سه‌شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
افزودن به حجم قطور دیوان‌های عاشقانه، افتادن به دام پست‌مدرن است

خراسان‌رضوی– شاعر، نویسنده و پژوهشگر مشهدی معتقد است: افزودن به حجم قطور دیوان‌های عاشقانه، افتادن به دام پست‌مدرن و به بیراهه رفتن است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - ساحل رضایی: مسعود یوسف‌پور، شاعر جوان مشهدی متولد سال ۱۳۷۲ است و نوشتن و سرودن را از سنین نوجوانی آغاز کرده است. او اولین کتاب شعرش را با عنوان «سوره بهشت» در سن ۱۸ سالگی چاپ کرد. اکنون به آموزش آموزش ادبیات و گرافیک مشغول است و مدیریت انجمن ادبی «مَطلع» در مشهد را بر عهده دارد. در شعر انقلابی فعالیت دارد و محافل مختلف ادبی را نیز چرخانده است. یوسف‌پور در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا از ورودش به دنیای شعر، فضای جلسات فعلی ادبی شهر، وضعیت شعر انقلابی و آموزش گفت.

این شاعر و پژوهشگر مشهدی گفت: از سال ۸۷ به صورت جدی سرایش را شروع کردم. آن زمان جلسات فعالی در مشهد به کیفیت و کمیت امروز نبود. باید سراغ از خلوت اساتید می‌گرفتیم که بتوانیم چندی با آنها بنشینیم. نخستین استادی که از محضرش کسب فیض کردم استاد فقید، سیدحسن خوشزاد بود. خاطرم هست نوجوانی ۱۶ ساله بودم که محضرش را در حسینیه پاچنار مشهد درک کردم؛ این مرد کیمیا بود.

شاعری‌ام را مدیون امام هشتم هستم/ افزودن به حجم قطور دیوان‌های عاشقانه، افتادن به دام پست‌مدرن است

وی افزود: در سال ۱۳۸۹ در کنگره ملی شعر نماز شرکت کردم؛ یکی از داوران، استاد غلامرضا شکوهی بود. وقتی می‌خواستم جایزه‌ام را از دست ایشان بگیرم، گفت: «نگاه خاصی داشتی به این موضوع!» این حرف برای منِ نوجوان خیلی دلگرمی بود.

یوسف‌پور ادامه داد: بعدها محفل شعری را به صورت خصوصی با استاد غلامرضا شکوهی و ۵ شاعر دیگر در منزل آقای مظلومان تشکیل دادیم که تا پایان عمر استاد فعالیت داشتیم.

وی با تاکید بر اینکه این جلسه برایم بسیار مفید بود، گفت: به عنوان مثال شناخت جدی من در مورد ساحت ادبی فروغ از همان زمان است و برمی‌گردد به صحبت‌هایی که با استاد داشتم. از همان زمان هم رفاقتم با بزرگانی شروع شد که خیلی از دریچه‌ها را به رویم باز کرد. یکی از آن نوادر، مرحوم سیدحامد حسینی متخلص به «راوش» بود. خاطرم هست ساعت‌ها در منزلش می‌نشستیم و در مورد شعر صحبت می‌کردیم.

از حضرت رضا (ع) شعر و شاعری را طلب کردم

این شاعر و پژوهشگر افزود: قبلاً هم گفته‌ام که همه شاعری من مدیون امام هشتم است. اشعار مرحوم آقاسی را در جمع زیاد می‌خواندم. گاهی چاشنی بعضی از ابیات را هم مثنوی قرار می‌دادم. از کودکی پدرم برایم منطق الطیر عطار و مرصادالعباد می‌خواند و مرا شیفته ادبیات کرده بود.

وی ادامه داد: روزی یکی از دوستانم گفت تو چرا از مثنوی شعر می‌خوانی؟ خودت شعر بگو! این حرف جرقه‌ای شد که بروم در محضر امام رضا علیه السلام و با حالت تضرع از حضرتش شعر و شاعری را طلب کنم.

یوسف‌پور گفت: یک هفته بین الطلوعین‌ها به حرم می‌رفتم؛ یک روز در مسیر بازگشت، حس کردم به تمام اوزان تسلط پیدا کردم و نوشتن برایم راحت است. در مسیر بازگشت هم شعری گفتم که هنوز بعد از ۱۶ سال در خاطرم مانده است.

این شاعر و پژوهشگر مشهدی با بیان اینکه به شعر انقلابی و ولایی اهمیت بالایی می‌دهد، گفت: من تقریباً تمام قالب‌ها و موضوعات را در جوانی تجربه کردم. ولی آنچه که بیشتر برایش وقت گذاشتم، شعر ولایی و انقلابی است.

وی اضافه کرد: معتقدم افزودن به حجم قطور دیوان‌های عاشقانه، افتادن به دام پست‌مدرن، پسانیمایی و شعر حرکت، حجم و زبان و پلاستیک، فقط به بیراهه رفتن است. آنچه مانده و خواهد ماند سنت‌های رایج ادبی است و درس‌هایی که جز با مطالعه آثار قدیم دست نمی‌دهد.شاعری‌ام را مدیون امام هشتم هستم/ افزودن به حجم قطور دیوان‌های عاشقانه، افتادن به دام پست‌مدرن استاین شاعر و پژوهشگر مشهدی با تاکید بر اینکه عنصر پیشران شعر، مطالعه و دقت در آثار قدما و فراگیری دروس ادبی است، افزود: چندین بار در این بازه زمانی رویکرد شعری من از حیث فرم تغییر کرده و آن علتی که موجب رشد یک شاعر است، مطالعه ادبیات بماهو ادبیات است. برای یک شاعر دانستن ادبیات عرب بعد از آن، قرن چهارم یعنی طلیعه شعر عروضی تا رویکردهای مضمونی قرن ۹ و ۱۰ ضروری است.

یوسف‌پور یادآور شد: اولین کتابی که در زمینه ادب عرب خواندم و مرا شیفته خود کرد، «مطول» بود که در محضر استاد آزاد روزی دو ساعت آن را درس می‌گرفتیم و همان زمان اولین مقاله‌ام را در باب زیبایی‌شناسی قصیده «قفی نبک» امروالقیس نوشتم.

وی با اشاره به اینکه از سال ۱۴۰۰ تاکنون تدریس ادبیات را در مدارس آغاز کردم، گفت: ادبیات را در مدارس منجی، اندیشه ایرانیان، امام رضا شعبه فرهاد و چند مدرسه بصورت حضوری دارم و آموزش مجازی ادبیات را هم چندین سال است شروع کردیم و تا امروز بیش از ۵۰۰ فراگیر از سراسر کشور داریم.

«تنباکوی هندی» در انتظار ناشر است!

این شاعر مشهدی همچنین در مورد چاپ اولین کتابش افزود: اولین کتابم در ۱۸ سالگی، تحت عنوان «سوره بهشت» چاپ شد. این کتاب جایزه بخش ادبیات در جشنواره علامه حلی را از آن خود کرد.

یوسف‌پور ادامه داد: از آن‌سال‌ها تا امروز کتابی ننوشتم اما پژوهش‌هایی در دست اقدام دارم که منتظر یک ناشر هستم؛ یکی از آنها «تنباکوی هندی» است که در باب شناخت و معرفی اثر و زیبایی شناسی ۴۰ شاعر سبک هندی است.

شاعر و پژوهشگر مشهدی بیان کرد: تنباکوی هندی را به‌صورت الکترونیک در درگاه آموزشی خود منتشر کردم و استقبال زیادی شد؛ بسیاری پیام و عکس داشتیم که دوستان این کتاب را پرینت گرفته بودند و در شبکه‌های مجازی تبلیغ می‌کردند. امیدوارم به زودی ناشر خوبی پیدا شود و همکاری کند!

وی با بیان اینکه این کتاب ۱۲۰ صفحه دارد و تاکنون پژوهشی از این دست ندیده‌ام؛ گفت: بسیاری از اساتید مانند محمدکاظم کاظمی، انصاری نژاد و خیلی عزیزان دیگر لطف داشتند و در خصوص این کتاب پیام محبت‌آمیز ارسال کردند.

در زمینه شعر انقلاب خیلی کم کاری کردیم

این شاعر و نویسنده مشهدی همچنین در خصوص انجمن ادبی «مطلع» نیز گفت: این انجمن از دل یک جریان خانگی شکل گرفت؛ یکشنبه‌ها در منزلم جلسه بیهقی‌خوانی بود. یک جمع اندک که من بودم و شیخ علی مقدم و آقای نوری و دو بزرگوار دیگر. می‌نشستیم پای بیهقی خوانی. شروع تاسیس یک محفل ادبی آنجا بود.

وی ادامه داد: قبلاً تجربه جلسه‌گردانی داشتم؛ مثلاً در سال ۱۳۹۶ دبیر جلسات ارشاد مشهد بودم. پیش از آن هم در جلسه ادبی «حورا» جلسه‌گردان بودم که مربوط به سال ۱۳۹۰ است.

یوسف‌پور افزود: جلسات ادبی فعلی مشهد را علی‌رغم تمام مشکلاتی که دارند و خودشان هم اطلاع دارند، نقد نمی‌کنم؛ معتقدم کار سلبی نتیجه ندارد، باید ایجابی کار کرد. یکی از آن کارهای ایجابی، برگزاری همین محافل ادبی و شوراهای هم‌‎اندیشی است.

وی در خصوص شعر انقلاب هم گفت: ما در زمینه شعر انقلاب خیلی کم کاری کردیم، اکنون نیروهای بسیار خوبی در زمینه رسانه و همین‌طور شعر داریم که شاید تا سال‌های پیش اینطور نبود. خیلی سختی کشیدیم تا به نقطۀ امروز برسیم و این‌ها همه را مرهون لطف خدا می‌دانم و بس‌.

تو با تمام یتیمانِ دهر هم‌سخنی

مسعود یوسف‌پور در پایان گفت‌وگو غزلی را تقدیم خوانندگان ایبنا کرد:

طریق حسن، هزار است و رهنورد یکی‌ست

ابوتراب یکی، شاهِ کوچه‌گرد یکی‌ست

به سفره نانی اگر دارد آسمان از توست

که بی دم تو تموز و تنورِ سرد یکی‌ست

بگو به ماه کجا می‌گریزد از مهرت

به هرکجا برود چرخ لاجورد یکی‌ست

تو با تمام یتیمانِ دهر هم‌سخنی

در این سراچۀ نُه تو، زبان درد یکی‌ست

چه در غدیر، چه گاه مباهله، چه تبوک

پیمبر از تو فقط گفت، حرف مرد یکی‌ست

اگر که معرکه خیبر، اگر تل‌آویو است

قسم به تیغ دو دَم، فاتح نبرد یکی‌ست!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها