یکشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۰ - ۱۴:۳۰
بازشناسی هویت‌های تاریخی ایران شرط نخست شناخت واقعی تجدد است

نویسنده کتاب «چیستان قاجار» جست‌وجو در تاریخ را به معنای اعاده هویت یک قوم در برابر سایر اقوام دانست و گفت: تجدد و خودشناسی ملازم یکدیگرند. بنابراین، یافتن ذهن و زبان «ایرانی» برخاسته از تجربه تاریخ ایران، شرط نخست تجدد فکری و شناخت واقعی تجدد است.-

محسن خليلي در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، عنوان کرد: این اثر درصدد بررسی عناصرِ ایرانی، اسلامی و فرنگی هویت در گزارش‌های تاریخی روزگارِ قاجاران است.

وی هويت را به ‌معناي «امري انباشتي» دانست و گفت: هویت واجد دو ويژگي است که به طور همزمان رشد می‌يابند. از يك سو، بودن‌ها را می‌شناسد و ناظر بر واقعيتي است كه پيشاپيش وجود دارد. از ديگر سو، به بازشناسايي «شدن‌ها» مي‌پردازد. «شدن‌ها» پدیده‌هایی «تاريخي شده»اند كه در فضاهاي مكاني و زماني جديد تعبير و تعريف می‌شوند.

استاديار علوم سياسي دانشگاه فردوسي مشهد و نویسنده این اثر توضیح داد: هنگامي كه از هويت به ‌مثابه فرآيند سخن مي‌گوييم، یعنی استمرار پديده‌هاي تاريخي شده‌اي كه يك فرد، گروه، قوم يا ملت از آن در مقام پاسخ دادن به پرسش‌هايي كه از او درباره گذشته‌اش پرسيده‌ می‌شود استفاده می‌کند، پرسش‌هايي مانند چه كسي بوده‌ای، كجا بوده‌ای، چه بوده‌ای و اکنون چه هستی.

خلیلی ادامه داد: هدف از این پرسش‌ها، شناسایی تشخص‌های موجود و بازشناسی تمایزهایی‌اند که به لحاظ تاریخی وجود دارند. این سوالات بر انبوهی از مفهوم‌ها و کردارهایی استوار می‌شوند که خود را در برابر «دیگری» شکل می‌دهند. در واقع، جواب این سوال‌ها هویت انسان‌ها را می‌سازند. اگر تاریخ را از این منظر در نظر بگیریم، به‌ مثابه هویت است، زیرا مبتنی بر «تشخص/تمایز» همزمان و همزاد میان خود و دیگری است. گزارشگر تاریخ نیز چنین می‌كند و در حقیقت، روایتی از واقعیت «تاریخی شده» را برجسته می‌سازد که در راستای فروتر نمایاندن پدیده‌ای و فراتر نشان دادن پدیده‌ای دیگر است. بنابراین، او نیز هویت‌ساز است.

وی به نقش روای تاریخ اشاره کرد و گفت: او از همان آغاز به تفکیک و رده‌بندی می‌اندیشد. تمامی تلاش راویان تاریخ بر حسرت، بازنمایی و بازآفرینی استوار شده‌اند؛ نظير بازنمایی قدمت، بازسازی قدرتمندانه مواریث، بازنمایی گذشته، بازسازی قدرت افتخارآفرین گذشته، حسرت افتخار و اقتدار گذشته، حسرت چیرگی گذشته، بازسازی شاهنشهی به معنای فرّ فراگیر، بازآفرینی نامیرایی پیشین، بازسازی قدمت پیشین و بازآفرینی جبروت و جلال پیشین ایران‌زمین.

خلیلی نوشتار تاریخی را تلاشی برای بررسی تحول دریافت آدمی درباره گذشته و روابط چندگانه میان نسل‌های زنده و پیشینیانشان دانست و گفت: تجدد و خودشناسی ملازم یکدیگرند. یافتن ذهن و زبانی «ایرانی» برخاسته از تجربه تاریخ ایران، شرط نخست تجدد فکری و شناخت واقعی تجدد است. چنین ذهن و زبانی مانند هر اندیشه خلاق، ترکیبی است از خاطره‌ قومی و فردی قدیم و سوداها و خواست‌های دگرگونی جدید. هر فردی به گذشته‌‌اش و به آن‌‌چه که تاريخ گفته ‌است، به شیوه‌ای ويژه به خودش می‌نگرد. اگر نوشتن گزارش‌های تاریخی همان داستان‌گویی درباره همانندی میان خودی‌ها و ناهمانندی با دیگران باشد، تاریخ چیزی جز هویت نیست.

وی افزود: هنگامی که فردی از گذشته‌اش سخن می‌گوید، چه متملقانه بنویسد و چه واقع‌گویانه، چه تلخ بنویسد و چه شیرین، چه ژرفنای قضیه‌ها را پی‌جویی کند و چه به سطح رویدادها، از هویت حکایت می‌کند. انتقال مفاهیم و کردارها، روایت هویت‌هایی محسوب مي‌‌شود که بشر در طول زمان برای خود ساخته است.

خلیلی با اشاره به لزوم احیای متون مهم و سرشار از نکته‌سنجی‌های گذشته گفت: این کار برای شناخت حال روزگار خویش لازم است. این‌گونه احیا کردن‌ها به ‌مثابه وادارسازی متون کلاسیک به خویش سخن‌گویی از طریق کاربست مفهوم‌هایی نوپیداست. اگر بتوانیم متون مهم گذشته را از نو به سخن دربیاوریم، مبانی و مبادی فلسفی‌شان را بفهمیم، مانند یک باستان‌شناس، ذهنیت و جهان‌بینی هر یک از این متون را بازسازی کنیم و رابطه آن را با قدرت زمانش دریابیم، شاید بتوانیم ذهن و زبانی نقاد و خودبنیاد بیابیم که هم از قید سنت فارغ است و هم از تقید و تعبد از غرب، هم رنگ و بافتی بومی دارد و هم پشتوانه‌ای جهانی.

وی درباره نتایح اولیه حاصل از جست‌وجو در متون تاریخی قاجار گفت: روایت‌های تاریخی دوران قاجاریه، آن‌گونه که از لابه‌لای گزارشنامه‌های قاجاری برمی‌آید، فاقد پردازش‌های هوشمندانه و تئوریک‌اند، زیرا دست‌کم نتوانسته‌اند پاسخی مستدل به پرسش‌های مبنی بر چیستی و کیستی ارایه کنند. گزارش‌نویس رخدادهای تاریخی دوران قاجار البته در این مقام هم نبوده است که میان عناصر و مولفه‌های هویتی پیوند برقرار کند، زیرا او تاریخ را در مقام یک مقلد و نه یک خارق عادت می نوشت. با جست‌وجو در متون دوران قاجاری به عنوان روایت گران تاریخ آن روزگار، درمی‌یابیم که این متون پاسخی منتظم و راضی کننده در برابر سوال از چیستی و کیستی مردم آن دوران ندارند. این نکته نشان می‌دهد که تاریخ‌نویسان قاجار علاوه بر تاثیرپذیری از اوضاع زمانه، نمی‌توانستند تکلیف خود را با سویه‌های سه‌گانه تمدنی روشن سازند.

خلیلی ادامه داد: آنان در وضعیتی دشوار قرار داشتند، زیرا درکی از چرایی تاریخ نویسی‌شان نداشتند و نمی‌دانستند که با این کار سرگرم حل و فصل کدام مشکلند. در توصیف وضعیت دشوار آنان همین بس که شکست‌های دهشت‌بار ایران در دو جنگ با روس‌ها، ایرانیان مغرور به داشته‌هاي پیشینی تمدنی با آن شکوه را در وضعی تحقیرآمیز انداخت. مورخان در چنین شرایطی نتوانستند میان عناصر سازنده هویت خود و دیگری تعادل برقرار کند.

وی داشتن فهمی «منتظم» و «پیوسته» از گذشته را برای شناختن روزگار امروز ضروری دانست و گفت: منتظم به آن معناست که در نگاهمان به تاریخ باید از رشته‌های گوناگون علوم اجتماعی نیز بهره بگیریم. پیوسته نیز به این معناست که رخدادهای تاریخی را پلکانی به هم پیوسته در نظر بگیریم. به اعتقاد من، هویت ساخته ماست، اگرنه هویت به خودی خود عینیتی ندارد و نمی‌تواند متجسد و تناور شود. به تعبیر دیگر، مفهوم هویت، بی‌هویت است. هشدار من این است که ما با معیار خودمان از واژه هویت که ساختگی است، متون تاریخی روزگار قاجار را به سخن گفتن واداشته‌ایم. فرضیه‌‌‌‌ام نیز این است که به‌ نظر می‌رسد هویت در روایت‌های تاریخ‌گویانه عصر قاجار در وضعیتي پرسش‌انگیز و دشوار قرار گرفته بود، زیرا به‌ درستی نتوانست آمیختگی بهنگامی میان تضادها و تفاوت گذشته و حال ایران در دروان قاجار بیافریند؛ به ‌ویژه در وضعی که مظاهر دوران تجدد، ما ایرانیان را در موقعیت یک مغلوب قرار داده بودند.

خلیلی ادامه داد: در این کتاب مدعی نیستم که مورخان قاجاری در جست‌وجوی پاسخ به دو پرسش چیستی و کیستی بوده‌اند، بلکه از درون مکتوبات آنان، پاسخ‌های هویت‌شناسانه خودمان را می‌کاوم و در پی آنم که دریابم اگر از مورخ راوی بپرسیم که تو کیستی و چیستی، او چه پاسخی به ما می‌دهد. گزارشگر تاریخ بر اساس موقعیت و شخصیتی که از آن برخوردار است، می‌تواند در روایت‌های گوناگونی که مکتوب می‌کند، حامل گفتارهای فاتحانه یا مغلوبانه باشد. البته توجه داریم که پیروز و ناکام، در نسبت میان خود و دیگری، معنا پیدا می‌کند که سرآغاز بحث هویت است.

وی در پایان از افرادی که در انتشار این اثر همکاری داشتند، تشکر کرد و گفت: در پایان مايلم از نصيرزاده، مدير فرهيخته نشر مرنديز، سپاسگزاري كنم كه اگر كوشش‌هايش نبود، كتاب «چيستان قاجار» با اين سيرت و صورت منتشر نمی‌شد. از رضا دانشمندي، ویراستار کتاب نیز تشکر می کنم، زیرا متن پیچیده ای را که من در این کتاب ارایه کرده بودم، به زبانی روان و سلیس درآورد.

چاپ نخست «چيستان قاجار: بازنمايي هويت در گزارش‌هاي تاريخي با واکاوی یازده اثر تاریخ‌نویسانه عصر قاجار» با شمارگان 1000 نسخه از سوی نشر مرنديزِ مشهد منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط