به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محتوای اشعار این کتاب پیرامون ضرورت وجود صنایع اتمی و همچنین در مدح و پاسداشت مقام شهدای این حوزه، در قالبهای مختلف شعری غزل، مثنوی، ترکیببند، رباعی و شعر نو است.
در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم علیرضا قزوه، شاعر نامآشنای کشورمان آمده است: «آفتاب نهان حکایت توأمان اقتدار و مظلومیت کشوری است که در نهایت دشواری بزرگترین حماسه را رقم زده است و کاری کرده است کارستان. کشوری که همواره در جاده آگاهی و بینش و شعور، شعر بیداری و رهایی را فریاد کرده است و برای خلقهای جهان هویتی تازه و نو را به ارمغان آورده است. دفتر حاضر روایت صادقانه نسلی است که یاد گرفته است روی پای خود بایستد و علم و عشق و انسانیت را چونان گلی سرخ به جهانیان هدیه کند.»
انتشارات شاعران پارسیزبان اخیراً کتاب «آفتاب نهان» را با ویراستاری محمدکاظم کاظمی در قطع رقعی و با ۲۰۸ صفحه در سه فصل اشعار سنتی، اشعار نو، و اشعار کودک و نوجوان منتشر کرده است.
ترکیببند نغمه مستشارنظامی از این کتاب تقدیم به شهید داریوش رضایینژاد و همسر و دختر شهید:
بند اول
صبح است و من بدون تو، مشغول مادری
می بینیاش؟ چه خندهی نازی، چه دختری
می بینیاش چهقدر شبیه خودت شده
اهل کتاب و دفتر و علم و سخنوری
یاد تو پیش ماست در این خانه دم به دم
عمری گذشته است و تو از ما جوانتری
من شهرهام به عشق تو، با عشق زر شدم
شک نیست داریوش تو یک کیمیاگری
تیر و گلو، مقابل چشمان دخترت...
ای وایِ من چه رفت در آنجا به آن پری
ای وایِ من هنوز نشد باورم که تیر
جان مرا کشاند به صحرای محشری
آن تیر، قلب خسته ما را نشان گرفت
وقتی شکست جام و فرو ریخت ساغری
ای ساغر شکسته بگو جام کیستی
ماه به خون نشسته دلارام کیستی
بند دوم
هرگز نخواستم که بگویم تو را چقدر
عاشق شدم! چه وقت! چگونه! چرا! چقدر!
هرگز نخواستم که بگویم نگاه تو،
از ابتدای ساده این ماجرا چقدر-
من راشکست، ساخت، شکست و دوباره ساخت
من را چرا شکست، چرا ساخت یا چقدر!
هرگز نخواستم به تو عادت کنم ولی
عادت نبود، حسی از آن ابتدا چقدر-
مانند پیچکی که بپیچد به روح من-
ریشه دواند و سبز شد و ماند تا....چقدر-
قلبم گرفته است، سرم گیج می رود
هرگز نخواستم که بدانی تو را چقدر
رفتی و رد پای تو تکرار میشود
خورشید با سلام تو بیدار میشود
بند سوم
تکرار توست خاطرههایی که نیستی
تکرار توست عطر هوایی که زیستی
ای بهترین بهانه برای گریستن
بیشک تویی که بعد نمازم گریستی
این خط توست روی کتاب قدیمیام
ای عکس زنده کاش کنارم بایستی
یک گوشی قدیمی و یک عمر خاطره
من کیستم که بی تو بمانم، تو کیستی
تو کیستی که دست دلم را گرفتهای
حتی دراین خزان غریبی که نیستی
آه ای غم همیشه چه میخواهی از دلم
آه ای دل شکسته، به دنبال چیستی
دنبال عطر توست دل بیقرار من
در خواب هم شبیه نسیمی بهار من
بند چهارم
وقتی دلم برای دلت تنگ میشود
انگار پای عقربهها لنگ میشود
تکراریاند بعد تو باغ و بهارها
خورشید بی درخشش و گل، سنگ میشود
پیغام آشنا که ندارند بلبلان
موسیقی سکوت بدآهنگ میشود
در راه آمدن به مزارت عزیز دل
انگار هر وجب دو سه فرسنگ میشود
هر نام غیر نام شهیدت غریبه است
وقتی دلم برای دلت تنگ میشود
ماییم و پرچمی که به دست شهیدهاست
این خانه وامدار شما روسپیدهاست
بند پنجم
هر قطره را بهانه دریا شدن: حسین
هر غنچه را مجال شکوفا شدن: حسین
هر ذرّه آفتاب نهانی است در دلش
خورشید را مجال هویدا شدن: حسین
جان را فدایی کرمش آفریدهاند
دل را دلیل مست تولّا شدن حسین
مجموعه مراد پریشانی جهان
منظومه رها شدن و ما شدن حسین
عشقت حسین بود و به جز او نخواستی
اجرت شهید علم، بماناد با حسین
یا خواهر حسین دلم را صبور کن
دلداده توییم شهیدانه یاحسین
با ذکر اربعین تو آرام میشویم
سرمست جرعه جرعه این جام میشویم
نظر شما