چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۰
روایت دشمن از جنگی که به ما تحمیل کرد

رسانه‌های بعثی و حامیان صدام، در توجیه آتش‌افروزی او روایتی مجعول از جنگ ارائه می‌کردند که در آن اعراب با ایرانی‌ها می‌جنگیدند تا حق و حقوقی که از آن محروم شده‌اند پس بگیرند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دستگاه تبلیغات در راهبرد جنگی بعثی‌ها نقش بسیار مهمی داشت و از چند ماه مانده به شروع رسمی جنگ به کار افتاده بود. از همان زمانی که انقلاب در ایران به پیروزی رسید، بعثی‌ها با این محاسبه نادرست که از این پس – تا تحکیم پایه‌های حکومت جدید در تهران – با کشوری ضعیف و آسیب‌پذیر در مرزهای شرقی خودشان مواجه هستند، تصمیم به برهم‌زدن قرارداد الجزایر و دست‌درازی به بخش‌هایی از خاک کشور ما گرفتند. ابتدا می‌گفتند ایران به مفاد عهدنامه الجزایر عمل نکرده و نمی‌کند و به قول و قرارهایش پایبند نیست، و بعد این خط تبلیغاتی را پی گرفتند که اساساً قرارداد الجزایر تأمین‌کننده حقوق کشور عراق نیست. گویا صدام چندی بعد از امضای قرارداد الجزایر در یکی از جلسات شورای فرماندهی انقلاب عراق گفته بود که عراق در شرایطی تحمیلی – مثل وقوع جنگ 1967 میان اعراب و اسرائیل و شکست اعراب در این جنگ، و فشار کردهای جدایی‌طلب بر دولت عراق - مجبور به امضای این قرارداد شده و در آینده از زیر بار تعهدات آن بیرون خواهد رفت.
 
راهبرد عراقی‌ها برای خروج از قرارداد الجزایر
اگر لابه‌لای آن‌همه هیاهو و دروغ، رگه‌ای از حقیقت وجود داشت این بود که عهدنامه الجزایر هنوز درست و کامل به اجرا درنیامده بود، و تازه آن‌هم به بهانه‌جویی‌ها و کارشکنی‌های خود عراقی‌ها برمی‌گشت. در کتاب دایره‌المعارف مصور جنگ (جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان) می‌خوانیم که در بهار 1357 زمانی که حکومت شاه ایران متزلزل شده بود، ایران و عراق میله‌گذاری‌های مرزی را با نظارت ناظران بین‌المللی آغاز کردند. در اردیبهشت وقتی نوبت به میله‌گذاری در منطقه مرزی میمک رسید، ارتش ایران می‌بایست بخش‌هایی از میمک را ترک می‌کرد. هنوز ارتش ایران جابه‌جا نشده بود که عراقی‌ها ناگهان کار را نیمه‌تمام رها کردند و رفتند. تحلیلی هست که می‌گوید آن روزها عراق از پروژه میله‌گذاری کنار کشید تا بعدها آن را بهانه‌ای کند علیه حکومت متزلزل شاه یا حکومت انقلابی بعدی.
 
اشاره شیرعلی‌نیا به تحلیل یعقوب حسینی، نویسنده کتاب «تاریخ نظامی جنگ تحمیلی» (سازمان عقیدتی سیاسی ارتش) است که می‌گوید رفتار عراقی‌ها این احتمال را مطرح می‌کند که آنان از قبل، برنامه‌ای راهبردی برای بازنگری در قرارداد الجزایر داشتند و می‌خواستند با کسب فرصت مناسب و فشار به ایران، به این هدف برسند. خلاصه اینکه تحولات داخلی ایران بعد از انقلاب را فرصت مناسب دیدند، چون یقین داشتند که ایران انقلابی آسیب‌پذیر است و می‌توانند با فشار به آن، امتیازات دیگری بگیرند و خواسته‌های تازه‌ای را به دولت تهران تحمیل کنند. آنچه درستی این تحلیل را تقویت می‌کند این است که مقامات عراق به نامه‌نگاری‌های ایران پس از اتفاقات میمک پاسخی ندادند و هیچ قدمی برای حل سیاسی موارد اختلافی برنداشتند.
 
روایت رسانه‌های بعثی از ماهیت جنگ
این‌ها به کنار، تبلیغات عراقی‌ها درباره تحولات و اختلافات مرزی در هفته‌های منتهی به شروع رسمی جنگ، خصمانه‌تر شد. با تشدید درگیری‌ها در نواحی مرزی، رسانه‌های بعثی و رسانه‌های حامی صدام در منطقه (به‌ویژه کویتی‌ها)، با صراحت بیشتری درباره اهداف رژیم بعث صحبت می‌کردند. مثلاً روزنامه الثوره که صدای رسمی حکومت بعث عراق بود، بیست‌وسوم شهریور 1359 در پوشش اخبار کشمکش‌های خونین در کرمانشاه نوشت «به دنبال سه روز نبرد، نیروهای عراقی موفق شدند 210 کیلومتر از مناطق واقع در مرز ایران و عراق را متصرف شوند. نوار مرزی مورد بحث بین شهرهای الکوت و مندلی واقع است... آنچه در مرزهای شرقی ما گذشت و می‌گذرد آشکارا ثابت کرد آزادی هر قسمتی از سرزمین‌های اشغالی غصب‌شده امری است امکان‌پذیر و چنان‌چه تصمیم سیاسی با جرأت و قاطعیت وجود داشته باشد، پیروزی بر دشمن ممکن است.»
 
این روزنامه در ادامه، با ادبیاتی آمیخته به باورهای مجعول ناسیونالیستی نوشته بود «آزادی زین‌القوس و سیف‌سعد و هر سرزمین عراقی که مجوسان جدید اشغال کرده‌اند، نتیجه توطئه رژیم‌های ارتجاعی و گذشتن این رژیم‌ها از حاکمیت ملی و قومی بوده است. این پیروزی تنها برای ملت عراق نبود، بلکه به همه امت عرب تعلق دارد.» رادیو کویت نیز همان روز به نقل از یکی از فرماندهان بعثی گزارش داد «نیروهای عراق آزادی سرزمین‌های عراق را به پایان رسانده و نیروهای ایران را مجبور به بازگشت به مرزهای بین‌المللی کردند.» می‌بینیم که طبق روایت دستگاه تبلیغاتی رژیم بعث، ایران طرف متجاوزی بود که باید عقب رانده می‌شد و جنگ هم، جنگ اعراب و مجوس‌ها بود! برای مطالعه بیشتر این موضوع و مسائل مرتبط با آن، کتاب «تبلیغات و عملیات روانی در جنگ ایران و عراق» کاری از علی‌محمد نائینی و انتشارات روایت فتح پیشنهاد می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها