به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نمایشگاه نقاشی «چه سرسبز بود دره من» از تاریخ ۴ مهرماه آغاز شده و تا ۱۸ مهرماه در حوزه هنری ادامه دارد. این نمایشگاه شامل ۱۲ اثر از سیدعلی میرفتاح است که با نگاهی به دفاع مقدس به مسئله مقاومت فلسطین پرداخته است. این نمایشگاه در کنار ویژگیهایی که دارد یادآور مسئله فراموشی هنر مقاومت در تبدیل آثار هنری به کتاب است. ناگفته پیداست حجم وسیعی از آثار هنری مرتبط با مقاومت در حوزه هنری تولید و اجرا میشوند. نکته قابل توجه در این مورد، چالش تبدیل آثار حاصل از این رویدادها به کتاب هنری بوده است. این موضوع، مخصوصاً در یکسال گذشته پس از طوفانالاقصی و رخنمایی ضرورت ماندگاری هنر فلسطین، نیازمند تغییر سیاستگذاری بخش تولیدات مکتوب حوزه هنری و انتشارات سوره مهر است.
در ورودی نمایشگاه، متنی از سیدعلی میرفتاح برای توضیح بیشتر نمایشگاه نوشته شده که: «میگویند فراموشی یک جور واکنش روان آدمی است در مواجهه با وقایع سهمگین چه واقعهای سهمگینتر از جنگ؟ از آن سهمگینتر دیدن گلایل سفید، جای همکلاسیات، جای رفیقت و جای بچه محلت… بچه هایی که هنوز پشت لب سبز نکرده در کمال فروتنی و حیا، اعلامیه شدند چسبیدند به دیوارهای سرد و سخت شهر: رضا، عباس، صفر، حسن، داوود، حمید…
اوایل فکر میکردیم شهدا رفتند و ما ماندیم. خدا رحمت کند سید مرتضی آقای آوینی را که تذکر داد نه؛ شهدا ماندند و ما رفتیم. نرفتیم، باد فراموشی از جا کندمان و آوردمان به این جزیره سرگردانی؛ به این وادی حیرانی به اینجا که به تعبیر عطار دین از دستم رفته دنیا گم شده / صورتی نامانده معنا گم شده…
حالا که ریش و مو سفید کرده ام خاطرات اصیل از هزارتوی ملالت بار روزمره جلو میآیند، جلوه میکنند، رو نشان میدهند، هنوز به چشم نیامده میگریزند و در مکمن غیب پنهان میشوند. از غیب میآیند و به غیب باز میگردند دست راستشان زیر سر ما. این نمایشگاه بیش از آنکه نقاشی باشد بهانهای است برای قدردانی ناچیزی از مرام و معرفت بهترین فرزندان این آب و خاک؛ اظهار ارادتی است به رفقای با صفایی که علیرغم دوری و مهجوری، وامدار مهر و کرم آنها هستم الی الابد.»
یکی از نکات کلیدی در متن ورودی نمایشگاه، تأکید بر این موضوع است که «فراموشی یک جور واکنش روان آدمی است در مواجهه با وقایع سهمگین». این جمله به وضوح بیان میکند که برخی وقایع باید در تاریخ بمانند و ثبت شوند، زیرا این وقایع، هویت یک وطن و ملت را تشکیل میدهند. به عنوان مثال، یکی از نقاشیها در این نمایشگاه به محمد الدوره اشاره دارد، کودکی که در سال ۲۰۰۰ جاودانه شد و نسلهای جدید که پس از این تاریخ به دنیا آمدهاند، ممکن است حتی از وجود چنین واقعهای مطلع نباشند. اگر این نقاشیها در جایی به چاپ نرسند و ماندگار نشوند، پس از پایان نمایشگاه به فراموشی سپرده خواهند شد.
شهابالدین شکیبا گردآورنده در این نمایشگاه گفتوگویی با خبرنگار ایبنا کرد و با اشاره به نمایشگاهی به نام «روضه بهشت» که در محرم امسال برگزار شده و شامل تلفیق آثار هنری و شعرهای آیینی بود، گفت: ما برای ماندگاری آن آثار، کارت پستالهایی طراحی کردیم و قصد داشتیم آنها را به کتابی به سه زبان انگلیسی، فارسی و عربی تبدیل کنیم. اما به دلیل هزینههای بالای چاپ، موفق نشدیم و در نهایت فقط کارت پستالها باقی ماندند. در رابطه با نمایشگاه نیز اگر پیشنهادی باشد، ما حتماً از آن استقبال خواهیم کرد.
وی همچنین بر لزوم ماندگاری آثار تأکید کرده و اشاره کرد که هزینههای زیاد مالی، مانع بزرگی برای تبدیل این آثار به کتاب است.
شکیبا افزود: ایده تبدیل آثار به کتاب بسیار برای من جذاب است و در تلاش هستم تا این کار انجام شود. زیرا ماندگاری و ثبت این آثار در قالب کتاب، کمک میکند تا نسلهای آینده با تاریخ و هویت خود بیشتر آشنا شوند.
گردآورنده نمایشگاه نقاشی «چه سرسبز بود دره من» گفت: به طور کلی، نمایشگاه «چه سرسبز بود دره من» با هدف حفظ یاد و خاطره شهدا و وقایع مهم تاریخی، فرصتی است برای نسل امروز تا با تاریخ خود آشنا شوند و از آن به عنوان یک منبع الهام برای آینده استفاده کنند. این نمایشگاه میتواند به عنوان کاتالیزوری برای توجه به هنر و فرهنگ اسلامی و نیز اهمیت ماندگاری آثار هنری در ذهن نسلهای آینده تلقی شود و شما را دعوت میکند تا با نگاهی تازه به هنر ایرانی-اسلامی، با گذشته خود ارتباط برقرار کنید و نسلهای آینده را از این میراث غنی بهرهمند سازید.
بنابراین، نسلهای آینده باید با این رویدادها و معانی مقاومت و استکبار آشنا شوند. به گفته میرفتاح، تصویر و نقاشی به مراتب راحتتر از متن کتاب قابل درک و فهم است و نباید از نسلهای آینده دریغ شود.
همچنین روی دیگر سکه تأکید بر ماندگاری و کتاب شدن آثار، جانبخشی به هنر ایرانی - اسلامی است. برخلاف چیزی که درست است، بسیاری از افراد به هنرهای غربی روی آوردهاند و به هنر ایرانی-اسلامی خود بیتوجه هستند. در صورتی که عمق و ریشه هنر ما را هیچکجا ندارد و تنها نقطه ضعف آن، ماندگاریشان است. این نکته در واقع دعوتی است به بازنگری در ارزشها و تاریخ هنری خود و تشویق به حفظ و ترویج هنر ایرانی-اسلامی در نسلهای آینده.