ژان پل سارتر (1905 ـ 1980) آخرین فیلسوفی بود که سعی داشت یک سیستم فلسفی به وجود آورد. او دارای شخصیت فکری جنجالیای بود؛ فیلسوف بود، ولی با اشتغال در دانشکده فلسفه موافق نبود. گرچه به عنوان یک معلم در زمینه فلسفه و ادبیات حضور داشت، جایزه نوبل در ادبیات را نپذیرفت. یک مبارز سیاسی بود، اما عضو حزب کمونیست فرانسه نشد. افکار انسانیاش را بالاتر از ناسیونالیسم فرانسوی قرار میداد. خود را سوسیالیست میدانست ولی با وجود سفرهایی که به شوروی سابق، چین و کوبا داشت، به نقد متفکرانه آنها نیز اقدام میکرد و هرگز فعالیتهای ضدبورژوایی و موضع اپوزیسیونی خود را رها نکرد.
فلسفه اگزیستانسیالیستی سارتر سهم قابل توجهی در تفکر فیلسوفان اروپایی داشت. بعد از گذشت چهار سال از اشغال فرانسه توسط آلمانیها، فلسفه آزادی سارتر برای نسل جوان پس از جنگ، تحولاتی ایجاد کرد و گاهی راهنمای زندگی آنها شد. سارتر مورد توجه عموم قرار گرفت و مقالاتی در مورد او و اگزیستانسیالیسم در رسانههای محبوب ادبی و فلسفی در همه جا منتشر شد. گرچه او خیلی زود هوادارانی برای خود پیدا کرد، اما از سوی حزب کمونیست فرانسه و همچنین کلیسای کاتولیکهای محافظهکار مورد حمله واقع شد. در سال 1948 واتیکان تا جایی پیش رفت که تمام کارهای شاخص سارتر را در لیست کتابهای ممنوعه به کاتولیکهای رومی تحویل داد. در مطبوعات محبوب، اگزیستانسیالیسم به عنوان یک مترادف شیک برای خوشباشی و لاابالیگری استفاده شد و چهرهای غیرمتعارف از سارتر به نمایش درآمد و از نظر عده زیادی، سبک زندگی تکاندهنده بهویژه بیاخلاقی آشکار او درباره همسرگزینی و روابط بدون ازدواج در تمام عمر با شریک زندگیاش و فیلسوف فمنیست مشهور، سیمون دو بووار به این موضوع دامن زد. بنابراین با شهرت جدیدی که پیدا کرده بود، این بدنامی در بیشتر مواقع به دنبالش بود.
دیوید دریک در کتاب «معیار در بیمعیاری» تلاش کرده است تمام ابعاد زندگی ژان پل سارتر را مدنظر داشته باشد و با بیانی روان به مخاطب ارائه دهد؛ زندگینامه سارتر و سیر فکری او و... همچنین دریک به صورت موجز، کلیاتی درباره جامعه فرانسه در طول پنجاه سال (1930 ـ 1980) بیان کرده است.
با چنین رویکردی، دریک در کتاب خود نمیتوانسته به جزئیات بپردازد؛ نه در مورد سارتر و نه در مورد فرانسه و در چنین حالتی نمیتوان از «معیار در بیمعیاری» انتظار داشت به عمق اندیشه سارتر راه بیابد. کاری که این کتاب و کتابهایی نظیر آن باید انجام دهند، ارائه تصویری جامعه از فکر و زندگی شخصیت مدنظرشان است و تلاش دریک در این کتاب این بوده است که این تصویر را به شکلی جامع ارائه دهد. بر این پایه میتوان «معیار در بیمعیاری» را یک روایت مستند از زندگی شخصی و فکری سارتر و شرایط جامعه او با زبان روان که میتوان آن را مانند یک رمان تاریخی خواند.
در پاسخ به چراها و چیستیهای بشر تاکنون تلاشهای زیادی در تاریخ بشری صورت گرفته است و دستاوردهایی نیز در پی داشته است. در کلیترین دستهبندی به دو نظام فکری میرسیم: یک راه سوی اثباتنشدهها پیش میرود و به اتوپیاگرایی و ایدآلیسم ختم میشود و راه دیگر بر عقل و خرد و علم استوار است و به روی زمین راه میرود. سارتر مایل بود خود را در دسته دوم طبقهبندی کند. او میگفت: «هیچگونه معیار سرمدی وجود ندارد تا ارزشها و معناهایی که ما به زندگی میدهیم را مورد سنجش قرار دهد». مترجم کتاب نام نسخه فارسی کتاب –یعنی «معیار در بیمعیاری»- را از این رویکرد سارتر و از جملهای که ذکر شد اتخاذ کرده و در مقدمه اثر گفته است نام این کتاب در ترجمه فارسی به این دلیل معیار در بیمعیاری انتخاب شده تا دیدگاههای سارتر بر شخصیت او ترجیح داده شود. نام اصلی کتاب در نسخه انگلیسی، «سارتر» است.
دیوید دریک، نویسنده این اثر، که متولد 1945 است، نویسندهای شناخته شده در زمینه انتشار آثار علمیتخیلی است. او که اکنون در کارولینای شمالی زندگی میکند، در رشتههای حقوق و تاریخ تحصیل نموده و بازنشسته دانشگاه میدلکس لندن است. او در انگلستان ریاست انجمن مطالعات درباره سارتر را بر عهده داشته است و مقالات زیادی درباره سارتر در محافل آکادمیک کشورهایی نظیر بریتانیا، فرانسه، آمریکا، کانادا و چین ارائه داده است. او بیش از پنجاه اثر نوشته که رمانهایی نظیر «مادر شیاطین» و نیز آثاری همچون «فرانسه بعد از جنگ» و «سارتر» (در ترجمه فارسی؛ معیار بیمعیاری» از جمله آنها هستند. دریک کتاب معیار بیمعیاری را به مناسبت صد سالگی تولد سارتر نوشته و منتشر کرده است.
او کتاب خود را با مقدمهای درباره چرایی و چگونگی اهمیت یافتن سارتر در زندگیاش آغاز میکند و در این زمینه به اهمیت داشتن قابل توجه او در دهه هفتاد میلادی که دوران جوانی دریک محسوب میشده، اشاره کرده است.
فصل دوم کتاب به سالهای اولیه زندگی سارتر و فصل سوم به دورانی که او به مدرسه میرفته تا زمان وقوع جنگ جهانی اول پرداخته است. عنوان فصل چهارم کتاب، برگرفته از یکی از جملات سارتر است: «به واقع جنگ زندگی مرا به دو بخش تقسیم کرد.» با چنین رویکردی، او در این سهفصل که به دوران جوانی سارتر اختصاص دارند، رویکردی زندگینامهایتر دارد. فصول پنجم تا هفتم کتاب به ترتیب «اگزیستانسیالیسم و کمونیسم»، «یک ضدکمونیست یک دروغگوست» و «مارکسیسم و ضداستعمار» نام گرفتهاند و بهنوعی بیوگرافی فکری سارتر را با بیوگرافی زندگی روزمره او همراه کردهاند. فصل هشتم کتاب به تلاشهای سارتر در زمینه نظریه ادبی و نیز تاثیر اجتماعی او نظر دارد. این فصل «ماه مه 1968، مائوئیسم و فلوبر» نام گرفته است.
انتشارات روزگار کتاب «معیار در بیمعیاری» نوشته دیوید دریک را با ترجمه حافظ ذبیحالهی در 182 صفحه، با قیمت 50 هزار تومان و شمارگان 1000 نسخه در سال 1399 منتشر کرده است.
نظر شما