سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرتضی حاتمی، نویسنده و روزنامهنگار: اولین بار که داستانی کوتاه از من در مجله «جوانان امروز» از مجلات پر تیراژ موسسه اطلاعات منتشرشد ،۲۷ شهریور ۱۳۷۴ بود. داستانی کوتاه به نام تصمیم نهایی که توفیق بزرگی در آن زمان برایم بود. جوانانامروز در رقابتی رفاقتی با مجله «اطلاعات هفتگی» از مجلات خواندنی آن موسسه، مخاطبان زیادی داشت.
صفحه» «پرسه در ادبیات داستانی» در مجله جوانانامروز، زیرنظر محمدعلی علومی اداره میشد و داستانی را در تحلیل و کارشناسی جدی و حرفهای به نقد و بررسی میگذاشت. بعدها داستانهای دیگری از من در این صفحه و بخشهای دیگر مجله جوانان به چاپ رسید و مثل سایر آثار منتشر شدهام آن را آرشیو کرده و نگهداری میکنم و گاهی از سر نوستالژی آن را ورق میزنم...
آن دهه هنوز مجلات پر تعداد با رنگهای مختلف چاپ و منتشر نمیشد و مجله جوانان بسیار پر مخاطب بود و جوانان زیادی از سراسر ایران مخاطب این مجله بودند و با بخشهای مختلف آن در مکاتبه و تعامل پستی بودند و البته آن مجله هم توانسته بود مسیر ارتباطی اش را با مخاطبانش به خوبی حفظ کند.
مجلهای که با داشتن مخاطبان بسیاری با ذائقههای متفاوت و سلایق مختلف، تلاش میکرد پاسخ مناسب و مطلوب به خوانندگان جوانش بدهد و همچنان تیراژش را بالا نگهدارد.
زنده یاد محمدعلی علومی در این مجله تلاشی مستمر و هفتگی در مسیر معرفی نویسندههای جوان داشت که هر هفته با چاپ داستانی کوتاه به همراه نقد و نظر و راهنمایی، پرونده آن صفحه را تا هفته بعد میبست. نقدهایش بر داستانهای این صفحه اغلب آموزنده و انگیزهبخش بود و رویکردی روانشناسانه داشت.
او در این صفحات، تمرکز و تلاشش را بر استعدادیابی ظرفیتهای نویسندههای جوان و بینام و دارای قوت قلم و جدی در حوزه داستان کوتاه که اغلب در شهرستانها و مناطق دور از پایتخت بودند، گذاشته بود و با ارتباط و تعامل با آنان بر رونق این صفحه میافزود و انصافاً پرسه در ادبیات داستانی با نام اختصار پرسه، فعالیت و تنوع خوبی داشت.
او از زوایای مختلف داستانی را نقد میکرد و با توجه به تنوع محتوایی و گاه تکنیکی داستانهای چاپ شده، تنوع نقد و بررسی و تحلیلها هم هر هفته نسبت به هفته دیگر متفاوت و متغیر بود. علومی در جریان نقد داستانها به جنبه آموزشی هم توجه داشت. زبان نوشتاری مستند و عمیق و علمی اما متناسب با توان ذهنی و اندیشهای مخاطب از ویژگیهای او در نقد داستانها در مجله جوانانامروز بود.
یک بار تلفنی با ایشان صحبت کردم و درخصوص داستان و ادبیات داستانی کرمانشاه، ظرفیتها و سابقه تاریخی و جریانساز و اثربخشی ادبیات داستانی کرمانشاه بر مخاطبان و… مفصل صحبت کردیم. او از علاقهاش به زبان و فرهنگ کردی گفت و البته شناخت مناسبی از این فرهنگ و زبان غنی هم داشت. هنور همان لهجه غیرتهرانی اما ساده و صمیمانهاش در ذهنم به جا ماندهاست.
در شماره بعد مجله، این تماس تلفنی را با بزرگواری و لطف به من بازتاب داد. آن سالها از من چند داستان کوتاه در این بخش زیر نظر زندهیاد علومی چاپ و نقد و بررسی شد. چند سال بعد حوالی سال ۱۳۷۸ نامهای برایم فرستاد و درخصوص استمرار و همکاری فعالیتهای ادبی و داستان کوتاه و کارهای رسانهای با هم صحبت کردیم. او در آن نامه بر اهمیت توجه به آثار ادبیات شفاهی و گردآوری و تدوین و ویرایش و بازنویسی و بازآفرینی این آثار توصیه و تاکید کرده بود.
محمدعلی علومی، از نویسندگان و پژوهشگرانی بود که دغدغه فرهنگ و ادبیات اقوام داشت و علاقه زیادی به حوزههای پژوهشی و ادبی داشت و بعدها در این حوزه کتابهایی منتشر کرد.
او را هرگز ندیدم، اما صدای گرمسیریاش که باشکوه بود چون ارگ زادگاهش بم، همیشه در خاطراتم زنده و پر تپش است.
روحش شاد!
نظرات