نشست نقد كتاب «سياست ادبيات» برگزار شد
سیفالدینی: آگاهی بدون هدف بهدست نمیآید/ آيا نويسنده، ولگردی است كه از مرز آگاهی گذشته؟
علیرضا سیفالدینی در نشست نقد کتاب «سياست ادبيات» عنوان کرد: نفي كليشه نيازمند آگاهي از آن است. قدمي در کتاب خود معتقد است كه مبدأ و مقصد براي نويسنده اهميتي ندارد و نويسنده مانند ولگردي است كه فقط به راه ميانديشد؛ در حالی که نويسنده جستجوگري هدفمند است و آگاهي بدون هدف به دست نميآيد.
فريد قدمي در ابتداي نشست درباره مجموعه كتابهاي «نقد راديكال» در نشر روزنه گفت: ما رويكردي بينارشتهاي به مسائل داريم و تخصصي شدن را يك عنصر فرهنگي ميدانيم. از طرف ديگر، سنت غلطي در ايران وجود دارد كه در آن تفكر فلسفي با نوعي نافهمي آغشته شده است؛ يعني متن زماني متن است و نظريه زماني نظريه است كه به هيچ وجه فهميده نشود و ارتباطي ميان آن با زندگي و شيوههاي فكري و بدني يافت نشود. ما درصدد هستيم نگاهي متفاوت به اين مسأله داشته باشيم.
سيفالديني نیز با اشاره به ضرورت نوشته شدن كتابهايي شبيه «سياست ادبيات» گفت: در اين كتاب درباره دو عنصر صحبت شده است؛ نوشتار و نوشته. نويسنده در اين كتاب تزهايي درباره نوشتار آورده است؛ يعني دوربين خود را بيشتر به طرف نوشتار برده است تا نوشتن. تعريفهايي كه در اين كتاب وجود دارد، نوشتار را خوشايندتر نشان ميدهد.
اين مترجم افزود: بهتر بود نويسنده در كتاب خود، سابقه دو كلمه نوشتار و نوشته و تمايزهاي آنها را با يكديگر را نیز بيان ميكرد. وقتي مسالهاي را در فضاي نظري مطرح ميكنيم، اگر صرفا به خوشايندهاي خود سوق پيدا كنيم، نميتوانيم ادعاي حركت دموكراتيك داشته باشيم. پس بايد در چنين مباحثي جنبههاي مثبت و منفي مسأله را همزمان طرح كنيم. اگر از خودكامه انتقاد ميكنيم، نبايد خود نيز صرفا مصالحي را كه به نفع ماست، بزرگ جلوه دهيم و فقط از همان زاويه موضوع را بررسي كنيم.
وي درباره يكي از وجوه اهميت اين كتاب گفت: «سیاست ادبیات» صرفا يك متن نظري نيست. طرز رفتار با نوشتار و نوشته در آن اهميت فراواني دارد. طرز رفتار در اين كتاب شبيه موتيوهاي به كار رفته در رمان است. نويسنده در ابتداي كتاب به صورت آنارشيستي با نوشتار برخورد ميكند. ولي در انتهاي كتاب، ديگر هيچ برخورد آنارشيستي وجود ندارد.
سيفالديني درباره اين عبارت از كتاب كه «براي نويسنده مبدأ و مقصد بياهميت است» گفت: من چنين نظراتي را نميپذيرم. نفي كليشه نيازمند آگاهي از آن است. قدمي معتقد است كه مبدأ و مقصد براي نويسنده اهميتي ندارد، و نويسنده مانند ولگردي است كه فقط به راه ميانديشد، ولي نويسنده جستجوگري هدفمند است. آگاهي بدون هدف به دست نميآيد. نويسنده نميتواند بيهدف باشد و كتابي را بنويسد. حتي در همين كتاب نيز نويسنده حالت ولگردي ندارد. بلكه خود را در اختيار متن و محتواي كتاب قرار داده است.
اين مترجم درباره عنوان كتاب گفت: «سياست ادبيات» مرا به ياد كتابهايي انداخت كه در دورهاي به دنبال يافتن رسالت ادبيات بودند. اگر ما ساختارشكنانه وارد يك حوزه شويم، يعني داريم به صورت منظم حركت آنارشيستي انجام ميدهيم. ولي جا داشت كه نويسنده مقدمهاي براي شباهتهاي موجود در كتاب مينوشت، مانندسابقه نوشتارشناسي و ارتباط نوشتار و نويسه.
يوسف انصاري درباره انتخاب قطع جيبي كتاب «سياست ادبيات» گفت: كتابهاي جيبي، نخستين بار، بدين دلیل در صنعت نشر ظهور كرد كه همهخوان باشند و در همه جا مثل اتوبوس و مترو و قطار بتوان آنها را راحت حمل كرد و خواند. اين قطع كتاب موجب شد تا كتاب از آن ساحت ترسناكي كه بايد براي خريد و خواندنش زمان و مكان خاصي را فراهم كرد، دور شود. بايد انديشه و فلسفه و نظريه را نيز از فضاي آكادميك آن بيرون آورد و در دسترس همگان قرار داد.
كارشناس بخش داستان انتشارات روزنه با اشاره به ترجمه «ولگردهاي دارما» از فريد قدمي گفت: هميشه در ولگردي چيزهايي تصادفي وجود دارد. زندگي يك ولگرد نيز تصادفي است. اين كتاب در برابر نظريههاي آكادميكي قرار ميگيرد كه امروز در كشور اتفاقا رواج زيادي دارند. در اين كتاب نيز گاهي جملاتي ميآيد كه يك مرتبه نظر مخاطب را جلب ميكند و فقط به آن ميانديشد. اين سبك نوشتن، شبيه نوعي زندگي ولگردي است. قدمي در كتاب خود برخي مرزها را شكسته است.
قدمي درباره اين پرسش كه چرا پيشينههاي ادبي را مطرح نكرده است، گفت: درباره تقابلهاي دوگانه بارها بحث شده است. بارت ميان متون خواندني و نوشتني تمايز قائل ميشود. اما تقابلي كه بارت ميسازد، اصلا شبيه تقابلهايي كه من استفاده كردهام، نيست. علاوه بر اين، «سياست ادبيات» خصلت ترجمه-تأليف را دارد. نوشتن در مقام ترجمه در اين اثر رخ داده است و تاكنون در آثار پيش از آن رخ نداده است.
نويسنده رمان «مايا يا قصه آپارتمانی در خيابان كريمخان» افزود: فهم براي من مانند هر كس ديگري يك فرایند است. محتواي اين كتاب نيز ناگهان در حالي كه زير يك درخت نشسته باشم، به من الهام نشد. من مرزي براي خودم به عنوان نويسنده نميبينم. همانقدر كه قدرت يك ولگرد در پاهايش و گذشتن از مرزهاست، قدرت نويسنده نيز در عبور از مرزهاست.
مترجم «جوراب ساقبلند سفيد» از دی. اچ. لارنس ادامه داد: اگر كتاب «سياست ادبيات» بد خوانده شود، خيلي خطرناك است. ولگردي يك نوع از دست دادن است. آگاه بودن ولگرد اهميت زيادي دارد ولي هنگامي كه آگاهي از دست ميرود ميتوان به ولگردي رسيد. ادبيات راديكال اين نيست كه فرد از فضاي عادي زندگي خارج شود و در كوه و كمر زندگي كند و يك متن متفاوت بنويسد.
نظر شما