جایزه داستان مازندران، این روزها حال و روز خوشی ندارد و از درون دچار اختلاف نظر شده است و داوران و مسئولان برگزاری یکدیگر را به تقلب و تبانی متهم میکنند. از این رو میتوان گفت، به دلیل سیاستهای نادرست مسئولان برگزاری و بیتدبیریها انجام شده، این جایزه اگر تعطیل هم نشود تا مدتها نمیتواند قد علم کند و به جایگاه قبلی خود بازگردد.
داستان عجیب جایزه مازندران از آنجایی شروع شد که بعد از انتشار خبرهای فراخوان، اتمام مهلت ارسال و اعلام 40 اثر نهایی، روز شنبه (5 مهرماه) خبری مبنی بر انصراف دستهجمعی راهیافتگان جایزه مازندران در رسانهها منتشر شد که با پیگیریهای انجام شده، مشخص شد که گویا اختلاف نظر بین داوران باعث شده است تا رای نهایی داوران سه بار ابطال شود و هر بار یک طرف ماجرا، دیگری را به تبانی متهم کرده است؛ از این رو به سراغ مسئولان جایزه و مسئول فرهنگی استان رفتیم تا موضوع را پیگیری کنیم.
اعلام کردند که نتایج را قبول ندارند
در گام نخست به سراغ میثم رمضانی، دبیر دوره گذشته جایزه مازندران و داور این دوره رفتیم؛ کسی که مدعی است در لیست نهایی تقلب صورت گرفته است و به همین دلیل به همراه چند عضو اجرایی جایزه، از ادامه مسیر انصراف دادند. رمضانی داستان جایزه مازندران را این طور آغاز میکند: بعد غربالگری ابتدایی، قرار بود داوری به این شکل باشد که داوران از بین 40 داستانی که به دستشان رسیده است، آثار برتر را معرفی کنند. جلسه اول داوری برگزار شد و هفت ساعت طول کشید؛ نمرهها را دریافت کردیم و در حضور 10 داور نمرهها را جمع زدیم و در نهایت نمرهها مشخص شد و صورت جلسه کردیم و از همه امضا گرفتیم؛ اما بعد از گذشت 24 ساعت از رای نهایی دیدیم که زمزمههای عجیب و غریبی به گوش میرسد و دوستان اعلام کردند که این نتایج را قبول ندارند. من در اینجا به دوستان معترض گفتم که شما رای دادهاید و خودتان هم زیر صورت جلسه را امضا کردهاید، پس چطور قبول ندارید؟ به هرحال زیر بار نرفتند و کارشکنیها شروع شد و انوشه منادی مطرح کرد که در این مرحله تعداد داستانها و داوران باید کم شود و به این شکل تعداد داوران به عدد پنج و تعداد آثار نهایی به عدد 15 رسید.
احساس تبانی کردم و جلوی تخلفات ایستادم
داور دومین دوره جایزه داستان مازندران با اعتراض به این تخلف گفت: بعد از این اظهارنظرها به این دوستان گفتم که مگر شما به هر 40 داستان نمره ندادهاید؟ خب پس امتیاز هر داستان مشخص است و از طرفی شما نتایج نهایی را صورت جلسه کردهاید؛ یعنی اگر تعداد داستانها کم شود و تعداد داوران نیز تغییر کند، شما نمره دیگر به آثار میدهید! جلسه اول 30 مردادماه اتفاق افتاد؛ اما بازی درآوردند و یک هفته طول کشید تا با حضور تیم اجرای (6 مرداد) جلسه دیگری برگزار شد که انوشه منادی به دلیل مشکلات جسمی در این جلسه حاضر نشد و گفت نمرههای من همانی است که قبلا اعلام کردهام! در این مرحله آقایان صمد طاهری و عباس باباعلی که دو داور غیربومی ما بودند، نمرات خود را اصلاح کردند و برای ما فرستادند. خانم روشنک جهانی هم نیامد اما رای خود را برای ما ارسال کرد. در گام بعدی لیست نهایی آماده شد و گفتم که دیگر اینجا که مشکلی نیست و دیگر این لیست را که قبول دارید؟ در همانجا گفتم همه نمرات خودشان را بنویسند و امضا کنند و تحویل بدهند. بنابراین رایها به این شکل جمع شد و نمرهها را جمع زدیم؛ اما انگار قرار نبود این بازی تمام شود و درست 24 ساعت بعد، دوباره داستانها شروع شد و دوباره اعتراض کردند. در اینجا به داوران و تیم اجرایی اعلام کردم که این اتفاقات شبهه ایجاد میکند و جایزه را به حاشیه میبرد. گفتم وقتی شما چند بار رای خودتان را عوض میکنید، این تفکر ایجاد میشود که اتفاقی دارد در داوریها رخ میدهد. بنابراین من احساس کردم دارد تبانی میشود و جلوی تخلفات ایستادم.
خداحافظی انوشه منادی با جایزه
وی ادامه داد: برای اینکه مشکلات جمع شود، یک جلسه حضوری گذاشتیم و در آن جلسه مطرح کردم که واقعا مشکل شما کجاست که رای خودتان را هم قبول ندارید و تمکین نمیکنید؟ در این جلسه دوستان اصرار داشتند که 15 اثر را به مرحله بالاتر ببریم و در این مرحله از جمع 12 نفر هفت داور انتخاب شوند و این 15 کار را داوری کنند. بنابراین گروه جدیدی با هفت داور تشکیل و قرار شد که به داوری 15 اثر بپردازیم. آقای مازیار صفدری در این مرحله به من گفت که یک شیوهنامهای را تنظیم کن تا مسیر داوری مشخص شود و من هم این شیوهنامه را نوشتم و مورد تایید مازیار صفدری قرار گرفت و در گروه برای سایر داوران نیز ارسال کردم. ما مشغول بحث روی شیوهنامه بودیم که آقای منادی اصرار داشت که آن چیزی که من میگویم درست است و من دبیر هیات داوران هستم. اینجا به او گفتم که ما در هیچ جلسهای دبیر هیات داوران مشخص نکردیم و شما هم برای خودت نوشابه باز نکن! همه این صحبتها به صورت مستند موجود است و من برای آن مدرک دارم. بحثها بالا گرفت و آقای منادی به صورت رسمی اعلام کرد که من از داوری نهایی انصراف میدهم و بعد از گروه رفت. بعد از این اتفاق عباس باباعلی با دبیر تماس گرفت که آقای منادی را برگردانید، اما فردای آن روز آقای صفدری یک پیامی در گروه داد و بیان کرد که دیگر لزومی ندارد آقای منادی را دوباره دعوت کنیم و وقتی تصمیم به رفتن گرفته است، ما دیگر با او کاری نداریم.
بازگشت انوشه منادی به جایزه در روز رایگیری
این داستاننویس با اشاره به دور جدید رایگیریها گفت: بعد از خداحافظی انوشه منادی، قرار شد که داوران تا 27 شهریورماه رای خود را به صورت مخفیانه برای دبیر بفرستند و بلافاصله بعد از این اتفاق دبیر رایها را در گروه ارسال کند تا همه رایها را ببینند و جمعبندی انجام شود. همه داوران رایهای خود را فرستادیم و حتی 24 ساعت هم صبر کردیم؛ اما خبری نشد. ظهر روز بعد آقای صفدری (دبیر) با من تماس گرفت و گفت که آقای منادی دارد به خانه من میآید تا نمرهاش را بیاورد و بعد نمرهها را جمع بزنیم. من در جواب به آقای صفدری گفتم که شما در این لحظه دو تخلف انجام دادهاید. به او گفتم شما داوری که حذف شده بود و خداحافظی کرده بود را بدون اطلاع گروه به داوری برگرداندید و شما دبیر اجرایی هستید و فقط باید دستورات را اجرا کنید و حق ندارید که بدون اجازه کاری را انجام دادهاید. نکته دیگر اینکه چرا باید به خانه شما بیایند و این مخفی کاریها برای چیست؟ همه رای دادن و تمام شده است و حالا همه باید رایهای یکدیگر را ببینیم و جمع بزنیم و دلیلی ندارد که به صورت مخفی این کارها انجام شود. هدف از رای مخفی این بود که رای داوری روی داور دیگر تاثیر نگذارد. بعد که واکنش من را دید به من گفت که شما هم به جلسه بیا که من در جواب گفتم که من به هیچ عنوان چنین کاری نمیکنم؛ چراکه شما به دنبال شریک جرم میگیردی و در نتیجه از همین لحظه من جلوی شما میایستم. من بنیانگذار این جایزه بودم و دور اول را با هزار بدبختی به پایان رساندم و در دور دوم هم من به عنوان دبیر انتخاب شدم؛ اما شما سارویها مسائلی مطرح کردید و گفتید که دبیر بین شهرها بچرخد و من هم هیچ مخالفتی نکردم.
با یک مهندسی دقیق نویسندگان برتر رای نیاوردند
داور دومین دوره جایزه داستان مازندران در توضیح اتفاقات روز جمعبندی آرا گفت: در ادامه مازیار صفدری (دبیر)، رضا بهاری (داور) و انوشه منادی (داور) در خانه آقای صفدری جمع شدند و باز 24 ساعت گذشت و این دوستان هیچ خبری ندادند که آن روز در خانه چه اتفاقی رخ داده است. دو روز بعد بااینکه با آقای منادی مشکل داشتم، او با من تماس گرفت و گفت که ما آثار را جمع کردیم و این هم حاصل کار شد. من همان جا گفتم که شما اشتباه کردید و چرا دوتا داور باید نتیجه داوری بقیه را ببینند و آرا از چشم سایر داوران پنهان بماند؟ اصل ماجرا این بود که این دو داور رای نداده بودند و بر اساس رای دیگران طوری رای دادند تا داستانهایی که دوست داشتند، برنده شوند و به این ترتیب آخر شب لیست را در گروه فرستادند و من متوجه شدم که دقیقا همان اتفاقی که فکر میکردیم شد و داستانهای مورد توجه خودشان رتبه آوردند. جالب این بود که داوران همان داوران بودند اما داستانهایی که در لیست قبلی در صدر قرار داشتند به ته لیست رفته بودند و داستانهایی که به هیچ عنوان رتبه نمیگرفتند، رتبه گرفته بودند. یعنی یک مهندسی کاملا دقیق انجام دادند و داستانهایی که در چند رایگیری رای نیاورده بودند، به یکباره رای آوردند. بعد از این اتفاق من، آقای باباعلی و یحیی محسنپور و چند نفر دیگر معترض شدیم و از دبیر توضیح خواستیم و به او گفتیم که کاری به نتیجه نداریم و این نتیجه نوش جانتان؛ اما چرا تخلف کردید.
مرگ جایزه داستان مازندران را اعلام میکنم
میثم رمضانی در ادامه با اعلام مرگ جایزه داستان مازندران گفت: در شرایطی که دبیر و دو داور دیگر حاضر نبودند نتایج را نشان بدهند، ما هم تصمیم گرفتیم که رایمان را از لیست دروغین دربیاوریم و اعلام کنیم که چنین تخلفاتی انجام شده است. من 48 ساعت صبر کردم اما وقتی دیدم که هیچ اتفاقی رخ نداد، گروهی را با حضور 15 نامزد نهایی راهاندازی کردم و مدارکی که داشتم را در اختیار این دوستان قرار دادم تا ببینند که چه اتفاقی رخ داده است. در ادامه، این 15 نویسنده گروه دیگری را تاسیس کردند و دبیر را در آن عضو کردند و سوالات خود را از وی پرسیدند و چون پاسخ قانعکنندهای دریافت نکردند، تصمیم گرفتند که به صورت دستهجمعی از جایزه انصراف بدهند. در نهایت چهار نفر از داوران از جایزه بیرون آمدند و تصمیم به این شد که ما هر 15 نفر را برنده بدانیم که این را هم اعلام کردیم. ما به زودی بیانیهای صادر خواهیم کرد و من بهعنوان بنیانگذاری این جایزه، مرگ جایزه مازندران را اعلام میکنم و بعد از آن مدارک تخلفات را منتشر خواهم کرد.
همه چیز را تکذیب میکنم
در گام دوم به سراغ انوشه منادی، داور و دبیر هیات داوران رفتیم که او در صحبتهای کوتاهی و با تکذیب صحبتهای میثم رمضانی ما را به شنیدن صحبتهای مازیار صفدری دعوت کرد و گفت: صحبتهای مطرح شده از سوی دوستان مبنی بر تخلف را تکذیب میکنم و من به هیچ عنوان این دوستان را به رسمیت نمیشناسیم. ما کار قانونی خودمان را انجام دادهایم و رایگیری کاملا سالم بوده است و هیچ مشکلی نداشتیم و اگر نتایج آن طوری که دوستان دوست دارند نیست، به هیات داوران ربطی ندارد.
این رشته سر دراز دارد
بعد از صحبت با داور و دبیر هیات داوران و با توجه به صحبتهای انوشه منادی، به سراغ مازیار صفدری، دبیر این دوره از جایزه رفتیم تا قضایا را از زبان او بشنویم. صفدری با اشاره به شروع اختلافات گفت: با پایان مهلت زمان ارسال اثر در بخش تک داستان دومین دوره جایزه ادبی مازندران، 500 اثر به دست ما رسید و به دلیل آنکه حجم آثار زیاد بود و از طرفی این سیاست وجود داشت که همه اهالی داستان مازندران در این حوزه نقشی داشته باشند، از داوران زیادی استفاده کردیم؛ تقریبا در مرحله نخست، 25 داور به ما کمک کردند. در مرحله نخست برای پالایش و غربالگری آثار، گروههای داوری تشکیل دادیم و از همه داوران خواستیم تا آثاری که فرم و قالب داستان را رعایت کردند، مورد قبول قرار دهند. در همین راستا هیات دیگری هم درست کردیم و گفتیم که آثار رد شده را بخوانند، تا باتوجه به تعداد بالای آثار، داستانی از زیر چشم داوران مرحله اول در نرود و حق کسی پایمال نشود. در گام بعدی به 80 داستان رسیدیم. بعد از این ما پنج گروه پنج نفره تشکیل دادیم و داستانها را بین این عزیزان تقسیم کردیم و بعد از آن به 40 داستان رسیدیم و در این مرحله دو داور کشوری، یعنی آقایان صمد طاهری و عباس باباعلی به ما اضافه شدند. در این مرحله دست به تشکیل گروههای سه نفره زدیم و سه مدیر برای هر گروه انتخاب کردیم و تعداد داوران را به 10 داور تعدیل دادیم و قرار شد که هر سه گروه به همراه دو داور کشوری (در مجموع 12 داور) تمام این 40 داستان را بخوانند.
همه از رای هم آگاه بودند
دبیر اجرایی دومین دوره جایزه داستان مازندران معتقد است که در رایگیری نهایی تخلف صورت گرفته است و به همین دلیل نتایج باطل شد. وی در این راستا گفت: به سرگروههای یادآور شدم که باید مدیریت کنند تا همه داستانها در گروه خوانده شود؛ اما نباید استقلال رای را از هم بگیرند. از طرفی من هم از ابتدا هیچ دخالتی در امر داوری نداشتم؛ چراکه تصمیم ما این بوده که هر دوره دبیر عوض شود تا تمام شهرهای استان نماینده داشته باشند و از تجربه دوره اول استفاده کردیم تا در این دوره دبیر در داوری حضور نداشته باشد. من از هر 12 داور خواستم که رای خود را به شکل مستقل به من اعلام کنند. چند روزی گذشت تا نخستین جلسه بررسی آرا را برگزار کردیم و من در آن جلسه متوجه شدم که آرا در بین داوران دست به دست شده است و همه رای همدیگر را میدانند و جالبتر از آن اینکه سرگروهها جای دو نفر عضو دیگر خود نیز رای داده بودند و زمانی که من از یکی از داوران سوال کردم که رای شما کجاست؟ به من جواب داد که سرگروهها رای ما را جمع زدند و یک نتیجه کلی به شما اعلام کردند. من در جواب به دوستان گفتم که ما در این مرحله 12 داور داریم و من 12 رای میخواهم و نمیشود که رای هم را ببینید و سرگروه جای اعضا رای بدهند. من داور انتخاب کرده بودم و قصد نظرسنجی که نداشتم. از این رو نتایج را مردود اعلام کردم و بعد از آن جنجالهای دوستان شروع شد.
با 12 داور به نتیجه نرسیدیم
وی در توضیح دلایل کاهش آثار و تعداد داوران گفت: بعد از این اتفاق دوستان در گروههای مجازی درباره اتفاقات صحبت و بحث کردند و نتیجه آن شد که باتوجه به همهمهای که آن روز در دفتر بود و من فیلماش را هم دارم، باید رایگیری مجدد انجام شود. با صحبتهای انجام شده، مشخص شد که همه داوران روی 15 داستان اتفاق نظر دارند و از این رو تصمیم گرفتیم که مرحله نهایی را با حضور پنج داور ادامه دهیم؛ چراکه با 12 داور به نتیجه نرسیدیم. آن داوری قبول نبود چراکه من حتا رای آقایان طاهری و باباعلی را از آقای رمضانی تحویل گرفتم و چرا رای دو داور باید در دست داور دیگری باشد و اصلا وی چه مسئولیتی داشته که رای دیگران را جمع کند؟ مگر جایزه دبیر ندارد؟ آقای طاهری و باباعلی آدمهای بیتجربهای نیستند و سوال من از آقای رمضانی این است که چرا من را به عنوان دبیر به این دوستان معرفی نکردید. من نمیخواهم تهمت بزنم اما چرا یک داور باید رای دو داور دیگر را ببیند.
صورتجلسه نتایج نهایی جعلی است
مازیار صفدری با اشاره به اتفاقات رخ داده در جلسات بعدی داوری و صورتجلسه رای نهایی داوران گفت: جلسه بعدی در بابل و در دفتر آقای رمضانی برگزار شد. در این جلسه همه معتقد بودند که باید از 40 اثر عبور کنیم و به مرحله بعد برویم. بعد از این تصمیم، آقای رمضانی تمکین نکرد و میگفت که باید همان رایهای مرحله قبل را منتشر کنیم. من به او گفتم که من به تبانی کاری ندارم و نمیگویم که شده یا نشده اما این روندی که شما از رای داوران دیگر اطلاع داشتهاید و بر اساس آن رای دادهاید، عقلانی نیست. به او گفتم که این تخلف است و من این را نمیپذیرم. در این بین یک اتفاق خیلی زشتی رخ داد و آن اتفاق این بود که در پایان یکی از جلسات که همه داشتند خداحافظی میکردند و میرفتند، آقای رمضانی کاغذی را آورد و به ما گفت که امضا بزنیم و ما هم از روی اعتماد امضا زدیم و فکر کردیم گزارش کاری جلسه است. این گذشت و زمانی که دوستان معتقد بودند که به مرحله بعد باید برویم و نتایج جلسه رای گیری فاقد اعتبار است، آقای رمضانی برگهای رو کرد که در بالای کاغذ نوشته بود، رای قطعی و در پایین امضا ما بود و ما همانجا متوجه شدیم که چه اتفاقی افتاده است. من در آنجا فهمیدم که چه ضربهای خوردم آن هم از شخصی که بیشترین اعتماد را به او داشتم و در همه کارهای دبیرخانه از او مشورت میگرفتم. به هر حال همه آن کسانی که امضاهای آنها پای آن برگه آمده است، میتوانند شهادت بدهند که از جریان آن نامه خبر ندارند.
با استعفای انوشه منادی موافقت نکردم
از دبیر جایزه درباره رفت و برگشت انوشه منادی به جایزه سوال کردیم که او در پاسخ گفت: بعد از این اتفاقات حرفهای خوبی در گروه مطرح نشد و داوران به یکدیگر تهمت زدند و همدیگر را به حمایت از داستانی خاصی متهم کردند. من بعد از این صحبتها اعلام کردم که به این حرف و حدیثها کاری ندارم اما روند رایگیری اشتباه بوده است. من در ابتدا از آقای رمضانی حمایت کردم و فکر میکردم منطقی پشت صحبتهای او وجود دارد اما در ادامه متوجه شدم که برای هیچ کدام از صحبتهایش منطقی ندارد. به هر حال با تایید دوستان به مرحله داوری هفت نفره رفتیم. بعد از این اتفاقات جلسهای را در دبیرخانه جایزه که کتابخانهای در طبقه اول خانه من است، برگزار کردیم. البته بعد از آمدن دوستان و به دلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی به طبقه بالا رفتیم تا بتوانیم در فاصله اجتماعی بهتری جلسه را برگزار کنیم. سوال من از شما این است که اگر آقای رمضانی به آن برگه جعلی معتقد است، پس چطور در جلسه مرحله بعدی شرکت کرد؟ به هرحال در داوری هفت نفره برای آنکه مشکلات گذشته نباشد به دوستان گفتم که نتایج فقط به من ارسال شود و کسی از رای دیگری باخبر نباشد. به انوشه منادی هم گفتم چون شما دبیر هیات داوران هستید، اول باید رای خودت را برای من بفرستی و در مرحله بعد میتوانید ناظر جمع زدن آرا باشید. کار ادامه پیدا کرد و یک شب یا دو شب قبل از رایگیری نهایی آقای رمضانی جنگ زرگری بدی را در گروه با انوشه منادی به راه انداخت و حرفهای بدی هم زده شد و باعث شد که انوشه منادی از گروه برود. در این مدت داستانهای مختلفی داشتیم و هر روز یک نفر به من پیام میداد که من دیگر نمیمانم و من سعی کردم با همه این تنشها اعضا را کنار هم جمع کنم. حال امروز آقای رمضانی چیزی را دستآویز قرار داده است که خیلی کودکانه است و میگوید انوشه منادی چرا از گروه رفت و دوباره بازگشت. من به وی میگویم انوشه منادی مسئولیتی داشت و من اجازه ندادم از مسئولیت شانه خالی کند. مگر ملاک مسئولیت یک فرد، رفتن یا ماندن در یک گروه فضای مجازی است؟ وزیر با این همه عظمت جایگاهی استعفا میدهد و مورد قبول قرار نمیگیرد. بعد ما نمیتوانیم با استفعا یکی از داوران که به خاطر رفتار بچگانه دوستان استعفا داده، مخالفت کنیم؟
وی ادامه داد: درباره اضافه شدن انوشه منادی از نیمه کار هم باید بگویم که او تا مدتی درگیر شیمیدرمانی بود و در ادامه به ما اضافه شد. این کار را هم با پیشنهاد آقای رمضانی انجام دادم؛ چراکه من اعتقاد داشتم که باتوجه به اینکه آقای منادی تا نیمه کار نبوده، به او اجازه استراحت بدهیم و در دورههای بعد از حضور این نویسنده استفاده کنیم؛ اما آقای رمضانی اصرار کرد و من هم قبول کردم؛ چراکه به هر حال انوشه منادی چهره شناخته شده استان ماست و با حضور وی، وزن جایزه بالا میرود. بنابراین از آقای منادی خواهش کردیم و وی هم به جایزه آمد.
داستان مورد نظر رای نیاورد، نتایج را انکار کردند
مازیار صفدری در گام بعدی به سراغ تشریح آخرین مرحله داوری و نتایج آخرین رایگیری پرداخت و گفت: به هرحال با استعفای آقای منادی موافقت نشد و وی هم رای خودش را به من داد و من نیز هنگامی که همه رایها را جمعآوری کردم از او خواستم تا به منزل من بیاید و ناظر جمع زدن آرا باشد. آقا منادی به من گفت که به یکی دو نفر دیگر از داوران هم زنگ بزنم تا بیایند و آنها هم ناظر باشند تا حرف و حدیثی پیش نیاید و من هم در همین راستا با رضا بهاری و میثم رمضانی تماس گرفتم که رضا بهاری قبول کرد و میثم رمضانی هم گفت که باید به قم برود و نمیتواند به جلسه بیاید. بعد از این اتفاق سه نفری نشستیم و آثار را جمع کردیم و نتایج مشخص شد و شب هم داوران بیانه را نوشتند اما از همان لحظه میثم رمضانی اعلام کرد که من این نتایج را قبول ندارم؛ چراکه در خانه تو جمعبندی انجام شده است! خب مرد حسابی ما باید یک جا مینشستیم و نتایج را جمع میزدیم و در خیابان که نمیتوانستیم این کار را انجام دهیم. من به این دوست عزیز میگویم که اگر من میخواستم تبانی کنم که خودم به عنوان دبیر حق داشتم رایها را جمع بزنم و نیازی نبود به کسی بگویم. دو، اگر من میخواستم تبانی کنم که از این دوست (میثم رمضانی) دعوت نمیکردم تا در جلسه باشد. دلیل این حرفها این است که وی از روز اول روی یک داستان دست گذاشته بود و آن داستان در نتیجه نهایی سوم شد و او نمیخواست نظر داوران را قبول کند و به همین دلیل شروع به گفتن حرفهای عوامفریبانه کرد.
حذف مخالفان!
این نویسنده در توضیح درباره دلایل خداحافظی داوران و تیم اجرایی گفت: بعد از این داستان باز هم سکوت کردم تا اینکه یک شب آقای رمضانی در گروه اعلام کرد که من خودم، یک مجموعهای از افراد تهیه میکنم و خودم برندگان را اعلام خواهم کرد و دست به انتشار بیانیه میزنم که من بلافاصله بعد از مطرح شدن این حرفها با شورای مرکزی جایزه تماس گرفتم و با تصمیم جمع همه اختیارات وی در جایزه را از او گرفتیم. بعد این تصمیم دو داور دیگر هم از وی حمایت کردند و شروع به توهین کردند که برای رعایت نظم جایزه و حفظ اعتبار داستاننویسی استان و دوری از حاشیه آن دو عضو نیز از جمع ما حذف شدند.
نامزدهای انصرافی فریب خوردهاند
مازیار صفدری با اشاره به داستان انصراف نامزدهای نهایی از جایزه اظهار کرد: با توجه به خروج سه داور باید نتایج نهایی و بیانیه اصلاح میشد و ما مشغول این کار بودیم که خبر به ما رسید که این دوست یک گروه 15 نفره تشکیل داده است و نامزدهای نهایی را در آن عضو و این جوانان را تحریک کرده است تا نامهای بنویسند و از ادامه جایزه انصراف دهند. از طرف دیگر ما به ارشاد مازندران شکایت کردیم؛ چراکه آقای رمضانی کتابهای ارسالی به جایزه را ضبط کرده و به ما تحویل نمیدهد و به عبارتی امانت را هم مصادره کرده است. به هر حال ما داریم کارمان را انجام میدهیم و بدون شک این دوره جایزه به پایان خواهد رسید. ما اخبارمان را از طریق صفحه اینستاگرام جایزه اطلاعرسانی میکردیم که متاسفانه این صفحه نیز در اختیار آقا میثم است و به ما تحویل نمیدهد. ما دوست نداشتیم که نویسندگان جوان را وارد این بازیها کنیم اما الان میبینیم که اتفاقاتی رخ داده است که درست و مناسب نیست. گله من از این دوستان جوان و استادان آنها این است که چرا یک بار با دبیرخانه جایزه تماس نگرفتهاند تا بپرسند که چه اتفاقی افتاده و چرا به صحبتهای یک نفر اعتماد کرد و با ابرو یک جایزه و استان بازی کردند. نویسندگان ما باید باهوش باشند و یک طرفه به قاضی نروند.
کدام بنیانگذار؟
دبیر دومین دوره جایزه داستان مازندران در پایان گفت: نکته دیگر اینکه میثم رمضانی در نامههایی که این روزها منتشر میکند، خود را بنیانگذار جایزه مینامد که این حرفها صحت ندارد و خندهدار است؛ چراکه وی یکی دو سال است که به مازندران آمده و اصلا در استان حضور نداشته است؛ پس چطور میشود که بنیانگذار جایزه باشد؟
این جایزه را به رسمیت نمیشناسیم
در گام پایانی این گزارش به سراغ عباس زارع، مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد استان مازندران رفتیم تا ببینیم که آیا ارشاد قصد ورود به این ماجرا را دارد که زارع در پاسخ به این سوال گفت: با توجه به رسانهای شدن این ماجرا از مسئولان بخش مربوطه استعلام گرفتم و باید بگویم که این دوستان هیچ مجوزی از ما نگرفتند و اگر از ما مجوزی بابت این موضوع میگرفتند، مطمئنا ما نظارت میکردیم و اجازه نمیدادیم که کار به اینجا بکشد و قطعا پاسخگو بودیم. البته باید بگویم که این دوستان بر اساس اساسنامه میتوانستند چنین کاری انجام دهند و نیازی به مجوز نداشتند و از این جهت تخلفی انجام نشده است.
مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد استان مازندران در پایان گفت: درست است که این جایزه با اسم مازنداران فعالیت میکند اما به دلیل اینکه تعاملی با ما نداشتند، ما این جایزه را به رسمیت نمیشناسیم و حتی یک خبر نیز از این جایزه در سایت ما وجود ندارد. البته ما در نظر داریم تا در آینده نزدیک جایزه «قلم ستوده» را در استان برگزار کنیم و بدون شک پاسخگوی آن خواهیم بود. با این حال به مسئولان گفتم که موضوع جایزه داستان مازندران را پیگیری کنند و در صورت تخلف برخوردهای لازم انجام شود.
جایزه داستان مازندران به پارکینگ جوایز ادبی میرود؟
ما در این گزارش صحبتهای مطرح شده از سوی دو طرف این اتفاق تلخ را روایت کردیم و قضاوت را به شما مخاطبان قلم سپردیم؛ اما چیزی که مشخص است؛ به دلیل سیاستهای نادرست مسئولان برگزاری و بیتدبیریها انجام شده، جایزه مازندران اگر تعطیل هم نشود تا مدتها نمیتواند قد علم کند و به جایگاه قبلی خود بازگردد.
نظرات