رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
تاریخ کهن سرزمین ایران غروب هفدهم مهرماه سال ۱۳۹۹ خورشیدی را هیچگاه از یاد نخواهد برد؛ روزی که فرزند شایسته ایران زمین، استاد بیبدیل، آن خنیاگر عشق و عرفان و یگانه اسطوره موسیقی و آواز، ستاره درخشان آسمان فرهنگ و هنر، محمدرضا شجریان از میان خیل دوستدارانش پر کشید و به دیار حضرت دوست شتافت.
سخن گفتن از شجریان به اندازهای سخت و دشوار است که قلم به هیچ روی حق مطلب را برای این خسرو خوبان و زیبایی محض موسیقی بیکران ادا نخواهد کرد، اما با مشیت الهی چه میتوان کرد که هر آمدنی را رفتنی است و برای نیک مردمانی چون شجریان چه نیکو رفتنی که تا ابد در دل و جان جاودانهاند.
دمادم بر خود می بالیم در روزگاری زندگی کردیم که هم عصر محمدرضا شجریان بودیم و نوای افسونگر این استاد فرزانه و صاحب نغمه داوودی را با جان و دل شنیدیم و با آن دگرگون می شدیم.
و هزار دریغا و دریغ که هیچگاه درنیافتیم که چرا روزگار نامراد، فرزانگان و این هدیههای نیک پروردگار به تاریخ بشریت را آنچنان که شایسته است در زمان خود قدر نمیداند. اما بدون تردید تاریخ، این نیکنامان را در خود زنده و جاوید نگه میدارد و هیچکس قادر به خاموشی آنها نخواهد بود.
بهراستی که آواز و آوازه شجریان این استاد چیره دست پارسی با تار و پود فرهنگ ایران و ایرانی گره خورده است و جزء جداییناپذیر آن است و بهحق عنوان یگانه خسرو آواز ایران بودن تنها مختص خود اوست که بر فراز بلندترین قله هنر و ادب و اخلاق این سرزمین ایستاده، همچنانکه صدها سال است فردوسی و حافظ و مولانا بر تارک تاریخ آن ایستادهاند.
نامش مانا و روحش در کنار فردوسی بزرگ شاد باد.
نظر شما