقتی خبر کشته شدن برادرم را در جنگ شنیدم، از تهران راه افتادم رفتم جنوب. رفتم سوسنگرد، رفتم هویزه. تمام این مناطق را رفتم. تقریبا نزدیک جبهه بودم. وقتی برگشتم، واقعا دلم تلنبار شده بود. دیدم چه مصیبتی را تحمل میکنم. اما مردم چه آرامند. چون تا تهران موشک نخورد، جنگ را حس نکرد. دلم میخواست لااقل مردم مناطق دیگر هم بفهمند که چه اتفاقی افتاده است. همین فکر وادارم کرد که «زمین سوخته» را بنویسم.» نوشتن از جنگ و تصویر کردن آن در لحظه وقوعش چندان فرآیند سادهای نیست، نویسنده باید بتواند هم به واقعیت تلخ جنگ وفادار باشد و هم تعلیق زودمیرای موجود در لحظهها را مانا کند و باورپذیری اثر تنها در صورت ترکیب صحیح و سالم این دو فاکتور است که محقق میشود. البته نویسنده اگر قدر باشد، میتواند این کمپوزیسیون را درست از کار دربیاورد و کاری کند کارستان.
در «زمین سوخته» کم نیستند صحنههایی که تعلیقشان جان خواننده را به لب میرساند و باز کم نیستند صحنههایی که بار عاطفیشان اشک را از چشمان خواننده سرازیر میکند. محمود در این رمانش نویسندهای ایرانی است که بخشی از سرزمینش به اشغال دشمن درآمده و بخشهای دیگرش هم زیر آتش اوست. این همعصر بودن رمان با وقایع عینی بیرونی، یکی از آن ویژگیهای منحصربهفردی است که «زمین سوخته» را از سایر آثار جنگی ایرانی متمایز میکند.
از آرمانشهری تا واقعگرایی
روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه با مجتبی مقصودی، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی درباره فعالیتهایش و روند کتاب انجمن علوم سیاسی از آرمانشهری تا واقعگرایی گفت و گو کرده که می گوید: در انتخاب عنوان کتاب دو نکته مدنظر ما بود. نخست پیوند علم سیاست بهعنوان قدیمیترین علم و مادر همه علوم با حوزه عملی و اجرایی سیاست و تعامل با کنشگری سیاسی. دوم زمینهسازی علم سیاست با توجه به نیازها و الزامات قرن 21در قالب ارائه راهبردها و راهکارهای اجرایی برای توصیف، تحلیل و تبیین واقعی شرایط و وضعیت پیچیده ملی، منطقهای و بینالمللی و نیز ارائه راهبرد و راهکار. به این لحاظ تلاش کردیم سیاستورزی و واقعگرایی را در دستور کار علم سیاست قرار دهیم و به این شبهه منتقدان سیاست علمی که با سیاست به مفهوم رئال و عینی آن بیگانهاند، پاسخ دهیم.
کتاب «انجمن علوم سیاسی ایران و سیاستورزی؛ از اندیشه آرمانشهری تا واقعگرایی» در 10 بخش سازماندهی شده است. ابتدا چارچوب و مبانی نظری و کارکردی نهادهای علمی توضیح داده شده است. نهادسازی، تخصصگرایی، توانمندسازی و اثر بخشی به لحاظ آموزشی، پژوهشی، مشاورهای، مشارکتی و احراز جایگاه اتاق فکر از جمله مباحثی هستند که در فصل اول این بخش به لحاظ نظری مورد طرح و بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم این فصل تاریخچهای از علوم سیاسی در ایران و سپس ساختار اداری و تشکیلاتی انجمن مطرح شده است. در بخش دوم هفت همایش سالانه و اختصاصی، چهار همایش مشترک و چهار همایشی که مورد حمایت انجمن علوم سیاسی ایران بوده است در ابعاد مختلف و به صورت دقیق و تفصیلی به مثابه روندها و عملکردهای تاثیرگذار در سه فصل تشریح شده است.
کتابهایی برای ترجمه
روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه گفت و گو یی با مهدی فداییمهربانی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران منتشر کرده که ترجمه کتاب اسوالد اشپنگلر با عنوان «انحطاط غرب» را از ضروریات علوم انسانی امروز ایران میداند. او علاوهبر این پنج کتاب دیگر را برای ترجمه پیشنهاد کرده است.
زرتشت: مدخلی بر تاریخ تطبیقی ادیان و نظامهای فلسفی: «آدولف برادبک»؛ این کتاب، نسخه منتشر شده دقیقی از کتابی است که پیشتر در سال 1893 چاپ شد. البته کتابی نیست برای خوانندگان عمومی؛ چراکه مملو است از کاراکترهای متنی ناشناخته، خطاهای تایپوگرافیک و کلمات پیچیده. نسخه جدید کتاب، همچنان نقصانهایی دارد: تصاویر بیکیفیت، صفحههای مفقود شده یا نشانههایی گمراهکننده.
انحطاط غرب: «اسوالد اشپنگلر»؛ اشپنگلر کتاب خود را انقلابی کپرنیکی و چرخشی پــارادایــــــمی در تاریـــخ مــیدانست که مـــیخـــواهــد اروپـــامحـــوری را در تاریخنویسی کنار بگذارد و این مهمترین جنبه کتاب اوست. این اثر عظیم دوجلدی، در سالهای 1922 و 1923 به چاپ رسید. اشپنگلر معتقد بود تقسیم تاریخ به دورهها، - مخصوصا باستانی، قرون وسطایی، مدرن- اشتباهی بزرگ است، چراکه واحد علم تاریخ، کلیتهای فرهنگی به منزله ارگانیسمهایی بزرگ است.
کتاب در روزنامه شهروند
عنوان یا تیراژ، مسأله این نیست!
روزنامه شهروند در صفحه آخر یادداشتی درباره کتاب منتشر کرده که در آن آمده است: دوستی میگفت سالانه ۷۰هزار عنوان کتاب در ایران منتشر میشود اما این کتابها هر کدام نهایتا ۱۰۰۰ جلد تیراژ دارند. حالا بماند که بعضی کتابها هم حدود ۵۰۰ جلد تیراژ دارند. حالا این سوال پیش میآید که آیا واقعا لازم است ما این تعداد عنوان کتاب اما با این تیراژ به شدت کم در چرخه صنعت نشر داشته باشیم؟
اگرچه کشورهای درحال توسعه نزدیک به ۸۰درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهد اما کمتر از ۳۰درصد کتابهای آزاد دنیا را تولید میکنند و از آن طرف کشورهای پیشرفته یا توسعهیافته که نزدیک ۲۰درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند تقریبا ۷۰درصد کتابهای آزاد دنیا را تولید میکنند. این نشان میدهد که فقط تعداد عناوین مهم نیست و «چه چیز» بودن آنها نیز اهمیت دارد. از سوی دیگر پایین بود تیراژ کتاب در ایران را نیز نباید بیاهمیت قلمداد کرد.
کتاب با توجه به افزایش قیمتی که مدتهاست آن را تجربه کرده دیگر در سبد فرهنگی بسیاری از مردم جایگاهی ندارد و این واقعیت تلخی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. در شرایط فعلی تنها باید امیدوار بود و دعا کرد سیر نزولی چاپ عناوین آزاد و فرهنگ کتابخوانی در ایران متوقف شده و جای خودش را به یک سیر افزایشی و صعودی بدهد. سیری که شایسته فرهنگ و پیشینه علمی، فرهنگی و تاریخی این مرز و بوم باشد.
کتاب در روزنامه مردم سالاری
زيزيگولو درد دل با سگ را منتشر ميکند
روزنامه مردم سالاری در صفحه فرهنگ گفتوگو با کافهآرت با رضا فياضي، بازيگر و نويسنده را منتشر کرده که در حال حاضر يک مجموعه داستان و يک رمان با نام «درد دل با سگ»را آماده چاپ دارد و مشغول نوشتن يک رمان جديد است اما هنوز ناميبراي آن انتخاب نکرده است.
فياضي گفت: رمان «درددل با سگ»را که رمان بزرگسال است آماده دارم که هنوز ناشري براي آن مشخص نشده است و اميدوارم به زودي ناشري مسووليت نشر آن را به عهده بگيرد و بتوانم آن را منتشر کنم. در حال حاضر مشغول نوشتن يک رمان تازه هستم که دلبستگي زيادي به آن دارم و اميدوارم بتوانم آن را به پايان برسانم و منتشر شود. اين رمان درباره چند دختر است که در جواني تصميم ميگيرند هرگز ازدواج نکنند و روايت اين رمان به دوران پيري اين چند دختر نقب ميزند و همچنين فلاش بکهايي به گذشته داريم.
کتاب در روزنامه اطلاعات
شهريار و مكتب رمانتيسم
روزنامه اطلاعات در شماره امروز خود مطلبی درباره شهريار مكتب رمانتيسم منتشر کرده که در آن آمده است: «شهريار» از مادر رمانتيك زاده شده بود؛ او نيازي به خواندن بيانيه مكتب رمانتيسم نداشت. او همه عمر در «خيال» زيست و با «تخيل» شاعرانه خويش، ما را به فضاهايي برد كه ديگر شاعران هم عصر او، با آن فضاها غالباً بيگانه بودند.
جوهر همه هنرها «خيال» است و شعر بنابر بعضي تعريفها چيزي جز «صور خيال» نيست؛ اما خيال رمانتيك چيزي است كه با خيال ديگر شاعران قدري متفاوت است. بزرگترين امتياز شهريار در شعر عصر ما دو چيز است: يكي «صدق عاطفي» و ديگر «خيال رمانتيك» و ظاهراً اين دو موضوع، در اصل، دو روي يك سكهاند. دست كم در شهريار، و شايد هم در بعضي ديگر از شاعران رمانتيك، «صدق عاطفي» از «خيال رمانتيك» تجزيه ناپذير است. اگر صدق عاطفي را چيزي فراتر از صدق منطقي بدانيم، ميتوانيم به راحتي قبول كنيم كه او در جهان تخيل خويش با بسياري از ماجراها، روبرو بوده است كه شايد تمام يا بخش اعظم آن ماجراها هرگز در قلمرو واقع و جهان حقايق منطقي، وجود نداشته است، حتي همان ماجراي عشقي او.
شهريار، مانند هر نابغه ديگري، شيفتگان بسيار و دشمنان فراوان داشت. دشمنان او غالباً شاعران همسن و سال او بودند كه خود را در طراز او و حتي بالاتر از او ميدانستند، البته دلايلي هم براي حقّانيت خود در تخيّل خويش پرداخته بودند. محال است نام آن شاعري را كه از اقران سني او بود و از شهريار جز به دشنام ياد نميكرد، من بر زبان آورم؛ ولي هرگز فراموش نميكنم كه آن شاعر و اديب «ناكام» چگونه از «شعر ناشناسي» و «فارسي نداني» مردم زمانه رنج ميبرد كه هجوم بردهاند به شعرهاي «سست و سراپا غلط اين مرد تبريزي» و از لطف شعرهاي خود او، بيخبر ماندهاند!
کتاب در روزنامه شاپرک
بامداد خمار
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان بخشی از داستان بامداد خمار، رمان فارسي را منتشر کرده که می گوید: داستان "بامداد خمار"، داستان عبرت انگيز سياهبختي محبوبه در زندگي با رحيم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز مي گردد و تمام کتاب را در برمي گيرد.
محبوبه، دختر بصيرالملک بافرهنگ و اشرافي عاشق يک شاگرد نجار مي شود. خواستگارانش را رد مي کند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت ميکند تا خانواده به ازدواج او رضايت ميدهد، اما او را طرد مي کند به طوري که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سري بزند و نه در طول هفت سال زندگي محبوبه با رحيم، عضوي از خانواده به او سري مي زند.
در پایان مطلب آمده است: محبوبه پس از هفت سال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار مي کند و دوباره به پدرش پناه مي برد. از عشق به جز نفرت چيزي برجاي نمانده است. طلاق مي گيرد و با پسرعمويش منصور که سالها پيش خواستگار او بود و حال همسر و فرزنداني دارد، ازدواج مي کند و همسر دوم او مي شود. پس از ازدواج آهسته آهسته عاشق منصور مي شود. هرچه معالجه مي کند، بارآور نمي شود و نتيجه ي خودسري ها را حال در بي فرزندي و همسردوم بودن مردي مي بيند که مرد روياهايش است و مي انگارد که خود کرده را تدبيري نيست و نتيجه حرف ناشنوي از والدين چيزي جز سياه بختي نخواهد بود.
نظر شما