چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۰
صفحاتی از کتاب «عملیات محرم» و درنگ بر تقلای صدام برای بقا

عراق با حمله به ایران، قدم به میدانی گذاشت که برایش بزرگ بود. از همان هفته نخست تجاوز، معلوم بود که رژیم بعث در حد زورآزمایی با ایران انقلابی نیست و صدام با حمله به ایران، هم خودش و هم حکومتش و هم عراق را به دردسر بزرگی انداخته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در کتاب «عملیات محرم» می‌خوانیم «به دنبال فرار برخی افراد ارتش عراق و سر باز زدن از حضور در جبهه‌های جنگ، ارتش این کشور جستجوی خانه به خانه را برای یافتن جوانان و اعزام اجباری آنان به جبهه‌های جنگ آغاز کرد.

خبرگزاری جمهوری اسلامی درباره اقدامات ارتش عراق به منظور تأمین نیرو برای جبهه‌ها نوشت: به دستور صدام، عملیات جستجوی خانه به خانه برای یافتن جوانان واجد شرایط در شهرهای مختلف عراق آغاز شده. به گزارش رسیده، عوامل عراق اخیراً اقدام به جستجوی خانه‌های مردم در شهرهای مختلف این کشور کرده و افرادی را که از خدمت سربازی شانه خالی کرده‌اند، دستگیر و پس از گذراندن دوره نظامی 15 روزه، آنان را به اجبار به جبهه‌ها اعزام می‌کنند.»
 
رژیم بعث؛ کمبود نیروی انسانی و سربازگیری اجباری
در خبری که خبرگزاری جمهوری اسلامی منتشر کرده بود، به نکته جالب دیگری هم اشاره می‌شد. «همچنین با توجه به نزدیکی کویت و فراهم بودن امکان فرار جوانان عراق به آن کشور، از خرداد ماه سال جاری، عناصر استخبارات عراق پایگاهی را در آن کشور دایر کرده‌اند و افراد یادشده را دستگیر و به عراق بازمی‌گردانند.» این گزارش نه درباره سال‌های پایانی جنگ، و نه حتی مربوط به اواسط آن است و به آذر ماه سال 1361 برمی‌گردد. زمانی که دو سال و سه ماه از شروع جنگ، جنگی که خود بعثی‌ها آغازش کرده بودند می‌گذشت.
 
رژیم بعث برای ادامه کار به سربازان بیشتری نیاز داشت و نیروی ثابت نظامی و کسانی که داوطلب خدمت در ارتش می‌شدند برای تأمین این نیاز کفایت نمی‌کردند. از این‌رو بعثی‌ها به شیوه‌های دیگری برای جبران این کمبود روی آوردند. طبق گزارشی که روزنامه امریکایی واشنگتن پست همان زمان منتشر کرد، رژیم بعث همه مردان 18 تا 34 ساله را به خدمت در ارتش یا سازمان‌های وابسته به آن فراخواند و حتی بخش بزرگی از کارمندان مرد خود را به تشکیلات نظامی انتقال داد و جای خالی آنان را با استخدام کارمندان زن پر کرد.
 
خود صدام در توجیه این تصمیم مدعی بود که حکومتش مصمم به ارتقای مقام زنان جامعه است و می‌کوشد نقش آنان را پررنگ‌تر کند. اما واقعیت این بود که زنان عراقی که به استخدام دولت درمی‌آمدند، دو شیفت در روز کار می‌کردند و فقط برای یک شیفت حقوق می‌گرفتند و اشتغال آنان نه حرکت در مسیر نقش‌آفرینی پررنگ‌تر زنان، که نوعی بهره‌کشی از آنان بود.
 
مخالفان صدام از درون حزب بعث
اما سیاست‌های صدام برای ادامه جنگ و فشاری که حکومت او به مردم عراق تحمیل می‌کرد، نارضایتی‌هایی را هم در سطح جامعه و هم در میان اعضای ارشد حزب بعث به دنبال داشت. حتی زمزمه‌های تغییر صدام و سپردن ریاست‌جمهوری به شخصی دیگر به میان آمد. زمزمه‌هایی آنقدر بلند که به گوش خود صدام هم رسید و دستور به حذف همه حامیان این تغییر و نیز همه عناصر مشکوک حزب بعث داد.
 
در همان کتاب «عملیات محرم» که کاری از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است می‌خوانیم «پیشنهاد جایگزینی احمد حسن البکر به جای صدام به‌منظور پایان دادن به جنگ ایران و عراق، علت مرگ وزیران نفت و بهداری عراق بوده است.

خبرگزاری جمهوری اسلامی، چگونگی مرگ حسن البکر رئیس‌جمهور سابق عراق و ارتباط اعدام وزیران نفت و بهداری را با مرگ وی، به شرح زیر گزارش کرده است: صدام ساعاتی قبل از مرگ احمد حسن البکر، شخصاً به یکی از پرستاران او دستور داده بود که حسن البکر را مسموم کند و پرستار مزبور با مخلوط ساختن مقداری مواد سمی به داروی احمد حسن البکر، او را به هلاکت رسانده است. علت صدور دستور قتل حسن البکر از سوی صدام، پیشنهاد برخی اعضای کابینه عراق برای کناره‌گیری صدام و جانشینی البکر بوده است.»
 
چرا برخی اعضای دولت عراق خواهان کناره‌گیری صدام بودند؟ «اعضای کابینه عراق که در رأس آن‌ها وزیر بهداری و وزیر نفت عراق قرار داشتند، به صدام پیشنهاد کرده بودند که برای خلاصی از جنگ ایران و عراق، کناره‌گیری کند و به جای وی احمد حسن البکر، مدتی قدرت را به دست گیرد و برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق تلاش کند و پس از موفقیت در این کار، صدام مجدداً قدرت را در دست گیرد. گفتنی است که وزیران بهداری و نفت عراق متعاقب این پیشنهاد به دستور صدام اعدام شدند.» صدام حتی در بدترین شرایط هم قدرت را با کسی شریک نمی‌شد و اجازه نمی‌داد کسی خودش را در حد رقابت با او ببینید.
 
صدام؛ توهم، شکست، وابستگی
او در آن مقطع، و نیز در ماه‌ها و سال‌های بعد عده زیادی را سربه‌نیست کرد. اما تصفیه حزب بعث از کسانی که خواهان کناره‌گیری‌اش بودند، آن ثباتی را که او دنبالش بود ایجاد نکرد. تردیدها درباره شایستگی او برای رهبری عراق همچنان به قوت خود باقی بود. تا جایی که لیستر گود، خبرنگار روزنامه انگلیسی گاردین پس از سفری به عراق در پاییز 1361، در گزارشی درباره شرایط سیاسی این کشور نوشت اگر صدام روزی به قتل برسد، این قتل نه به دست شیعیان مخالف او، که کار کسی از درون حزب بعث یا ارتش عراق خواهد بود. این خبرنگار نوشته بود صدام امید داشت به رهبری شبیه تیتو (یوگسلاوی) تبدیل شود، اما او در همه آزمون‌هایش – جز آزمون بقا در قدرت و حفظ حکومت برای خود – شکست خورده و وفاداری بسیاری از مردان بانفوذ را از دست داده است.
 
می‌دانیم که صدام در قدرت باقی ماند و در جنگ با ما، از هیچ جنایتی، حتی از استفاده از سلاح شیمیایی و میکروبی شرم نکرد. اما هرچه عرصه در عراق بر او تنگ‌تر شد، بیشتر و بیشتر به کشورهای دیگر، از جمله شوروی و امریکا و اعراب منطقه تکیه کرد. در مسیر این وابستگی فزاینده، از بسیاری ادعاهایش عقب نشست و از جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای چشم پوشید و اولویت خود را به ماندن در قدرت (و حفظ انحصاری آن) محدود کرد. حتی در مقطع پایانی جنگ در خفا، گویا به‌واسطه امریکایی‌ها پیغام‌هایی با اسرائیلی‌ها رد و بدل کرد و از ستیز با رژیم صهیونیستی نیز دست کشید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها