
محمد جواد جزيني، منتقد، در نشست نقد و بررسي رمان "دشتبان" نوشته احمد دهقان، كشف و حفظ يك زبان نمادين و پرهيز از ادبيات رسمي جنگ را از ویژگی های این اثر دانست و گفت: نويسنده، ددمنشي دشمن را در شرايط به وجود آمده بر اثر تجاوز ارتش صدام نشان ميدهد.\
محمد جواد جزيني، در ابتداي اين نشست با اشاره به ويژگيهاي داستان نويسي احمد دهقان و بيان اين كه وي تلاش كرده از زبان رسمي و رايج در داستان جنگ فاصله بگيرد، اظهار داشت: تكرار در آثار دهقان ديده نميشود؛ چرا كه وي با فاصله گرفتن از كليشههاي رايج در داستان جنگ تلاش كرده تا دستاورد جديدي را به ظهور برساند. او در هر تجربه، مضمون، زبان و تكنيكي جديد دارد.
وي گفت: رمان "دشتبان"، روايت آوارگی يك نوجوان و خانواده اوست. قصه مهاجرت نيست و داستان آوارگي در نوع خود تازه است. همچنین تلاش نويسنده براي ساخت يك روايت نمادين در طول داستان به چشم ميخورد.
جزيني با اشاره به دو چالش نويسنده براي خلق داستاني يكدست، تصريح كرد: اولين چالش، حفظ ساختار يك قصه اقليمي و ملزومات آن در طول داستان و دومين چالش، انتخاب يك راوي نوجوان براي داستان است كه با توجه به بلندي رمان، حفظ زبان روایت را براي نويسنده مشكل ميكند.
اين منتقد ادبي با تاكيد بر اين كه نويسنده در داستان "دشتبان" وانمود ميكند زبان نوجوان راوی را حفظ كرده، خاطرنشان كرد: در بسياري از مواقع دچار این ترديد ميشوم كه راوي داستان، خيلي هم روستايي نيست.
وي افزود: نويسنده با انتخاب برخي از مولفهها و اصطلاحات بومي و سرزمينی، قصه را رنگ و بو ميبخشد تا تصور شود زبان راوي است. ولي قصه مخدوش ميشود. مانند روز دوم جنگ که راوي نوجوان اصطلاحاتي چون؛ موشك دوربرد و ستون نظامي را به كار ميبرد.
جزيني ادامه داد: بسياري از توصيفات راوي حاكي از زندگي روستايي است و نويسنده براي به كار بردن اصطلاحات بومي در اثر تلاش مضاعفي صورت داده است.
وی با تاكيد بر اين كه زبان راوي داستان دچار چرخش ميشود، گفت: اين زبان گاهي زبان بزرگسال و به مخاطب القا ميشود كه توصيفهاي خود نويسنده است.
محمد جواد جزيني با بيان اين كه گاهي در داستان ديده ميشود نويسنده به خواننده نوجوان اعتماد نكرده، افزود: تكيه نويسنده در برخي ديالوگها به فهم و درك مخاطب نوجوان جدي نيست و گاهي حس ميشود پدربزرگ شخصیت اصلی، فيلسوف است. در پايان داستان پدربزرگ بالاي منبر ميرود و به گونهاي نتيجه اخلاقي تكامل ناصر (راوي داستان) را بيان ميكند. در حالي كه در طول داستان تكامل تدريجي پسر بچه ديده ميشود. ولي گويا نويسنده به خواننده اعتماد نكرده و مضمون را به صورت مستقيم آورده است.
این داستان نویس، ويژگي دیگر رمان "دشتبان" را كشف و حفظ يك زبان نمادين دانست و اظهار داشت: نام روستاي مورد نظر رمان، "بابايادگار" و تركيبي از کلمات يادگار و پدر است. همچنین نويسنده در داستان به قصر خسرو و شيرين که پس زمينههاي اساطيري دارد، اشاره می کند.
محمد جواد جزيني با اشاره به ويژگي پرهيز از ادبيات رسمي جنگ در رمان "دشتبان" گفت: نويسنده از دشمن بعثي فاصله می گیرد و ددمنشي را در شرايط به وجود آمده بر اثر تجاوز دشمن نشان ميدهد. اگر چه در لحظاتی مانند سخنرانی پدربزرگ در پايان داستان، استفاده از ادبيات رسمي به چشم ميخورد.
وي افزود: ناپرهيزيهاي زباني نويسنده در داستان، منطق باورنمايي را كمرنگ، اما خرده روايتها به فضاسازي كمك ميكند.
در ادامه نشست نقد و بررسي رمان "دشتبان"، احمد دهقان، نويسنده اثر، در پاسخ به اين سوال كه چرا ناصر و خانوادهاش بعد از شروع جنگ به جاي رفتن به نزديك ترين شهر، به غار پناه ميبرند، گفت: من در اين اثر علاوه بر توجه به مخاطبان نوجوان، به مخاطبان منتقد و تاريخ دان نيز فكر كردهام. صبغه تاريخي داستان در نگارش آن مهم است و من در اين رمان به ویژگی های جغرافيايي سرزمينم، نظر داشته ام.
وي در پاسخ به اين سوال كه چرا خانواده ناصر در طول داستان دلواپسي ندارند و به گونهاي از همه بريده اند، اظهار داشت: ميخواستم داستان خلوتي داشته باشم. به دنبال شخصيتهاي جمع و جور بودم و حتي براي برخي از آن ها اسمی انتخاب نكردم و با نشانههايي معرفی شان کردم؛ مانند فرمانده. براي اين كه ضعف داستان محسوب نشود، با روايت داستانهايي در دل داستان، تنهایی خانواده ناصر را نشان داده ام.
نشست نقد و بررسي رمان "دشتبان" نوشته احمد دهقان، عصر ديروز (27 مردادماه) در فرهنگسراي پايداري برگزار شد.
نظر شما