ذاکری درباغی، توانست با همراهی دانشآموزان دبستان «سحر» در روستای «خشکآباد» بهعنوان یکی از محرومترین روستاهای کشور در سال ۹۷ موفق به کسب رتبه برتر جشنواره ملی استعدادیابی (از کودکی) بشود. وی با وجود همه محدودیتها، دو عنوان کتاب «۹ داستان از ۹ نویسنده کوچک» (شامل داستانهای دانشآموزان پایه سوم در سال ۹۷) و «۱۵ داستان از ۱۵ نویسنده کوچک» (شامل داستانهای ۱۵ دانشآموز پایه سوم تا ششم دبستان چندپایه سحر خشکآباد در سال ۹۸) را منتشر کرده است. با این معلم و فعال اجتماعی هرمزگانی به گفتوگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
آقای ذاکری درباغی در شروع از انگیزه نویسندگی بچهها برایمان بگوئید.
عوامل زیادی در ترغیب بچهها به نوشتن و داستانگویی وجود داشت؛ ولی عاملی که من فکر میکنم باعث شد بچههای مدرسه خشکآباد ترغیب بشوند، نبود کتاب غیردرسی مفید بود. مدرسهای روستایی، روستایی با امکانات کم و نبود کتاب، باعث شد بچهها با داستانگویی و داستاننویسی برای خودشان زنگ تفریح و سرگرمیای برای اولین بار در مدرسه و روستا ایجاد کنند و در نبود امکانات تفریحی، لذت کافی را ببرند که این باعث ایجاد انگیزه بچهها برای داستاننویسی و سپس چاپ آنها شد.
این از انگیزه بچهها؛ اما شما هم در نویسندگی بچهها نقش داشتید.
حدود چهار سال میشود که در ارتباط با کودکان و نوجوانان چه از لحاظ آموزش داستاننویسی و چاپ داستانهای آنها و چه توسعه فرهنگ کتابخوانی داریم در این مناطق تلاش میکنیم. بعد از نویسندگی و چاپ کتابهای خودم، فکر کردم با توجه به محدودیتها و مشکلات و کمبودها مدارس چندپایه و روستاها، تمرکزم را هم از لحاظ تدریس و هم سعی در افزایش بعضی مهارتها و کسب لذت از زندگی و آموزش به آنها و مهمتر دیده شدن این بچهها با این روش یعنی آموزش داستاننویسی و داستانگویی معطوف کنم.
یعنی ابتدا خودتان نویسندگی کردید و بعد بچهها را هم به این مساله تشویق کردید؟
در سال ۹۳ بود که تلنگر چاپ نوشتههایم به امید استفاده مخاطبان بهخصوص معلمان و دانشآموزان به ذهنم خورد و دو اثر با عنوانهای «راهنمای عمل ارزشیابی کیفی توصیفی» ویژه معلمان، مدیران و اولیا در سال ۹۴ و «هنر تا کردن کاغذ (اوریگامی کودکان)» ویژه معلمان پیشدبستانی و دبستانی و همچنین اولیا و دانش آموزان در سال ۹۵ را منتشر کردم.
و بعد ایده چاپ کتاب بچههای مدرسه شکل گرفت؟
وقتی بچهها شروع به نوشتن کردند، کم کم ایده چاپ و انتشار هم شکل گرفت و در نهایت با وجود همه مشکلات پیشرو و محدودیتها، دو جلد کتاب «۹ داستان از ۹ نویسنده کوچک» شامل داستانهای دانشآموزان پایه سوم دبستان چندپایه سحر خشکآباد در سال ۹۷ و ۱۵ داستان از ۱۵ نویسنده کوچک شامل داستانهای ۱۵ دانشآموز پایه سوم تا ششم در سال ۹۸ را منتشر کردهایم.
در آینده هم جلدهای بعدی از کتاب دانشآموزان منتشر خواهد شد؟
بهدلیل بعضی مشکلات، بهخصوص مشکلات مالی و عدم حمایت، نتوانستیم کتابهای بچهها را بفروشیم که حداقل جبران هزینههایمان در این راه شود؛ اما تصمیم داریم داستانهای بعدیشان در سالهای آینده با همکاری مدرسه و اولیا و دیگر حامیان دوستدار کتاب ادامه دهیم.
به عدم فروش کتابها اشاره کردید. پس همکاری ناشران با شما چگونه بود؟
ناشران بجز دریافت هزینههای چاپ و مراحل آن، کار دیگری برای ما انجام ندادند!
پس سرانجام کتابها به کجا ختم شد؟
ما از چاپ کتابهای بچهها بجز هدیه دادن به خودشان و خانوادهشان برای دیدن موفقیت و افزایش اعتمادبهنفس و خودباوریشان و تعدادی هم برای افراد و مسئولین مختلف جهت دیده شدن این بچهها، تاکنون نتوانستیم کار دیگری بکنیم.
در آینده تصمیم ندارید فعالیت دیگری برای عرضه کتابها و ادامه راه بچهها انجام بدهید؟
به امید خدا در آیندهای نزدیک بچههای ما در نمایشگاههای مختلف حضور پیدا خواهند کرد و با توجه همهجانبه مسئولین، بتوانند بهتر دیده بشوند و کتابهایشان را برای دیگر بچه عرضه کنند؛ تا دیگر کودکان سراسر کشور با مطالعه داستانهای جذاب آنها لذت ببرند.
تاکنون از حمایتهای دولتی و یا نهادی بهره گرفتهاید؟
همراهی مسئولین بهخصوص آموزش و پرورش در زمینه کمک به دانشآموزان جهت چاپ کتابهایشان خیر؛ پیگیریهایی جهت توجه به این بچهها و حتی نامهنگاری جهت تقدیر از آنها شد ولی متأسفانه غیر از حمایتهای نیکوکاران و جدیداً حمایت دوستان دوستدار کتاب کودک در تهران با اهدای تعداد کمی کتاب، هیچ سازمان، فرد یا نهاد دولتی به ما کمک نکرده است.
به نظرتان چرا حداقل آموزش و پرورش از شما حمایت نکرد؟ البته میدانم که این سوال را باید از آموزش و پرورش پرسید!
ما بخشی از ساعت کلاسی کتاب فارسی در طول هفته برای آموزش داستاننویسی و داستانگویی کار میکردیم ولی در کل داستاننویسی و داستانگویی بهنوعی فعالیت فوقبرنامه است و خیلی وقتها بچهها خارج از مدرسه و ساعت کلاسی دانش آموزان در این زمینه کار میکردند و شاید بههمین دلیل حمایت و توجهی بهطور اختصاصی در این زمینه از آموزش و پرورش در این چند سال دریافت نکردیم هرچند انتشار کتاب بچهها میتوانست یک موفقیت برای شهرستان و آموزش و پرورش باشد.
موسسههای خصوصی و یا سازمان اجتماعی در این زمینه به شما کمک نکردند؟
در عوضِ مسئولین و عدم توجه به این امر، ما با همکاری «موسسه نیکوکاری مهربانه» در تهران و همچنین حمایت آقای جلالی مدیر مدرسه و جناب ذاکرینژاد و بلوچپور، شورا و دهیار روستا، کتابهای بچهها را در طی دو سال پیاپی چاپ کردیم.
در سالی که گذشت با همکاری طرح بامداد کتابخانهها به دلیل وجود زمینه و انگیزه دانشآموزان در امر داستاننویسی و فرهنگ کتابخوانی موفق به راهاندازی اولین کتابخانه کودکان (کتابخانه مهر دانا) در منطقه به مرکزیت روستای خشکآباد بخش بندزرک میناب شدیم که باز به دلیل بحث کرونا افتتاح و راهاندازی آن برای سال تحصیلی جدید موکول شده است.
کرونا بر زندگی، تدریس و ... چقدر تأثیر گذاشت؟
کرونا متأسفانه تأثیر زیادی در زندگی، تدریس و آموزش مدارس ما گذاشت بهخصوص اینکه مدارس ما مدارس چندپایه و محروم روستایی از لحاظ امکانات موردنیاز برای این امر بود و بعضاً همین دانشآموزان توان تأمین وسایل موردنیاز از جمله تلفن هوشمند و اینترنت برای رفع مشکلات آموزشی در دوران کرونا نداشتند و ما نیز دسترسی به آنها کم داشتیم. تا حدودی تأثیرات منفی کرونا مثل دیگر مناطق کشور و جهان گذاشت ولی تمام سعیمان را کردیم با همکاری شورا و دهیار روستا، خانوادهها و مدرسه این مشکلات را کم کنیم. از لحاظ تفریح نیز در دوران کرونا از طریق فضای مجازی (کتابخانه صوتی مهر دانا) و از طریق اهدای کتاب و تجهیز کتابخانه روستا زنگ تفریحی برای این دوران برای دانشآموزان روستا و حتی منطقه بخش بندزرک و شهرستان میناب ایجاد کردیم تا بچهها برای در خانه ماندن تشویق شوند و در کنار آن سرگرمیای برای خود داشته باشند.
سخن پایانی؟
همه این موفقیتها و اتصال با افراد نیکوکار فرهنگی در کشور مرهون عشق و محبت خود بچهها و علاقهمندی آنها به نویسندگی و مطالعه و محبتی که بین مدرسه و بچهها میدانم.
نظرات