پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۰
تداوم جنگ؛ کاهش تأثیر تبلیغات رژیم بعث و فرار نظامیان عراقی

شعارهایی که بعثی‌ها در آغاز جنگ می‌دادند عمدتاً شعارهایی خالی از حقیقت بودند و بعد از مدتی بی‌اعتبار شدند. بی‌اعتباری این شعارها و پایان تاریخ مصرف‌شان مشکلات تازه‌ای برای عراق به دنبال داشت و یکی از تبعاتش در فرار شمار زیادی از نظامیان این کشور از خدمت نمایان شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) دستگاه تبلیغات بعثی‌ها در طول جنگ، و حتی پیش از آن دستگاه پرکار و پرسروصدا و پرادعایی بود. از پیشگامی رژیم بعث و فرماندهی صدام در جنگ تاریخی اعراب و ایرانیان می‌گفت و مدعی اعاده حقوق پایمال‌شده اعراب بود.

بی‌پروا در واقعیت‌های تاریخی دست می‌بردند، حقیقت و دروغ را به‌هم می‌آمیختند و حوادث گذشته و تاریخ اسلام را – که رویدادهایی مثل جنگ قادسیه بخشی از آن بود - به سلیقه سران حزب بعث تحریف می‌کردند تا روایت مطلوب خودشان را ارائه کنند.

روایتی که جاه‌طلبی‌ها پرهزینه صدام و اهداف توسعه‌طلبانه رژیم بعث را پشت شعارهای ناسیونالیستی پنهان کند و از ایران نیز تصویری نادرست بسازد. در روزهای نخست جنگ – جنگی که خودشان آن را شروع و به ما تحمیل کرده بودند – از قادسیه دوم می‌گفتند، از اینکه در عملیاتی سریع و آسان به پیروزی می‌رسند، حیثیت زخم‌خورده اعراب را احیا و حقوقی را که مدت‌هاست از آن محروم مانده‌اند اعاده می‌کنند.
 
در آغاز، بسیاری از عراقی‌ها این تبلیغات و شعارها را باور کردند و چون به جنگی کوتاه و کم‌هزینه امید بسته بودند، با اهداف رژیم بعث همراهی نشان دادند. اما جنگ، چنان که آنان انتظارش را داشتند پیش نرفت و آتشی که صدام برافروخته بود، به سمت عراق شعله کشید و دامن خود عراقی‌ها را گرفت. در رسیدن به پیروزی آسان و کم‌هزینه‌ای که دنبالش بودند ناکام ماندند و بعد هم با موج‌های سنگین حملات ایران مواجه شدند. دستگاه تبلیغاتی‌شان البته همچنان فعال و پرکار بود و در هر مقطعی از جنگ، بساط تازه‌ای برای هیاهو و عملیات روانی و تحریک عراقی‌ها پهن می‌کرد. اما این تبلیغات، به‌ویژه آن بخشی که بر محور شعارهای ناسیونالیستی استوار بود، به مرور کم‌اثر و کم‌اثرتر شدند. چون این شعارها از اساس خالی از حقیقت و با واقعیت‌های ملموس ناسازگار بودند، تاریخ‌ مصرف داشتند و بعد از مدتی باطل و بی‌استفاده شدند. هرچه جنگ طولانی‌تر شد، تأثیر تبلیغات رژیم بعث نیز در میان عراقی‌ها – به‌ویژه جوانان و نوجوانان این کشور که گروه هدف تبلیغات حکومتی بودند - به همان میزان کاهش یافت.
 
گزارش روزنامه فیگارو درباره فرار نظامیان عراقی از خدمت
شعارهای ناسیونالیستی بعثی‌ها دیگر عراقی‌ها را برنمی‌انگیخت و آنان را برای جنگ با ایران دلیر نمی‌کرد. شمار کسانی که از ارتش این کشور می‌گریختند، روز به روز بیشتر و صدای اعتراض‌ها نیز بلند و بلندتر می‌شدند. روزنامه فرانسوی فیگارو، اوایل پاییز 1986 (به تاریخ ما بیست‌ویک مهر 1365) گزارشی درباره همین بی‌انگیزگی و تبعات آن در میان نیروهای نظامی عراقی نوشت. چکیده‌ای از این گزارش در کتاب «ماجرای مک‌فارلین» که چهل‌وچهارمین کتاب از مجموعه کتاب‌های روزشمار جنگ ایران و عراق است وجود دارد. فیگارو نوشته بود مقامات عراقی جنگ خودشان با ایران را قادسیه، همان جنگ بزرگ اعراب و ایرانیان می‌خوانند و حتی فیلم‌های حماسی و جنگی ساخت کشورهای امریکا و روسیه را از تلویزیون کشورشان پخش می‌کنند، اما «مسلماً عراقی‌ها شور و علاقه چندانی برای فداکاری و جانبازی از خود نشان نمی‌دهند. باتلاق‌های وسیع جنوب و کوهستان‌های کردستان عراق پناهگاه فراریان از خدمت سربازی شده است. گفته‌ می‌شود که تعداد این فراریان به هزاران تن می‌رسد، ولی هیچ‌کس رقم دقیق آن‌ها را نمی‌داند.»
 
کسی آمار دقیقی از فراریان نداشت، اما «آنچه که مردم از آن باخبر هستند این است که مقامات عراقی برای عبرت دیگران در ملاءعام مبادرت به اعدام عده‌ای از فراریان کرده‌اند. جاده‌ها نیز مرتباً کنترل می‌شود. افرادی که مسئول جمع‌آوری سرباز هستند، برای یافتن فراریان حتی شب‌هنگام (ناگهانی و به زور) وارد منازل می‌شوند.» فیگارو نوشته بود بیشتر عراقی نمی‌خواهند طرف بازنده جنگ باشند و قطعاً از پیروزی ایران خوشحال نمی‌شوند و برای سقوط صدام دعا نمی‌کنند، اما کاری نیز در حمایت از حکومت کشورشان انجام نمی‌دهند و عملاً نسبت به جنگ – جنگی که کشورشان درگیر آن شده است – بی‌تفاوت هستند.
 
حرف این نشریه فرانسوی این بود که شعارهای رژیم بعث دیگر برای عراقی‌ها جذابیتی ندارد و تبلیغات این حکومت، انگیزه لازم را به عراقی‌ها نمی‌دهد تا با جنگ و سیاست‌های جنگی کشورشان همراهی کنند. فیگارو برای تکمیل تصویری که در گزارش خود ارائه کرده بود، به آماری مبتنی بر گمانه‌زنی هم اشاره می‌کرد. «شما سربازان فراری عراقی ظرف سه ماه گذشته به هفت هزار تن رسیده است. این گروه، عضو سپاه سوم عراق هستند که به دنبال آماده باش‌های مستمر دست به این کار زده و به نیروهای مخالف دولت پیوسته‌اند. از سوی دیگر، طی ماه‌های اخیر 1700 دانشجو و دانش‌آموز عراقی که از حضور اجباری در پادگان‌های آموزش نظامی سرباز زده بودند، از آموزشگاه‌های خود اخراج شدند.»
 
 
یک نکته و معرفی چند عنوان کتاب
اما در پایان اشاره به نکته ضروری است که پروپاگاندای رژیم بعث، چیزی جدای از هویت و مبانی تشکیل و تداوم آن نبود. از این‌رو شناخت درست تبلیغات بعثی‌ها، جز با شناخت ماهیت و تاریخچه این رژیم ممکن نمی‌شود. درباره صدام و رژیم بعث و دوران قدرت‌نمایی و سقوط این حکومت، و نیز آنچه صدام در عراق و در منطقه کرد کتاب‌های بسیار خوبی وجود دارد. کتاب جان نیکسون که با عنوان فارسی «بازجویی از صدام» (ترجمه هوشنگ جیرانی، نشر کتاب پارسه) ترجمه شده و کتاب «صدام، زندگی مخفی» نوشته کان کافلین و ترجمه نادر افشار (انتشارات عطایی) از جمله بهترین‌ها هستند. همچنین فصل هفتم کتاب «ابرمرد» نوشته کنت دیویس (ترجمه رضا آقابابا، انتشارات سبزان) نیز به صدام اختصاص دارد. نویسنده در جایی از کتابش، در توصیف سال‌های سیطره صدام می‌نویسد «مخالفان و ناراضیانی که به ناچار از کشور گریخته بودند، سرتاسر عراق را... شکنجه‌گاهی بزرگ می‌دانستند که وفاداری و نظم در آن، همه، از سر ترس و وحشت بود.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها