سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حجتالاسلام عباس فضلی، نویسنده و پژوهشگر: «ای نسخه نامه الهی که تویی / وی آینه جمالِ شاهی که تویی / بیرون ز تو نیست هر چه در عالَم هست / در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی»
محمدرضا شفیعی کدکنی این رباعی را یکی از زیباترین رباعیات عرفانی زبان پارسی دانسته است (۱) اما اینکه سراینده این رباعی کیست؟ نظرات مختلفی وجود دارد. نجمالدین رازی مشهور به نجمالدین دایه در مقدمه کتاب «مرموزات اسدی» به صراحت به نام خود نقل میکند و میگوید: چنانکه این ضعیف در این بیت میگوید: ای نسخه نامه الهی که تویی… (۲) در کتاب «منارات السائرین» نیز به نام خود آورده است ۳)؛ اما این رباعی در کتاب مرصادالعباد او بدون نام گوینده ذکر شده است (۴).
شفیعیکدکنی در تعلیقات کتاب «مرموزات اسدی در مزمورات داودی» مینویسد: این رباعی به تصریح مؤلف در این کتاب، از سرودههای اوست و در «منارات السائرین» ۲۵۵، نیز میگوید: کما قلت هذا المعنی بالاعجمیه: ای نسخه نامه… ولی در رسائل بابا افضل کاشانی ۷۶۷/۲ به نام وی نقل شده است (۵). در کتاب «مصنفات» نیز به نام افضلالدین کاشانی نقل کردهاند (۶) و در سایت گنجور هم به نام بابا افضل کاشانی با شماره ۱۹۲ ثبت شده است؛ اما دکتر محمدامین ریاحی این نسبت را غلط میداند (۷).
از طرفی همین رباعی در «نزهة المجالس» تألیف جمالالدین خلیل شروانی که در ۷۳۱ کتابت شده است؛ به نام شیخ مجدالدین بغدادی استاد نجم الدین رازی نقل شده است (۸).
برخی این رباعی را به ابوسعید ابوالخیر نسبت میدهند (۹). حال آنکه پروفسور فریتس مایر در کتاب «ابوسعید ابوالخیر، حقیقت و افسانه» مینویسد: مؤلف «اسرار التوحید» گویا از جد خود ابوسعد شنیده است که شیخ الا این یک بیت که بر پشت رقعه حمزه نوشت: «گر خاک شدی خاک ترا خاک شدم / چون خاک ترا خاک شدم پاک شدم»
و این دو بیت که هم او فرموده است:
«جانا به زمین خاوران خاری نیست / کش با من و روزگار من کاری نیست / با لطف و نوازش جمال تو مرا / در دادن صدهزار جان عاری نیست» بیش از این نگفته است. دیگر هر چه بر زبان او رفته است، همه آن بوده است که از پیران خویش یاد داشته است (۱۰).
در ادامه با صراحت تمام میگوید: اینکه ابوسعید یک سلسله یا مجموعهای از رباعیات از خود به جای گذاشته باشد، به هیچ وجه نمیتواند صحت داشته باشد. به خصوص در ابیاتی که او از قوالان میخواست تا آنها را طور دیگری بخوانند، ضعف توان شاعری وی به خوبی آشکار است (۱۱).
نه فقط فریتس مایر؛ بلکه تری گراهام نیز در مقاله ابوسعیبن ابوالخیر و مکتب خراسان از قول ابوسعید به نقل از کتاب حالات و سخنان شیخ ابوسعید آورده است که من هیچگاه از خود شعری نگفتهام، آنچه بر زبان ما میرود گفته عزیزان بود و بیشتر از آن پیر ابوالقاسم بشر بود (۱۲).
به قول سعید نفیسی نخستین کس از پیشروان تصوف که شعر فارسی را برای تعلیمات خود پذیرفته، ابوسعید ابوالخیر بوده است (۱۳). در سایت گنجور آن را به مولانا نسبت میدهد و در دیوان شمس، شماره ۱۷۵۹ رباعیات ثبت شده است. هر چند در دیوان شمس به تصحیح استاد بدیعالزمان فروزانفر ذکری از رباعیات مولانا نشده است. با توجه به توضیحاتی که داده شد درمییابیم که سراینده این رباعی نجمالدین رازی است.
منابع:
- مقدمه مرموزات اسدی در مزمورات داودی، ص ۲۵
- همان مصدر، ص ۲۹
- گزیده مرصادالعباد ص ۴۰
- گزیده مرصادالعباد، ص ۴۰
- مرموزات اسدی در مزمورات داودی، ص ۱۸۴
- مصنفات افضل الدین کاشانی، ج ۲؛ ص ۷۶۷
- گزیده مرصادالعباد، ص ۴۰
- پاورقی مقدمه رموزات اسدی، ص ۲۵ و گزیده مرصادالعباد، ص ۴۰
- سایت ویکی نبشته
- ابوسعید ابوالخیر، حقیقت و افسانه، ص ۲۳۹
- همان مصدر، ص ۲۴۱
- میراث تصوف، ویراسته لئونارد لویزن، ترجمه دکترمجدالدین کیوانی، ص ۲۲۴
- سرچشمه تصوف در ایران، ص ۶۰
نظر شما